حرفهای دقیق در زمان دقیق
به گزارش خبرگزاری رسا، کسانی که طی چند دهه اخیر تحولات حول موضوع ایران را به لحاظ راهبردی رصد کردهاند، بخوبی میدانند دست زدن به اقدام نظامی علیه ایران از سوی هر کشوری چیزی جز قمار باخت- باخت نیست. ایران بیش از آنکه در این مسیر به توان نظامی متکی باشد، بر ریشههای تاریخی و فرهنگی عظیم خود تکیه دارد.
بر همین اساس، درست در زمانی که سال 59 نیروهای مسلح ایران تقریبا هیچ سامان مشخصی ندارند، هجوم سراسری صدام با پشتیبانی مستقیم بیش از 80 کشور به این خاک، یکسره ناکام میماند تا تاریخ به یاد بسپارد که روح مردمان این سرزمین قدرتی بیش از تمام سلاحهای نظامی جهان دارد. چنین واقعیاتی که بیشباهت به افسانه نیست، از اواخر دهه 60، دشمن را به این نتیجه میرساند که برای تسلط بر این مردمان باید در جستوجوی راهی دیگر جز زور سرنیزه بود.
در همین فضاست که ایالات متحده سرمست از تجربه فروپاشی شوروی، تصمیم میگیرد همان مدل را در ایران و بلکه در همه جا پیادهسازی کند. اصطلاحاتی چون شبیخون فرهنگی، قتلعام فرهنگی، جنگ نرم، انقلاب مخملی و... زاییده همین دوره طولانی از رویارویی انقلاب مردم ایران با آمریکاست. پس از این مقطع زمانی، تهاجم فرهنگی و جنگ روانی، مشخصاً شاهکلید تمام اقدامات آمریکا و غرب در سطح ایران بوده است.
پرونده هستهای به عنوان یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی کشور در تمام این سالها، در نقطه کانونی همین راهبرد قرار میگیرد و اساسا چیزی جز یک جنگ روانی- رسانهای فرسایشی نیست. گردنههای سخت دیگری چون فتنه 88 و حتی جنگ اقتصادی حال حاضر نیز بر ستونهای عملیات روانی بنا شدهاند. در چنین فضایی، فهم خدعه دشمن و توان انتقال صحیح و باورپذیر آن به افکار عمومی، 2 مولفه اصلی تعیینکننده شکست یا موفقیت کشور در مقابله با جبهه مقابل محسوب میشوند.
ما در مقطع پس از جنگ تا هماکنون اما همواره در این مسیر با اشکالاتی از ناحیه مسؤولان دولتی مواجه بودهایم. در همان مقطع پس از جنگ کسانی در داخل نظام جمهوری اسلامی سعی دارند آمریکا را به جای دشمن در قامت حلالمسائل ببینند و تمام ماهیت انقلاب مردم ایران را به توسعه اقتصادی تقلیل دهند. نتیجه چنین رویکردی، پیروی از نسخههای اقتصاد سرمایهداری برای عقب نماندن از قافله توسعه اقتصادی است. فیالواقع تاریخ با ما سخن میگوید از اینکه پاشنه آشیل اصلی اقتصاد ایران، همان تفکری است که آمریکا را به جای دشمن، گرهگشا میدیده و هنوز هم میبیند. ترکشهای چنین تفکری در عرصه اقتصاد، کم به حوزههایی چون محیطزیست، فرهنگ و اجتماع هم نخورده است.
با این همه، دیگر مولفههای قدرت جمهوری اسلامی و ملت ایران، طی تمام این سالها چنان سطحی از بالندگی و توسعه را تجربه کردهاند که حالا در متن تحلیلهای راهبردی، حرف زدن از مقایسه قدرت ایران امروز و ایران اواخر دهه 60 هم خندهدار مینماید. این یعنی وطن در تمام این سالها سربازانی بیادعا، خاموش، فداکار، پرتلاش و گمنام داشته است که بیتوجه به جابهجایی نقشها در عرصه سیاست داخلی، تنها و تنها به سرافرازی این خاک و مردمان آن اندیشیدهاند.
سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده هوشمند سپاه قدس بدون شک یکی از آنهاست. حجم قدرتآفرینی سلیمانی و نیروهایش از زمانی که در سال 76 فرماندهی نیروی قدس سپاه را بر عهده گرفته تا همین امروز، حیرتآور است. مقامات نظامی و امنیتی آمریکا بخوبی میدانند مرد شماره یک شکستهای پی در پی آنها در منطقه غرب آسیا کیست و چگونه فکر و عمل میکند.
آنها میدانند سلیمانی در تمام این سالها همواره به جای حرف زدن، عمل کرده است، جایی دیده نشده ولی ردپایش در هر جا که آنها حضور یافتهاند، قابل رؤیت بوده است. فرمانده سپاه قدس اما این روزها که دشمن قصد کرده دست به عملیات روانی در حوزه نظامی بزند، دیگر وظیفهاش را در پنهان ماندن از دیدهها تعریف نمیکند. حضور و بروز رسانهای قاسم سلیمانی در روزهای اخیر بیسابقه است و مقامات آمریکایی، معنای حرفهای او را حتما بهتر از ما میفهمند.
سلیمانی حرفهای دقیق را در جایی دقیق بر زبان آورده است و با حمایتی جانانه از مواضع رئیسجمهوری که همین چند وقت پیش سپاه را به تازیانه طعنه مینواخت، ناقوس وحدت ملی و باطلالسحر جنگ روانی ترامپ را در فضای افکار عمومی کشور به صدا درآورده است.
سخنان فرمانده سپاه قدس به عنوان چهرهای مطلع، متخصص، واقعبین، عملیاتی، صادق و فراجناحی، انتقال صحیح و باورپذیر همان چیزی به افکار عمومی کشور است که ما طی تمام این سالها همواره برای مقابله با دشمن به آن نیاز داشتهایم. سخنان وحدتبخش مردی که به گفته اسرائیلیها خاورمیانه روی انگشت او میچرخد اما چنانکه پیشبینی میشد با حمله گازانبری چهرههایی مواجه شد که چند سال است به دروغ بر طبل آشتی ملی و وحدت ملی میکوبند.
برخی چهرهها و رسانههای اصلاحطلب پا را از این نیز فراتر گذاشته، به رئیسجمهور هم گوشزد کردهاند احساسی حرف زدن، نشانه انقلابی بودن نیست! دادن چنین آدرسهای غلطی درباره امنیت کشور از سوی کسانی که پیش از این اقتصاد ایران را با پیروی از نسخه دشمن، نابود کردهاند، چیز شگفتی نیست. شگفت اما این است که جلبکها هم میفهمند عدم ایستادگی در برابر ترامپ و حرف زدن از مذاکره با او در شرایط فعلی، چیزی جز تسلیم و سواری دادن به او نیست. براستی اینها نمیفهمند؟!/۹۶۹/د۱۰۲/ب۱
منبع: وطن امروز