۱۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۷
کد خبر: ۵۷۳۵۸۳
یادداشت؛

ورود چین به بازی‌های بزرگ از کریدور ایران

با توجه به رشد اقتصادی چین پیش‌بینی می‌شود واردات نفتی نزدیک به ۴۰ میلیون تنی این کشور، در سال ۲۰۲۰ به ۲۰۰ میلیون تن برسد.
نقشه پرچم چین

به گزارش خبرگزاری رسا، در سال ۲۰۱۷ چین با واردات روزانه بیش از ۸ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه نفت از امریکا پیشی گرفت و رتبه اول بزرگ‌ترین کشور وارد کننده نفت را به خود اختصاص داد. با توجه به رشد اقتصادی چین پیش‌بینی می‌شود واردات نفتی نزدیک به ۴۰ میلیون تنی این کشور، در سال ۲۰۲۰ به ۲۰۰ میلیون تن برسد و به خاطر همین است که پیش بینی شده کشور‌هایی که بتوانند بازار صادرات نفتی به چین را حفظ کنند در آینده بسیار نزدیک از این وضعیت انتقاع زیادی خواهند برد. 

ایران به عنوان یکی از صادرکنندگان نفت روزانه بیش از ۷۴۰ هزار بشکه نفت به چین صادر می‌کند و از این لحاظ، چین بزرگ‌ترین خریدار نفتی کشورمان محسوب می‌شود، اما تصمیم ترامپ برای خروج از برجام و اجرای سیاست به صفر رساندن صادرات نفتی ایران، درباره کاهش تا توقف معاملات نفتی ایران و چین، نگرانی‌هایی به وجود آورده است.

مدتی است نمایندگان دولت امریکا در حال مذاکره با کشور‌های آسیایی خریدار نفت ایران از جمله ژاپن، هند، کره جنوبی و چین هستند تا بتوانند آن‌ها را برای تحقق این سیاست مجاب کنند، اما شواهد نشان می‌دهد این سیاست ترامپ موفق نبوده است. رویترز دو روز قبل به نقل از دو مقام آگاه امریکایی گزارش کرد که واشنگتن نتوانست پکن را به قطع واردات نفت از ایران ترغیب کند و مقامات چینی فقط قبول کرده‌اند که خرید نفت از کشورمان را افزایش ندهند. 

واقعیت این است سهم ایران در واردات نزدیک به ۴۰ میلیون تن نفت چین، در نتیجه تحریم‌های بین‌المللی و اقدامات امریکا با نوسانات زیادی روبه‌رو بوده، اما حفظ این رابطه تجاری در شرایط کنونی برای هر دو کشور اهمیت ویژه‌ای دارد. چین می‌تواند در یک بازه زمانی چند ماهه نفت ایران را با خرید بیشتر از برزیل، عربستان، امارات متحده عربی یا روسیه جایگزین کند، به ویژه آنکه اخیراً روسیه و عربستان هم برای افزایش سطح تولیدات نفتی خود اعلام آمادگی کرده‌اند، اما مقامات پکن به تاثیرگذار بودن تعامل نفتی با تهران آگاه هستند. 

ایران در مسیر «جاده ابریشم» است، طرحی که چین امیدوار است با همکاری کشور‌های آسیای مرکزی و خاورمیانه پس از چند قرن دوباره اجرایی سازد. با تحقق این طرح امکان عبور کالا از ایران به بازار‌های غرب آسیا و شمال آفریقا ضرورت طی کردن مسیر طولانی و خطرناک تنگه مالاگا برای چینی‌ها را از بین می‌برد.

حفظ یک حلقه مهم در رسیدن به این هدف، برای پکن حیاتی است. از طرف دیگر، در وضعیتی که شرکت‌های خارجی و عمدتاً غربی به دلیل ترس از مجازات‌های مالی امریکا در حال ترک ایران هستند، وجود پیوند‌های اقتصادی و مقابله با سیاست تحدید فروش نفت ایران، فرصتی برای بخش خصوصی و دولتی چین است تا بتوانند با استفاده از ثبات سیاسی و عدم نگرانی از بابت حملات تروریستی، سرمایه گذاری‌های زیادی در ایران انجام دهند، لذا چینی‌ها در نظر دارند برای دورماندن از جریمه‌های امریکا شرکت‌هایی که به جای دلار با یوان معامله انجام می‌دهند و مراوده مالی با ایالات متحده ندارند را در حوزه‌های مختلف ایران وارد کنند. 

چین علاوه بر منافع اقتصادی انگیزه‌های دیگری در حفظ سهم ایران دارد که در این بین، این ایستادگی چینی‌ها مقابل امریکا متغیری اساسی است. با توجه به روند رو به رشد توسعه اقتصادی چین و ارتقای جایگاه این کشور در رده‌بندی بزرگ‌ترین اقتصاد‌های جهان، استراتژی کوچ شرقی با هدف کنترل پکن در دستور کار وزارت خارجه امریکا قرار گرفت.

به راه انداختن جنگ تجاری، جلوگیری از روند رو به رشد واردات کالا‌های چینی به امریکا، ایجاد بحران‌های منطقه‌ای از جمله تقویت توان نظامی تایوان، میلیتاریستی کردن سیاست‌های همسایگان چین و ارتقای روابط امریکا با هند به عنوان مهم‌ترین رقیب آسیایی پکن از جمله سیاست‌هایی است که مقامات ایالات متحده امیدوارند به کمک آن‌ها بر قدرت اقتصادی روزافزون چین اثر منفی بگذارند. در همین خصوص مجاب کردن چینی‌ها برای قطع واردات نفت از ایران با هدف کاهش مناسبات اقتصادی غیرنفتی و جلوگیری از افزایش نفوذ شرکت‌های چینی در بازار ایران مدنظر واشنگتن است. 

در واقع امریکایی‌ها بر این باورند، در شرایطی که سرمایه‌گذاران امریکایی و غربی از بازار ایران محروم مانده‌اند، چینی‌ها نیز نباید از این وضعیت منتفع شوند و تحقق این سیاست نیز با برهم زدن تعاملات نفتی تهران- پکن امکانپذیر می‌شود، اما رهبران چین با آگاهی از تاثیر روابط نفتی با ایران بر آینده سرمایه‌گذاری‌ها در بازار کشورمان، تلاش دارند در مقابل سیاست فشار امریکا بایستند، ضمن آنکه مخالفت آن‌ها با قطع واردات نفت ایران، به معنای قدرت اثرگذاری چین در بازی‌های جهانی است.

چینی‌ها مترصد فرصتی هستند تا نشان دهند با توان اقتصادی و تجاری خود قادر هستند ماهیت روابط بین‌المللی را تغییر دهند. بدون شک این توانمندی بر میزان قدرت چانه‌زنی چینی‌ها در روابط اقتصادی آتی آن‌ها با دیگر کشور‌ها نیز اثر بسزایی خواهد داشت، لذا تداوم خرید‌های نفتی از ایران منافع اقتصادی و سیاسی بلندمدتی برای چین رقم می‌زند./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: روزنامه جوان

ارسال نظرات