۰۳ مهر ۱۳۹۷ - ۲۲:۳۵
کد خبر: ۵۷۹۹۵۹
یادداشت؛

مهم‌تر از تعیین سخنگو

به نظر می رسد عملکرد بد اصلاح طلبان به نقطه ای رسیده که به‌رغم تسلط مدیران اتاق جنگ روانی اصلاحات به تکنیک های رسانه ای برای وارونه نمایی حقیقت، دیگر با پوشش رسانه ای قابل استتار نیست.
سخنگوی دولت

به گزارش خبرگزاری رسا، یکی از خبرهایی که این روزها زیاد در محافل و رسانه ها مورد توجه قرار می گیرد؛ گزینه های احتمالی سخنگویی دولت است. اما به نظر می رسد افکار عمومی بیش از آنکه تشنه مواضع سخنگوی دولت باشد، چشم انتظار اقدامات عملی برای عبور از مشکلات است. به تعبیر سعدی:

دلیر آمدی سعدیا در سخن   |   چو تیغت به دست است فتحی بکن

این به معنای نفی ضرورت تعامل دولت با مردم نیست. بلکه ناظر به نفی سخنگویی برای سخنگو بودن است. مهم‌تر از وجود سخنگو، وجود روحیه پاسخگویی واقعی است، اینکه به جای ارائه پاسخ های رسمی، توجیه گرانه و حتی گاه اغواگرانه و پاسخ هایی برای فرار از پاسخ، با مردم صادقانه حقایق گفته شود؛ آنجا که اطلاع رسانی نیاز است اقدام شود و آنجا که باید اشتباهی را پذیرفت، سخن های زائد به زبان نیاید.

این مشکل در دوره سخنگویی رمضان زاده و مهاجرانی نیز مشهود بود. آنها اگرچه هر از چندی در برابر اصحاب رسانه قرار می گرفتند و در برابر سوالات خبرنگاران، سخنان طنز، جواب سوال با سوال، طرح موضوعات حاشیه ای برای انحراف اذهان از موضوع اصلی و ... ارائه می دادند، اما بی خاصیتی این رویکرد به مرور برای اصحاب دولت نیز آشکار شد و حضور سخنگو میان خبرنگاران کمرنگ و کمرنگ تر می گشت.

به نظر می رسد اصلاح طلبان به عدم پاسخگویی خوی دیرین دارند. جریان دوم خرداد اگرچه دو دهه قبل با شعار «دانستن حق مردم است» یک پروپاگاندای انتخاباتی راه انداخت و سبد آرای خود را پر کرد، اما بیشترین فرار از پاسخگویی را در این 20 سال از این جریان شاهد بوده ایم.

به عنوان نمونه در انتخابات ریاست جمهوری 1380 به جای پاسخگویی درباره عملکردها و ارائه کارنامه، نمایش چشمان گریان مقابل دوربین و ادعای «نگذاشتند» و دیگر روش های عملیات روانی را انتخاب کردند، در مصاحبه های مطبوعاتی رئیس دولت اصلاحات، نارضایتی از شیوه مواجهه با پرسشها و سخنرانی در حوزه مورد علاقه به جای پاسخگویی یک افسوس مشترک میان خبرنگاران بود و ... و این رفتارهای تقدم حاشیه بر متن و فرار از رفتار دموکراتیک تا بدانجا پیش رفت که برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی، نهادی که با رأی مستقیم مردم برگزیده شده بود – شورای اسلامی شهر تهران- توسط دولت منحل گردید.

پرچمدار همان جریان ، با ادعای اینکه «به زیر و بم امور آشناست و توطئه‌های ریز و درشت علیه کشور و انقلاب و مردم را می شناسد و به امکانات آگاهی دارد» ، در انتخابات 1396 به مردم اطمینان داد که رأی مجدد به روحانی موجب «اقتدار ملّی و عزّت بین‌المللی و بهبود وضعیت معیشت زندگی و حل مشکلات» خواهد شد؛ حال آنکه دولت روحانی آزمون خود را برای چهار سال پس داده بود و جایی برای بهانه آوردن درباره نداشتن مسیر پیش روی او باقی نبود. اما اینک که نتیجه بسیار بدتر از آن چیزی که برای رقیبشان ترسیم می کردند، شده است؛ باز به جای پاسخگویی، پذیرش اشتباه و اعلام ناتوانی و واگذاشتن عرصه، بهانه هایی همچون «نگذاشتند» را تکرار می کنند.

این در حالی است که توسعه رسانه های نوین، راه را برای تکرار رفتارهای گذشته آنها بسته است. چنان که واقعیتی که با این بهانه ها کتمان می شد، در تزاحم منافع میان دو حزب کارگزاران و اعتدال و توسعه با صدور بیانیه های این دوحزب بیش از پیش نمایان شد و مشخص شد سهم خواهی های حزبی و ترجیح رفاقتها به منافع ملی علت ناهماهنگی در تیم اقتصادی دولت و شرایط پیش آمده است.

به نظر می رسد عملکرد بد اصلاح طلبان به نقطه ای رسیده که به‌رغم تسلط مدیران اتاق جنگ روانی اصلاحات به تکنیک های رسانه ای برای وارونه نمایی حقیقت، دیگر با پوشش رسانه ای قابل استتار نیست و ناکارآمدی دولت معرفی شده از سوی اصلاح طلبان و نیز ناتوانی مدیران اصلاح طلبی که به دولت گسیل کرده اند، به حدی رسیده که نه تنها حاضر به پذیرفتن مسئولیت آن نیستند، بلکه سعی می کنند خود را منتقد آن جلوه دهند تا از عواقب بی تدبیری ها و امید کشی های آن مصون بمانند.

مطالبه عمومی پاسخگویی موجب خواهد شد تا هزینه عملکردها به حساب حمایت کنندگان از نامزدهای انتخاباتی نوشته شود و اجازه تکرار تحمیل چنین هزینه هایی به کشور در انتخابات های آتی داده نشود./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: رسالت

ارسال نظرات