بانوان حوزوی باید «محافظ نماز» در جامعه تربیت کنند
به گزارش خبرگزاری رسا، زنان در سنت علمای اسلام پردهنشین بودهاند و حتی تأثیرگذاریشان از پس پرده حجاب و عفاف بوده است. پس طبیعی است که در تاریخ اسلام گزارههای تاریخی درباره حضور بانوان و هر مسألهای که به آن بازگردد نیز در دایره حجاب و عفاف گنجانده شود.
جامعةالزهرا یکی از این مراکز است که بعد از انقلاب اسلامی به محلی برای علمآموزی دینی و معارفی بانوان تبدیل شده است. هر چند درباره تاریخ تأسیس حوزه علمیه خواهران به دهه ۴۰ استناد میکنند و یا از حوزه علمیه بانو امین نام میبرند، اما این مرکز اکنون در سراسر کشور با تأسیس شعبههایی، کار آموزش، پژوهش و تبلیغ خواهران را انجام میدهد.
به همین مناسبت با طاهره همیز عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان و استاد حوزه علمیه خواهران درباره نقش و جایگاه حوزه علمیه خواهران در جامعه کنونی گفتوگو کردیم.
بانوان عقبنشینی میکنند و کارهای اجتماعی را نمیپذیرند
چرا مسئولان به جایگاه علمی خانمهای حوزوی اعتقاد ندارند و حتی مدیر آنها نیز باید از آقایان باشد؟
شاید فعلاً خانمها تخصص سطح بالا برای این جایگاه ندارند و یا شاید خود بانوان عقبنشینی میکنند و کارهای اجتماعی را نمیپذیرند. البته موردی را داشتیم؛ مثلاً خانم دستجردی وقتی تخصص داشت به میدان آمد، وزیر شد و کار هم کرد و رأی بالایی هم از نظر دیدگاه اجتماعی به دست آورد. به نظر من اگر خانمها توانمندیشان را ابراز کنند، استقبال اجتماعی آنها هم بالا خواهد بود. منتها خودشان نمیآیند. شاید خودشان هنوز احساس نمیکنند که این عرصه مهم است و باید حضور پیدا کنند.
یک علتش هم این است که مردان در تفکر مدیریتی کمی قویتر کار میکنند؛ چون جامعنگر هستند. ما بانوان جزیینگر هستیم؛ نگاه جزیینگر زنان از جهاتی بسیار مفید است. در تربیت روحی و عاطفی به شدت قویتر از مردان هستیم، اما در سازماندهیها مردان قویتر هستند. حضرت محمد (ص) میفرماید: «الرَجُلُ سَیِدُ أهلِهِ وَالمَرأهُ سَیِّدَهُ بَیتها» مرد مدیر خانواده است؛ یعنی ارتباط خانواده هستهای با خارج از خودش را میتواند مدیریت و سازماندهی کند، از جهت ارتباطات فراخانهای، اما مرد نمیتواند خانه را مدیریت کند.
واقعاً نمیتواند، آن قدر مدیریت خانه مبانی دقیق، لطیف، ریز و حجیم دارد که مردها از پس آن برنمیآیند و واقعاً نمیتوانند و حوصله آن را ندارند و خدا هم از آنها نخواسته است. مثلاً وقتی مرد خانه میآید، باید استراحت کند. امام سجاد (ع) میفرماید: زن باید چهار جایگاه رادر خانه برای مرد تأمین کند؛ یکی استراحت است، یعنی مرد نباید ملزم به ارائه خدمات در منزل باشد مگر در موارد استثنایی؛ چون خدماتش را بیرون انجام میدهد، تقسیم وظایف نشان میدهد تَفوق مرد از این جهت است که توانمندی قدرتی، فیزیکی و حمایتی و ایجاد امنیت در توانش است، ولی برای خانمها چنین چیزی متصور نیست.
اگر زن و مرد باهم شاغل باشند، حفظ کانون خانواده بسیار مشکل میشود. حضرت زهرا (س) نمونه خانمی است که هیچ گاه شوهرش به او کمک نکرد، چون همیشه در جنگها بود. حضرت زهرا (س) از سختی کار خانه شکایت کرد و خطاب به پدر گفت: یا رسول الله! من خادم میخواهم؛ یعنی کارهای منزل آن قدر سنگین میشود که زن از پا در میآید. بعد حضرت محمد (ص) فرمودند: خداوند جبرئیل را فرستاده و گفته باید این تسبیح را بگویی.
چگونه ۵ هزار مَلِک برای یاری زن خانهدار میآیند
گاهی اوقات میگویم این تسبیح واقعاً خادم است. اگر واقعاً به تسبیح اعتقاد داشته باشیم واقعاً خادم است. آیتالله جوادی آملی میگوید: میآیند و از من ذکر میخواخند. میبینم تسبیح بعد از نمازشان را بیتوجه میگویند و میروند، اگر بالاتر از این ذکر وجود داشت، خدا به کوثرش میداد. امام حسن عسکری (ع) هم میفرماید: اگر کسی بعد از نماز، هیأت نمازش برجاست؛ یعنی وضودارد و رو به قبله است، اگر تسبیح مادرم زهرا (س) را بعد از نماز بلافاصله بگوید، خداوند کریم ثواب هزار رکعت نماز مستحبی را برای او مینویسند، چرا اینقدر ترغیب؟!
به خاطر اینکه ما زنها واقعاً نیاز به خادم داریم و حالا از آقا هم نخواهیم استفاده کنیم؛ طبق دستوری که از امام معصوم (ع) آمده است، نمیگوییم ایشان به من اجحاف کرده و حق من را ضایع کرده است. ما میگوییم ایشان معصوم است. حالا من چگونه این معادله را حل کنم؟ هم خودم خسته میشوم، هم چندین کار دارم؛ کار خانه و کار بیرون، وقت کم، جسم لطیف و ظریف، مسائل جسمی که هر ماه برای زنان پیش میآید، فرسودگی بیشتر برای جسم او به وجود میآورد، اینها چگونه با هم جمع شوند؟
قرآن میفرماید: «انْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَیَأْتُوکُمْ»، شما این دو صفت را داشته باشید «یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِیْن» با پنج هزار مَلک شما را یاری میکنیم، آیه ۱۲۵ سوره مبارکه آل عمران میفرماید: با ۵ هزار ملک، در صورتی که خداوند در جنگ بدر با ۳ هزار ملک مسلمانان را یاری کرد؛ یعنی ما خیلی ضعیف هستیم. پس کمک بیشتری لازم داریم. معنای این یاری ملائکه، نه اینکه کار خانه را انجام میدهند، بلکه قلب شما را مطمئن میکنیم، امید به زندگی در شما بالا میرود و انگیزه شما قوی میشود. طبیعتاً وقتی انگیزه قوی شود، بدن با آن هم کار میکند. امام صادق (ع) میفرماید: هرگز بدن شما از فرمان نیت شما تخطئی نمیکند. آنچه را نیت کنید بدن با آن همکاری میکند. اصلاً خسته نمیشوید دیگر. وقتی این تسبیح را بگویید دهها کار بانشاط میکنید. خودم هم همین کار را میکنم و باور دارم این تسبیح آدم را قدرتمند میکند.
به موضوع برگردیم. به خانمها از همان ابتدای کودکی باید آموزش داد. مثلاً از دبستان نوگلان دختر را «معلم» تربیت کنیم؛ یعنی این بچه، معلم سه شاگرد دیگر شود. بعدها در آینده اینها استاد، آموزشگر و فرانگر میشوند. البته این مطلب قابل توجه است. خانوادههایی که دارای تعداد زیاد فرزند هستند، این مسأله در تربیت فرزندان تحقق پیدا میکند، فرزندان در این نحوه زندگی مدیر میشوند و در بزرگسالی در انجام مسئولیتهایشان بسیار موفقتر هستند، اما بچههای تک فرزند چون از بس پذیرایی شدهاند، به جایی نمیرسند. همیشه یک نفر باید به آنها خدمات بدهد و من این را در عمل دیدهام.
یکی از تبلیغات خوب برای «فرزند زیاد» این است که توانمندی بچهها را در آینده بالا میبرد. وقتی شما بچههای کمتری داشته باشید، شما خادم فرزندتان میشوید، خسته میشوید، ولی وقتی بچه زیاد باشد مادر مدیر خانه میشود و بچهها به هم خدمات میدهند و از نظر مالی هم خیلی اتفاقی نمیافتد. مثلاً لباس نو و کفش نو بچه بزرگتر به بعدی میرسد و اینها تا زمانی که بچه کوچک است، برای او ارزش نیست، زمانی که به سن نوجوانی و جوانی برسد ارزش است. بنابراین خدا هم توسعه میدهد.
بیتقوایی و انجام معصیت فقر میآورد نه تولد فرزند!
ولی در این شرایط اقتصادی فرزندآوری واقعاً مشکل است.
خیر! این نگاه صحیح نیست. خداوند عزیز «رزاق ذوقوه متین» است؛ یعنی روزیدهنده قدرتمند است و در آیه ۱۳۲ سوره مبارکه طه میفرماید: در اجرای نماز در خانواده باید تلاش کنید ما از شما روزی نخواستیم. ما به شما روزی میدهیم یا در آیه ۹۶ سوره مبارکه اعراف میفرماید: اگر اهل شهر و دیاری باتقوا باشند آنها را از برکات آسمان و زمین بهرهمند میکنیم. این بیتقوایی و انجام معصیت فقر میآورد نه تولد فرزند! البته ترک صله رحم، خوابیدن بینالطلوعین، چشمچرانی و نداشتن تقوی در ارتباط با نامحرم، عاق والد شدن و دهها عامل دیگر هست که فقر را به زندگی فرد وارد میکند. البته از نشانههای ظهور امام زمان (عج) فقر جهانی است، ولی مشکل اقتصادی جامعه الان دهها عامل دارد؛ مثلاً شهید رجایی میگفت: من کنار خیابان کاسه بشقاب میفروختم، یعنی چنین کاری برای او ننگ نبود، ولی الان ما چنین کاری نمیکنیم. منتظر هستیم یک کار تمیز و پشت میز داشته باشیم.
او را بشناسید و اهدافش را نابود کنید!
با این جایگاهی که حوزههای علمیه خواهران دارند فکر میکنید حوزه را میتوان به عنوان یک نماد مطرح کرد؟
اگر با ایجاد خلاقیت در مبانی درسهای حوزه برخورد کنیم، به شدت از دانشگاه پیشرفتهتر است؛ به دلیل اینکه جامعه جهانی الان مبانی حقیقی اسلام را میخواهد، چه دشمنان و چه دوستان، یعنی دشمنان مبانی حقیقی اسلام را میخواهند پیدا کنند و با آن بجنگند و دوستان آن را نصبالعین خود قرار دهند. خانم روحافزا از اعضای شورای انقلاب فرهنگی واجتماعی زنان هستند. تعریف میکردند: زمانی که در انگلستان بودم حدود ۱۲ سال ایشان در دانشگاه با چادر درس میداد یکبار دیدم سه شب پی در پی حوالی ۲۲ بهمن، بیبیسی زندگی حضرت امام (ره) را با جزئیات نشان میداد. انگار در ایران دارد نشان میدهد، برایم خیلی عجیب بود که راست میگویند و وقتی بعد این سه شب فیلم تمام شد. مجری آمد و گفت: او را بشناسید و اهدافش را نابود کنید.
البته قرآن یک شاخصه داده و گفته است اگر شما به خدا مؤمن باشید، اعلایید، یعنی هر چند که آنها دارند تلاش میکنند، خدا به همه سعیها توجه دارد، منتها اینکه سعی او بر سعی تو تفوق پیدا کند یا نه، به شرطی برمیگردد که شما مؤمن باشید. بنابراین اکنون درس حوزه را به عنوان یک درس کلیدی نگاه کنیم که جهان منتظر نشأت اسلام در تمام جنبههای زندگی انسانی است. خیلی از متفکران غربی پیشبینی کردند چند سال آینده اسلام جهان را خواهد گرفت. پس اگر مؤمن باشیم، اعلی و برترین میشویم. خداوند این قول را داده است که من به شما ارزشافزوده میدهم. اما اگر مؤمن نباشیم دشمنان بر ما پیروز میشوند؛ یعنی علیه ما اقدامات مؤثری خواهند داشت.
اگر قوانین اسلام را اجرا کردید، اعلی میشوید
آنها نقطه ضعف مسلمانان را پیدا کردند و روی آن موفق شدند. در اسلام هیچ اشکالی وجود ندارد «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُون»؛ قرآن را خودمان حفظ میکنیم. ائمه هم که مفسر قرآن هستند، خداوند آنها را حفظ میکند و آنها هیچگاه شکست نمیخورند. در زیارت «جامعه کبیره» میخوانیم تمام آدمهای خوب و بد در مقابل شما به زانو در میآیند، آنها هم که در نوع خودشان مشکلی ندارند. اما من مسلمان هستم که اگر به اسلام عمل نکنم ضعیف میشوم و عقب میافتم و این چیزی است که خدا قانون گذاشته و گفته اگر شما قوانین اسلام را اجرا کردید، اعلی میشوید و اگر اجرا نکردید دشمنان بر شما پیروز میشوند.
یک نکته را باید توجه کرد که علمهای موجود مانند فیزیک و شیمی و... ابزار انسان مسلمان هستند. اینها علم نیستند، پیامبر (ص) میفرماید: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌَ» علم سه نوع است، علم عقاید، علم اخلاق و علم احکام، واقعاً هم این علوم میتواند در عرصه جهانی فراگیر شود و انسان وقتی این علوم را فرا گیرد و عمل کند، قدرت فوقالعادهای پیدا میکند. امام (ه) درباره شهید بهشتی میگوید: ایشان یک ملت بود. یک انسان که به اندازه یک ملت کار کرده است. خودشان هم به اندازه یک جهان بودند. هنوز هم ۲۹ سال از رفتن ایشان میگذرد، مردم بزرگداشتی برای او میگیرند که بینظیر است. این نشانه آن است که علوم دینی انسان را بسیار «توسعه وجودی» میدهد. قدرتی میدهد و خود وجود امام زمان (عج) همین است. منتها ایشان تا زمانی که یاور نداشته باشند، نمیآیند. در دعای فرج میخوانیم: «حَتی تُسکِنَه اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتِعَهُ فیها طَویلاً»؛ خدا تو را در زمین به گونهای قرار بدهد که مورد اطاعت قرار بگیری و بتوانی به صورتی طولانی حکومتت را اجرا بکنی.
«اعتراض به سرنوشت» یعنی اینکه عدل تکوینی خدا را قبول نداریم
ما باید چه کنیم که جامعه جهانی در مقابل تعالیم یک «انسان کامل» مطیع و تابع شود و با رضایت خودش آن حکومت را بخواهد؟
کتاب «خط امان» آیتالله امامیکاشانی را نگاه کنید. مصاحبهها و مناظرههای ایشان با علمای خارجی را ببینید. تمام آنها بدون استثناء منجی عالم را پذیرفتهاند و حتی بعضی آنها برای او نقشه راه هم تدوین کردهاند، منتها ما برنامههای اسلام را باید عملیاتی در سبک زندگی ارائه دهیم. در واقع در حوزه باید طوری آدم تربیت شود که مخاطب خودشان را فقیه کنند.
پنج اصول از مذهب داریم: توحید، نبوت، عدل، معاد و امامت. ولی معمولاً مردم به آنها کم اطلاع و یا اصلا بیاطلاع هستند. نشانهاش آن است که اگر در خانه مشکلی رخ دهد فوراً شکایتها شروع میشود که خدایا چرا این فامیل را دارم؟ چرا این ازدواج برایم پیش آمده است؟ اعتراض به سرنوشت، وقتی اعتراض به سرنوشت را موشکافی میکنیم، مشخص میشود اینها در تفکرشان «عدل تکوینی» خدا را قبول ندارند. بعد طبیعی است قانون حجاب که عدل تشریعی خدا است را قبول نکند. در حالی که همان خداوند عادل گفته حجاب داشته باشید و این را برای همه آحاد مردم جهان گفته است.
بلهای که در«عالم ذر» به خدا گفتیم
مثلاً در سوره مبارکه اعراف آیه ۱۷۲ همه شنیدند و همه هم قبول دارند «إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى» خداوند در «عالم ذر» از همه ذریه آدم یعنی نه خود آدم، بلکه تمام کسانی که پس از او خواهند آمد در آن مجمع جهانی که خداوند آنجا تشکیل داده بود، گفت: «اَلست بربکم»؛ آیا من تربیتکننده شما نیستم؟ نگفت: اَلست به خالقکم، اَلست به رازقکم، یعنی انسان خودش را نفی کرد و اقرار کرده که: بله تو پروردگار من هستی. «قالو بلی»؛ تو هستی. بعد خداوند تبارک وتعالی میفرماید: نکند روز قیامت بگویی من غافل بودم؟! الان هم بعضیها میگویند ما یادمان نمیآید آن زمان گفته باشیم بله! پس این یک یادآوری میخواهد که خدا قرآن را به صورت ذکر فرستاده است.
میگوید برای شما ذکر فرستادم. نمیگوید علم فرستادم. پس شما این را بلد بودید. بر اثر خروج شما از این عالم و رفتن به عالم دنیا یادت رفت و فراموش کردی، خدا ذکر برای رفع غفلت فرستاده است. بعد خداوند سبحان میفرماید: «أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْل» نگویی ما در خانواده مشرک بزرگ شدیم. آنها رعایت نکردند ما هم انجام ندادیم، «وَکُنَّا ذُرِّیَّهً مِنْ بَعْدِهِمْ» ما بچههایی بودیم که بعد از اینها آمدیم، «أَفَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ»، بعد خدا میگوید «وَکَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ وَلَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»، ما الان این آیه را در قرآن برای شما یادآوری میکنیم که شما بفهمید آنجا به برنامه تربیتی ما «بله» گفتید.
پس نماز، خمس، جهاد در همه زمینهها، حج، حجاب، امر به معروف و نهی از منکر، تبری و تولی همه اینها برنامههای تربیتی خداوند است و من که این را قبول ندارم؛ یعنی عدل تشریعی خدا را قبول ندارم و خدا را عادل نمیدانم. میگوید بیخود این برنامه را گذاشتید. به درد من نمیخورد من گرمم است. نمیتوانم حجاب را تحمل کنم. در خانواده مشرک به دنیا آمدهام، از اول رعایت نکردهام، روزه نگرفتهام، نماز نخواندهام، بلد نیستم به من فشار میآید.
خدا میگوید: من اینها را قبول ندارم من تو را عاقل آفریدم، ۱۲۴ هزار پیغمبر خرج تو کردم که به تو اطلاعات بدهم؛ وجدان تو میگوید: بله و معمولاً گناهکار از گناهش اظهار تنفر میکند. در دادگاه قاتل نمیگوید من قتل کردهام. میگوید من انجام ندادهام. چون نفسش از این عمل تنفر دارد یا مثلاً آدمهایی که بعداً با حجاب میشوند. به شدت از وضعیت قبلشان احساس تنفر میکنند که بیحجاب بودند. نشان میدهد حجاب نیاز است. مانند نماز که نیاز است. بنابراین این امر نیاز به آموزش عمیقی دارد و خانمهای حوزوی باید روی آن کار کنند تا مخاطب، آثار عبادت را در زندگی خود ببینند و آن را انتخاب کنند.
آیا سرزده جایی به مهمانی برویم؟
باید در ابتدا طلبه را در اتاقهای اندیشهورزی حوزه به این قدرت برسانیم تا او در درون خانوادهاش، در مهمانیها و جمعهای خانوادگی و اجتماع کوچک علمی محیطش، آموختهها و اطلاعاتش را منتشر کند و با چکشکاری گفتار و افکار اطرافیانش، سطح علمی مردم را بالا ببرد. به طور مثال در آیه ۲۸ سوره مبارکه نور مطرح میشود «فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ» که وقتی وارد خانهای میشوید، اول اجازه بگیرید، بعد تحیت بگویید، اگر کسی آنجا نبود وارد نشوید و اگر گفتند: «وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»، برگردید شما برگردید این عمل برای شما پاکیزهتر است.
این مسأله را در جمعهای فامیلی بررسی کردیم، گفتیم طبق این آیه الان آمادگی مهمان نداریم. مثلاً شما به من میگویید: ناهار میخواهم خانه شما بیایم، من هم در جواب میگویم بچهام مریض است، آمادگی ندارم. شما نباید ناراحت شوید. چون قرآن میگوید: «وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»، وقتی این مسأله را در فامیل مطرح کردم، به شدت برای همه جنجالبرانگیز شد که شما نمیخواهید مهمان داشته باشید، شما مهمانپذیر نیستید! گفتیم پس ما این آیه را چه زمانی باید عمل کنیم؟ این را در فامیل گفتیم. ابتدا جنجال زیادی شد تا ۶ ماهی در خانهها این داستان ادامه داشت. بعد همه پذیرفتند و الان در اطراف ما این قانون قرآنی را اجرا میکنند. ما باید اینها را به عنوان سبک زندگی رواج دهیم. زیرا آرامش را وارد زندگی میکند. وقتی خداوند عزیز میگوید: «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، پس نپذیرفتن مهمان نه به معنای اینکه من از شما بدم میآید. بلکه به خاطر اینکه آمادگی جسمی، روحی یا مالی وجود ندارد. از پذیرش مهمان معذورم.
این مطلب مهم است. حتی امام خمینی (ره) برای خانمش مهمان سرزده نمیبرد؛ به خاطر اینکه رعایت حال همسرش را میکرد و حتی وقتی از حوزه به منزل میرسید به همراهانشان میگفت: خداحافظ! نمیگفت بفرمایید. آقا مصطفی فرزند امام میگفت: آقا یک بفرما هم بگویید اشکالی ندارد. ایشان میگفتند: نه چیزی که در دل من نیست نمیخواهم به زبان بیاورم. منافق میشوم و نمیخواهم مهمان سرزده را به خانمم تحمیل کنم. بنابراین باید دستورات دین را اجرا کنیم و انجام بدهیم، این گونه حوزویها را تربیت کنیم که توحید، نبوت و معاد را به صورت اجرایی در خانه یاد بدهند.
سرنوشت بچهای که «أَنَّ اللَّهَ یَرى» را باور نداشت
رعایت این عمل برای خانمی که درس حوزه میخواند طوری باشد که پنهان و آشکارش جلوی شوهرش یکی باشد که روز قیامت میخواهند نامه عمل او را بخوانند. از شوهرش، فامیل شوهر و فامیل خودش حیا نکند، کارهایی که در پنهان و آشکار کرده است. خدا را ناظر بداند و بداند شاهد حاکم است، حکم هم میکند، «مالِکِ یَوم الدِّین» هم است، این را در عمل اگر اجرا کند، حرفش مؤثر میشود و جامعه به این سمتوسو میرود، دیگر بچه در پنهان کاری انجام نمیدهد، مثلاً پسری که به خاطر هتک حرمتی که به آن دختربچه کرد، اعدام شد و خیلی هم جنجال کرد. وقتی زندگی او را بررسی کردند، دیدند او بچه خیلی خوبی در مدرسه بوده و حتی پدر و مادر با دستور مربی مدرسه برای او لپتاپ خریده بودند. گفتند او بچه خوبی است، ولی نمیدانستند این بچه «أَنَّ اللَّهَ یَرى» را باور ندارد، در پنهانش در لپتاپش چه چیزهایی را دیده بود! که انجام عملیات در واقع مانند تصوراتش بوده و دچار این حادثه میشود و اعدام هم میشود. زیرا من مادر، توحید را به بچهام یاد ندادهام. الان بسیاری از متخصصان درباره این پسر میگویند چرا این حادثه پیش آمده است؟ نمیدانند که این بچه خطقرمزهای خودش و خدا را بلد نیست و شهوتش بر او غلبه میکند و دنبال سکس میرود و بعد هم دچار این حادثه میشود.
فیلتری قوی برای فضای مجازی
توجه کنید اکنون بسیاری از انحرافاتی که در میان کودکان و نوجوانان رایج است، قابل حل است. یک خانم حوزوی باید «نگاه توحیدی» را در جامعه تبدیل به «اراده» کند. این موضوع که خداوند بر همه اعمال انسان آگاه است و روز قیامت رسولان، اوصیا، مؤمنان و دیگر بندگان خدا این اعمال او را خواهند دید که در پنهان خود چه کارهایی میکردند و چه نیاتی داشتند، اگر این مفاهیم به جانِ جامعه برسد، همه این شبکهها جمع میشوند که مثلاً من در خلوت حرام انجام ندهم. دنبال آن چیزی که خدا مرا محروم میکند نروم. حال اگر بعضیها بگویند اصلاً اسلام را نمیخواهیم، چه کنیم؟ آیه ۴۵ سوره زمر «إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَه» در پاسخ آنها میفرماید: وقتی اسم الله را میآورید برای کسانی که ایمان به آخرت ندارند، مشمئز میشوند «وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ» وقتی از غیر از خدا بگویید از رقص و آواز و غیره بگویید، خوشحال هم میشوند، قرآن دارد روانشناسی اینها را مطرح میکند.
پس یک خانم حوزوی ایمان به «آخرت» را در قالب اینکه این عمل تو را همه میبینند و درباره تو قضاوت خواهند کرد، آن زمان چه خواهی کرد؟ میتواند ترویج دهد. فیلم مرد هزار چهره آقای مهران مدیری مثال خوبی است در مورد اینکه دیگران در مورد شما چه قضاوتی خواهند کرد؟ وقتی ببینند تو این نیستی، قیامت یعنی همین، وقتی همه ملائک، شهدا و انبیاء دور تو جمع میشوند و میخواهند راجع به تو قضاوت کنند، چگونه قضاوت میکنند؟ همه انسانها دوست دارند راجع به آنها خوب قضاوت شود، پس این عمل را باید به گونهای ارائه داد که در روز قیامت قابل دفاع باشد.
در دنیا خدا «ستار العیوب» است و میپوشاند، به خاطر اینکه ما مهلت داشته باشیم جبران کنیم، ولی در قیامت اصلاً این گونه نیست. برای همین میگوید «الْقَارِعَةُ مَا الْقَارِعَةُ»، زمانی که حقایق برملا میشود انسان به سختی کوبیده میشود. اگر ما این مفاهیم را موشکافانه بگوییم، بعد مردم خودشان میدانند چه بکنند و در آشکار و پنهانش چگونه باشد، بحث آموزش معاد، بحث آموزش توحید، بحث آموزش نبوت اینکه خداوند ائمه و ۱۴ معصوم را برای ما خلق کردند که چگونه خدا را شکر کنیم؟ این را باید به مردم اینگونه یاد بدهیم.
اکنون جامعه ما تهی از افکار دینی است
این امر را یک خانم حوزوی باید این گونه در جامعه جا بیندازد. بعضیها میگویند ما با امام رضا (ع) قهر هستیم؛ چون حاجتمان را نداد، چون امام را وسیله ارتباط با خدا نمیداند، گاهی وقتها اگر حاجتمان را میگرفتیم بدبخت میشدیم. نمیفهمیم اگر این حاجت داده میشد بدبخت میشدیم، خدا دست نگه داشته چون برای من ضرر دارد، مانند اینکه الان شما ۳۰، ۴۰ میلیون طلا بدهید دست بچه ۴ ساله، اصلاً او را میدزدند و نابودش میکنند، پس مادر به او این مقدار طلا نمیدهد، یعنی مادر بدجنس است؟! در حالی که مادر برای حفاظت از او این کار را نمیکند. پس خدا بعضی اوقات یکسری چیزها را به ما نمیدهد چون ما ظرفیت نداریم، حال باید با امام معصوم قهر کنیم و نعوذبالله توهین کنیم؟! در اینجا امامت را به من یاد ندادند، به امامت نعوذبالله مانند یک سوپرمارکت نگاه میکنم که از آن خرید کنم و بیایم بیرون.
شما چه کار کردید؟ شما صلهرحم نمیکنید، فقیر هستید. صبحها تا نیمه روز میخوابید، خب روزی شما کم است. خیلی اتفاقات است که نمیافتد، حاصل موانع دعا است. شما این موانع را دارید که دعای شما برآورده نمیشود نه اینکه امام حاجت شما را نمیدهد. شما توان دریافت را ندارید. بنابراین ما آموزش دین را درست انجام ندادهایم. الان در جامعه ما همه مردم سبحانالله نمیگویند، نمیگویند خدا منزه است، میگویند خدا مقصر است، چرا من را اینگونه خلق کرد؟ چرا این را نداد؟ یکی گفت خدا چرا اسرائیل را از بین نمیبرد؟ گفتم: «یعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ» با دست شما او را عذاب خواهد کرد، ولی او اطلاع ندارد که خدا قانون دارد و براساس قانون عمل میشود، اینها را حوزویان باید در بین مردم رواج دهند، آن هم رایج شدن افکار دینی که در برابر شبهات که به تواند قدرتمندانه مقابله کند.
اکنون جامعه ما تهی از افکار دینی است که اعمالشان اینگونه است. وقتی افکار دینی رایج شود مردم به سطح عالی میرسند. حضرت امام (ره) شاگرد تربیت کرد و افکار آنها را ساخت و آنها اسطورههای آنچنانی هستند مانند حضرت آیتالله خامنهای که الان دشمنان هم ایشان را تحسین میکنند و میگویند ایشان مرد قدرتمندی است که کسی نمیتواند او را گول بزند. او میفهمد و کشف میکند، افکار آیتالله خامنهای، شهید مفتح، شهید مطهری و شهید بهشتی را امام خمینی (ره) ساخته است، امام فرمود: مطهری عصاره زندگی من است.
در شرایط فعلی حوزویها باید افکار جامعه را بسازند/ماجرای نماز صبح و مراسم کلنگزنی مسجد گوهرشاد
باز تأکید میکنم در این شرایط فعلی حوزویها باید افکار جامعه را بسازند، متأسفانه چنین کاری را نکردند، اگر آموزشهای اصول دین به صورت کاربردی در جامعه اتفاق بیفتد اصلاً ظاهر جامعه این طور نخواهد بود، من با بسیاری از بانوان صحبت که میکنم تغییرات ماهوی پیدا میکنند. مثلاً به شدت روی نماز صبح کار میکنم که میگویم نماز صبحهای شما اصلاً قضا نشود. مثلاً یک روزی بگویید من ۲۰ سال است که نماز قضا ندارم، مثال گوهرشاد خاتون را میزنم که زمانی خواسته مسجد گوهرشاد را جلوی حرم امام رضا (ع) بسازد، علمای شهر را جمع کرده و گفته هر کسی نماز قضای صبح ندارد، کلنگ اینجا را بزند. همه کنار رفتند و خودش کلنگ این مسجد را زده است. بعد به کارگرها و بناها هم گفته حاضر نیستم بدون وضو آجر روی آجر بگذارید. این مسجد ۶۰۰ سال پیش ساخته شده است و خداوند شکور، ثواب همه نمازها، اعتکافها و زیارتها را به این خانم میدهد.
من اگر مشابه این خانم باشم خدا این ثوابها را به من هم میدهد و این روی شاگردان من خیلی اثر میگذارد. ما الان باید «محافظ نماز» تربیت کنیم، محافظه نماز اختلاس نمیکند. غیبت نمیکند. دروغ نمیگوید. ما بانوان را باید «مدافع اسلام» تربیت کنیم. یهود این کار را دارد میکند. حتی شنیدم دختران یهود در مدرسه با لباس نظامی در کلاس حاضر میشوند. روپوش آنها لباس نظامی است؛ یعنی ما آماده نبرد با غیر از یهود هستیم. خودشان را نژاد برتر میبینند. در صورتی که حق با ما است. خدا میفرماید: شما اعلا هستید. میگوید: «فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ»؛ شما را بر عالم برتری دادیم، اعلی هستید؛ به شرطی که مؤمن باشید.
بسیاری از حوزویها در درسشان این طوری قوی نیستند، یعنی درس خواندند و نمره گرفتند، درس نخواندند که عمل کنند. وقتی من «شیطان» را در زندگیام مدیریت کنم، اضطرابم از بین میرود، ما مدیریت شیطان را بلد نیستیم، یکی از آموزههای بزرگ دینی است، چگونه مدیریت کردن شیطان را خدا در سوره آلعمران میفرماید، وقتی مادر مریم دعا کرد گفت: خداوندا من بچهام را به تو میبخشم، وقتی بچهاش به دنیا آمد. دید او دختر است و پسر نیست که برود در عبادتگاه میان آن همه مرد عبادت کند، ولی چون نذر کرده بود، انجام نذر هم واجب است و باید انجام دهد.
بعد چه اتفاقاتی در اطراف این دختر میافتد، قرعه میاندازند قرعه به نام زکریای پیغمبر (ع) میافتد و کفیل حضرت مریم (س) میشود. جالب است مادر میگوید: «إِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم»؛ فرزندم را از شر شیطان رجیم به تو میسپارم و خداوند کریم میفرماید: او را قبول کردم و وجودش را پذیرفتم. بعد آن دختر را مادر پیغمبر اولوالعزم قرار میدهد. ببینید چه دعایی میکند و چه بینشی دارد! در حالی که ما دعا میکنیم دخترمان خوشبخت شود و ثروت داشته باشد. اما او از خداوند جل جلاله اینها را نمیخواهد، میداند دشمن حقیقی ما «شیطان» است؛ یعنی یک حوزوی باید بتواند شیطان را در زندگی خودش و مردم مدیریت کند و مسلوب الید نماید.
والدین استغفار کنند در رزق و روزی باز میشود
در قرآن میگوید: اگر پدر و مادر استغفار کنند، با پول و فرزند به آنها کمک میکنیم. ابتدا میگوید پول را میدهیم و بعد فرزند را میدهیم یا در سوره مبارکه اسراء میفرماید: «وَأَمْدَدْنَاکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ»، شما را به اموال و فرزند، مدد میکنیم، چون مقدمه تربیت او استطاعت مالی است. اول میگوید به شما «مال» میدهیم و بعد فرزند میدهیم و در تربیت بچه به شما کمک میکنیم تا فرزند شما در جامعه دچار مشکل نشود، ولی ما باید مشکل اصلی را بفهمیم، آن «شیطان» است که قسم خورده همه را اغوا کند؛ الا بندگان خالص شده خداوند جل جلاله را و خداوند تبارک و تعالی مرتب گفته است: «لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَان»، قدم به قدم به دنبال شیطان نروید، اول میگوید شما شیطان را دور کنید و بعد کارهایی که میکنید اثر مثبتش را میبینید بعد هم میفرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ».
در پایان، اگر بخواهید وظایف یک بانوی حوزوی را به طور خلاصه بگویید، چه خواهید گفت؟
یک زن حوزوی باید جامعه را نسبت به ترفندهای شیطان آگاه کند. قدرتی به آنها بدهد که بتوانند در مقابل شیطان مبارزه کنند و بعد طبیعتاً جامعه خودبخود رنگ الهی میگیرد. از نشانههای ظهور امام زمان (عج) این است که دست شیطان قطع میشود. پس الان ما این فرصت را داریم و نوید آن به ما داده شده، پس میتوانیم این کار را بکنیم. میگویند وقتی حضرت ظهور میکنند، دست شیطان قطع میشود؛ یعنی مردم به یک بالندگی دینی میرسند که شیطان بیاثر میشود و از امر شیطان تبعیت نمیکنند؛ چون عهدی است که از ابتدا از ما گرفته شده است.« أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»/۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: فارس