سالم سازی خیالی ورزشگاهها برای بانوان
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از اساتید حوزه علمیه اخیرا در یادداشتی (روزنامه آرمان، 26 آبان 1397، ص2) به بحث ورود زنان به ورزشگاه پرداخته است که بخشهایی از این یادداشت با ضوابط منطقی همخوانی ندارد.
ایشان در ابتدا مدعی شده است: «بحث ورود بانوان به ورزشگاهها همچنان از مباحث مورد توجه جامعه است». این گزاره از آنجا که بدون سور منطقی بیان شده، ایهام دارد و این گونه القا میکند که گویا این مساله مورد توجه همه جامعه یا بخش غالبی از جامعه است! این در حالی است که شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که این مساله تنها در بین بخشی از عناصر سیاسی و جمع اندکی از بانوان مطرح است. چه آنکه در زمانی که فضاهای ورزشگاه به گونهای است که حتی مردان از رفتن به ورزشگاه ابا دارند، زنان به طریق اولی آن را مساله زندگی خود نمیدانند. ضمن آن که اگر قرار بر تماشای ورزش باشد، در سالهایی که زنان ایرانی در رشتههای بسیاری در آسیا و دنیا مقام کسب کردهاند، وضع تماشای مسابقات بانوان این مقدار ناامید کننده نبود!
ایشان در ادامه نوشته است: «اگر بتوان محیط ورزشگاهها را به محیطی امن و پر از آسایش برای بانوان تبدیل کرد که بتوانند به تماشای مسابقات ورزشی بنشینند، این حقی است برای این قشر و باید تامین شود.... محیطهای ورزشی کشور باید محیطی سالم و مناسب باشد تا هم زنان و هم مردان به نحو مطلوبی از آن استفاده کنند. این حقی است که مسئولان برعهده دارند و وظیفه ذاتی آنهاست که شرایطی فراهم آورند تا آحاد جامعه، در یک شرایط مساوی از اماکن ورزشی استفاده کرده و امنیت و رفاهشان تامین شود.» اگر اصل این مطلب مورد پذیرش باشد نگارنده این سطور و همفکران او باید پاسخ دهند اولا مخاطب این «باید»ها و «اگر بتوان» چه کسی است؟ ثانیا در حال حاضر که آقایان اصرار بر ورود دارند آیا محیط امن و با آسایش در ورزشگاهها حکمفرماست؟
آیا مسئولین به وظیفه ذاتی خود عمل کردهاند و محیطی امن برای حضور بانوان در ورزشگاهها را فراهم آوردهاند یا فقط با وصله و پینه کردن بخشی از ورزشگاه تنها در صدد مانور و نمایش هستند تا زنان را به ورزشگاه بکشانند؟ آیا موافقان حضور بانوان از وضعیت نابسامان عمرانی و اخلاقی امروز ورزشگاههای مطلع هستند یا بر اساس تصورات کلی و انتزاعی مطالبی را بیان میکنند که با واقعیت منبطق ندارد؟
نویسنده سپس اظهار داشته است: «حق استفاده از اماکن ورزشی که صرفا مخصوص آقایان نیست. تماشای مسابقات ورزشی و استفاده از شور و نشاط در جامعه، حق همگان است و زنان و مردان در این امر شریک هستند». حال سوال این است که آیا استیفای این حق تنها با حضور مختلطگونه زنان در مسابقات مردان آن هم فقط در مسابقات فوتبال تحقق مییابد؟ آیا نمیتوان به جای پافشاری و حاشیه سازی بر این امر، زنان را برای تماشای مسابقات بانوان ترغیب کرد تا هم به شور و هیجان مسابقات افزوده شود و موفیقتهای مکرر زنان ورزشکار ایرانی دیده شود و هم حق مورد نظر نویسنده محترم تأمین شود؟
با این مقدمات، نویسنده در مسند فتوا مینشیند و دو فتوا میدهد:
ابتدا مینویسد: «از نظر شرعی باید در ورزشگاههای کشور امنیت و اخلاق بر قرار باشد، اما اگر در چنین مکانهایی ناامنی و بیاخلاقی وجود داشته باشد؛ که در این بحث فرقی بین زنان و مردان وجود ندارد، در سالم سازی محیط خلل وارد میشود.» در اینجا نیز باز نویسنده وارد مصادیق نشده و آشکار نکرده است که آیا هم اینک این باید محقق شده و طبق فتوای ایشان(!) از نظر شرعی ورود به زنان اشکال دارد یا نه؟ البته ایشان در ادامه یادداشت اذعان کرده است که: «وزارت ورزش و جوانان هم در صدد این است که محیطهای ورزشی کشور را سالمسازی کرده تا مورد استفاده عموم آحاد جامعه قرار بگیرد.» این عبارت این مطلب را در خود نهفته دارد که در حال حاضر محیطهای ورزشی سالمسازی نشده است و لذا وزارت ورزش در صدد این امر بر آمده است که با این توصیف، نتیجه این میشود که از نظر نویسنده امروز حضور زنان در ورزشگاه اشکال شرعی دارد چرا که امنیت و اخلاق به طور شایسته در آنها برقرار نشده است و تا زمانی که وزارت ورزش این سالم سازی را انجام ندهد و به این وظیفه خود عمل ننماید حضور بانوان در استادیوم طبق فتوای نگارنده آن سطور با خلل مواجه است!
لذا فتوای دوم ایشان که «به تماشا نشستن خانمها در ورزشگاهها و از نزدیک دیدن مسابقات ورزشی، در ذات خود اشکالی ندارد؛ این نکته بارها در مصاحبهها و اظهارنظرها بیان شده است»، با توجه به حواشی مطرح شده توسط ایشان از نظر عرضی و ثانوی اشکال دارد. البته فتاوی مراجع معظم تقلید نشان میدهد با توجه به نوع پوشش برخی ورزشکاران در برخی مسابقات، به تماشا نشستن و از نزدیک دیدن مسابقات ورزشی را حتی در ذات خود نیز با اشکال مواجه میکند. از این رو بخش دوم سخن ایشان نیز مخدوش است چه آنکه اشکال داشتن یا نداشتن یک مساله با بارها بیان شدن آن در مصاحبهها و اظهارنظرها معین نمیشود و این امر نمیتواند حرمت را به حلیت تبدیل کند بلکه آنچه در اینجا مورد توجه است نظر مراجع تقلید است.
با توجه آنچه نویسنده نگاشته است و همچنین رفتار دولتمردان و حامیان حضور زنان در وزرشگاه میتوان با نویسنده این یاددشان هم نظر بود که «از شواهد و قرائن چنین استنباط کرد که اصولا بحث ورود بانوان به ورزشگاهها و اماکن ورزشی یک بحث سیاسی است تا «فقهی» و شرعی. این موضوع در جامعه ایران رنگ سیاسی به خود گرفته است. بعد فقهی این موضوع کاملا روشن است.»
ایشان البته برای اثبات مطلب خود دلیل نادرستی یا ناقصی را بیان داشته است که: «بسیاری از مسائل در کشور به حوزه سیاسی، حزبی یا گروهی کشیده میشود تا یک گروه سیاسی، رقیب خود را مورد حمله قرار دهد یا اشخاص و گروههایی که مخالف دولت آقای روحانی هستند بحث ورود بانوان به ورزشگاهها را مخالف دین و مذهب جلوه دهند تا دولت را مورد هجمه قرار دهند.»
به نظر میرسد فارغ از گروهی که برای انگ سیاسی به دولت با مساله ورود زنان به ورزشگاه مخالفت میکنند، عدهای از دلسوزان دین و عفت نیز به دور از هیاهوهای سیاسی با این مساله درست یا نادرست مخالف هستند. نمونه واضح چنین کسانی مراجعی هستند که هم سال 85 در دولت قبل و هم در حال حاضر از باب فقهی و شرعی به اعتراض به این امر پرداختند و نمیتوان ایشان را به جناحبازی و سیاستزدگی متهم نمود. بله میتوان رفتار برخی جریانات همفکر نویسنده را سیاسی دانست که دیروز، برای مخالفت با دولت وقت، همراه با مراجع، با حضور زنان در ورزشگاه مخالف بودند و به دولت فشار میآوردند و امروز، برای همراهی با دولت مطبوع خویش حاضرند با مراجع مخالفت کنند و حتی در سخنی اهانت آمیز رفتار و گفتار آنها سیاسی بدانند!
این نویسنده حوزوی با مغالطه سادهانگاری و بدیهی نمایی مینویسد که بعد فقهی این موضع روشن است! البته مشخص نمی کند به چه معنا روشن است؟ مراجع به کرات حکم به حرمت آن داده اند آیا منظورشان این است حرمت آن روشن است؟ اگر چنین باشد که اصولا این نوشته لغو خواهد بود و اگر منظورشان این است که حلیت مساله روشن است، چنانچه خود ایشان مطرح کرده است این مساله چندین بعد اجتماعی و سیاسی دارد و یقینا به راحتی نمی توان در این باره نظر داد!
در ادامه، این استاد حوزه در مغالطهای عجیب از نمایندگان زن مجلس میخواهد از حقوق زنان دفاع کند و در بیان دلیل خود مینویسد: «زیرا این مباحث، جزئی از حقوق بانوان است که ورزش کنند یا به تماشای مسابقات ورزشی بنشینند. حق زنان است که سلامتی خود را با انجام ورزشهای سالم به دست بیاورند.»
به نظر ایشان با واقعیت جامعه ایران فرسنگها فاصله دارد! چه کسی مخالف ورزش بانوان است؟ امروز هم ورزش همگانی و هم ورزش قهرمانی در بانوان بسیار پیشرفت کرده است و در دولت قبل تعداد قابل توجهی سالن برای ورزش بانوان اختصاص داده شده است که به نظر میرسد عینک سیاسی نویسنده روزنامه آرمان، سبب شده است که دید منطقی و منصفانه ایشان تحت الشعاع قرار گیرد و واقعیات روشن جامعه را منکر شوند! چه کسی در این کشور زنان را از انجام ورزش سالم منع کرده است که این جریان فکری از احجاف حق زنان در این مورد سخن میگویند؟ آیا این گونه اتهام زدن و سیاهنمایی علیه جامعه زیبنده است؟
این استاد حوزه در پایان برای به کرسی نشاندن مطلب خود به قانون اساسی نیز تمسک کرده و نوشت است: «در قانون اساسی ایران این حقوق برای شهروندان در نظر گرفته شده است که زنان و مردان از امکانات کشور استفاده کنند از سویی وظیفه مسئولان است تا حقوق زنان را استیفا کنند و بانوان هم باید در صف مقدم حمایت از حق خود قرار بگیرند و به هر شکل ممکن از حقوق مصرح در قانون دفاع کنند.»
به نظر میرسد همان گونه که یکی از مراجع محترم بیان داشتنند، مسئولین دولتی و حامیان آنها سعی دارند با طرح مساله ورزشگاه و زنان، اذهان را سرگرم مساله فرعی کنند تا از پاسخگویی در مورد مشکلات اساسی فرار کنند. آیا اولویتهای اساسی زنان در آموزش و بحث خانواده و عدالت شغلی و ... که مصرح در اصل 21 قانون اساسی است توسط دولت حل و فصل شده است که موضوعات دست چندم با اولویت پایین سبب دغدغه «آقایان» شده است؟
جا دارد حامیان دولت به جای بحثهای انتزاعی و ذهنی، کمی در بطن و متن جامعه باشند تا بتوانند براساس واقعیت موجود اظهارنظر کنند نه بر مبنای امور ذهنی که در خیال، خوب به نظر میرسد اما در عمل، جز زحمت و ضرر برای ملت ثمرهای ندارد./۹۱۸/ی۷۰۲/س
مهدی عامری