طلبه ای که از هر نکتهای برای قصه گفتن استفاده میکند
همین که بگوییم «جناب حجتالاسلام…» شنونده آماده میشود که صلوات جلی بفرستد و حاجآقا را راهی منبر کند تا برای دقایقی مستمع را به فیض اکمل برساند.
به گزارش خبرگزاری رسا، همین که بگوییم «جناب حجتالاسلام والمسلمین…» شنونده آماده میشود که صلوات جلی بفرستد و حاجآقا را راهی منبر کند تا برای دقایقی هم که شده مستمع را به فیض اکمل برساند. اما باید به شنونده محترم گفت کمی صبر کن که این بار قرار نیست جناب حجتالاسلام، بالای منبر برود و برای ما از حدود الهی سخن بگوید و از عقوبت پروردگار انذار دهد و به رحمت خداوندی بشارت.
حجتالاسلامی که میخواهیم معرفی کنیم تا آنجا که به ذهن من به عنوان نویسنده این یادداشت میآید بالای منبر دیده نشده است. اتفاقاً او که عمامه سفیدی دور سر میپیچد و لبخندی دوستداشتنی (باز هم آنقدر که ذهن من یاری میکند) بر لب دارد، همیشه در جمعهایی دیده میشود که کودکان و نوجوانان یک پای ثابت آن هستند و بزرگترها خیلی در آن محوریت ندارند.
شاید، چون داریم «قفسه» ورق میزنیم معلوم باشد که حجتالاسلام ما یک نویسنده است، ولی خب نویسنده بودن تنها دلیلی نیست که او را اینجا در صفحه «مولف» به شما معرفی میکنیم. او بیشتر از اینکه بخواهد مولف باشد (همانطور که بسیاری از بزرگان حوزه علمیه صاحب تالیفات متعدد هستند و مولف بودن فضیلتی برای یک روحانی و طلبه محسوب نمیشود) یک قصهگوی دوستداشتنی برای کودکان و نوجوانان است، آن هم قصهگویی که آثار و تالیفاتش با استقبال مخاطبان روبهرو میشود و باید گفت یک نویسنده پرفروش کودک و نوجوان است.
حجتالاسلام غلامرضا حیدریابهری، نویسنده دوستداشتنی است و به اعتراف آنهایی که آثارش را خواندهاند، نویسنده چیرهدستی است که برای بچهها هم قصه میگوید و هم از فرصت قصه گفتن برای آموزش استفاده میکند. او نویسندهای است که موضوعات دینی را با زبان ساده برای کودکان مطرح میکند و البته نوآوری در آثارش برجسته است.
برای مثال در کتابی که درباره بهشت و جهنم تالیف کرده تلاش کرده تا از زاویهای متفاوت به این موضوع ورود و آن را برای مخاطبان خود طرح کند. او بر این عقیده است «در حوزه آثار دینی مشتمان پیش کودکان باز است و از همان ابتدا مشخص است میخواهیم چه بگوییم. برای همین در کتاب «جهنم» سعی کردم نوآوری کنم.»
او با طرح مسأله سراغ نگارش کتاب میرود و تنها به صرف اینکه یک اثر منتشر کند دست به نوشتن نمیزند. در ارتباط با کتابی که حول موضوع بهشت و جهنم نوشته، میگوید: «یکی از ابهاماتی که بچهها با آن روبهرو هستند و پیرامون آن سؤال دارند، جهنم است.»، «ابتدا میخواستم از بهشت حرف بزنم، اما دیدم جهنم مانع است و تصمیم گرفتم ابتدا از آن سخن بگویم تا در پایان مخاطب با خاطره شیرین بهشت کتاب را تمام کند».
او با علم به این پرسش سراغ تالیف یک اثر رفته و تلاش کرده اثری منسجم که هم پرسشها را پاسخ دهد و هم جذابیت داشته باشد، خلق کند. این تنها یک نمونه از آثاری است که این نویسنده تالیف کرده و در دیگر آثاری که از این نویسنده سراغ داریم نیز این مسألهمحور بودن و پرسشگری دیده میشود.
او به ایدههایی که حین مطالعاتش برای کتاب کودک میگیرد اینطور اشاره کرده: «آیتا… وحید خراسانی کتاب عقایدی دارند که در ابتدای رساله ایشان چاپ شده که حدود ۳۰۰ - ۲۰۰ صفحه است. در دو فصلی که در رابطه با خداست از امام صادق (ع) نقل میکنند که منحرفی در حضور امام صادق (ع) بود. تخممرغی دستش بود. امام به بچهای که در آنجا حضور داشت، فرمودند که آن تخم مرغ را بیاورد. امام، تخممرغ را به فرد کافر نشان دادند و گفتند چه کسی در این تخممرغ دست میبرد و برایش نوک درست میکند. پرهایش را رنگ میکند و…؟ تمام این مطلب در حدود سه خط بود.
همان جا بعد از مطالعه همین مطلب کوتاه تصمیم گرفتم که رویش کار کنم. امام (ع) سر خطی داده بودند که جای کار داشت. چند جلد کتاب در رابطه با ایجاد و شکلگیری تخممرغ خریدم و مطالعاتی انجام دادم. این تلاش در نهایت تبدیل شد به کتاب چند جلدی تولد جوجهها. این نشان میدهد حیدریابهری از هر نکتهای برای قصه گفتن و یاد دادن به بچهها استفاده میکند و ساده از کنار موضوعات رد نمیشود.
مگر پرتیراژ بودن مسأله نیست؟ مگر مهم نیست که یک نویسنده آثارش به چاپهای متعدد برسد؟ آن هم در روزگاری که شمارگان یک کتاب ۵۰۰ نسخه شده و کسی که کتابش ۳-۲ چاپ بفروشد یک نویسنده موفق است، شمارگان بالای ۳۰۰ هزار نسخه نه تنها عدد کمی نیست (آن هم برای یک کتاب) بلکه یک موفقیت بزرگ برای هر نویسندهای محسوب میشود. جناب حیدریابهری که این روزها در آستانه ۵۰ ساله شدن است تنها یکی از کتابهایش توانسته به چنین رقمی از شمارگان برسد و این یک رکورد برای او بهشمار میرود. علاوه بر این باید یادآوری کنیم که او با این اعداد و ارقام که در کتابهای دیگرش هم تکرار شده، دنبال عکس یادگاری گرفتن و کسب شهرت نبوده و همچنان بیادعا در کنجی نشسته و برای کودکان کتاب مینویسد.
این رقم (اگر تاکنون بیشتر نشده باشد) تنها برای کتاب «محمد (ص) مثل گل بود» است که با اقبال گسترده روبهرو شد و یکی از کتابهای پرفروش سالهای اخیر بوده؛ کتابی که به زبانهایی مثل فرانسوی هم ترجمه شده است.
یکی از ویژگیهایی که درباره حیدری ابهری باید یادآوری کرد، ارتباط خوب او با مخاطبانش است. او با وجود اینکه همواره لباس روحانیت به تن دارد، اما ابایی ندارد که برای بچهها بنویسد و با آنها دمخور باشد؛ حتی به گفته خودش: «همیشه کتابهایم را قبل از اتمام کار به بچهها میدهم تا بخوانند و نظرشان را جویا میشوم» این نشان میدهد این نویسنده ارتباط پویا و زندهای با کودکان دارد. /۸۷۶/د103/ج
روزنامه جام جم
حجتالاسلامی که میخواهیم معرفی کنیم تا آنجا که به ذهن من به عنوان نویسنده این یادداشت میآید بالای منبر دیده نشده است. اتفاقاً او که عمامه سفیدی دور سر میپیچد و لبخندی دوستداشتنی (باز هم آنقدر که ذهن من یاری میکند) بر لب دارد، همیشه در جمعهایی دیده میشود که کودکان و نوجوانان یک پای ثابت آن هستند و بزرگترها خیلی در آن محوریت ندارند.
شاید، چون داریم «قفسه» ورق میزنیم معلوم باشد که حجتالاسلام ما یک نویسنده است، ولی خب نویسنده بودن تنها دلیلی نیست که او را اینجا در صفحه «مولف» به شما معرفی میکنیم. او بیشتر از اینکه بخواهد مولف باشد (همانطور که بسیاری از بزرگان حوزه علمیه صاحب تالیفات متعدد هستند و مولف بودن فضیلتی برای یک روحانی و طلبه محسوب نمیشود) یک قصهگوی دوستداشتنی برای کودکان و نوجوانان است، آن هم قصهگویی که آثار و تالیفاتش با استقبال مخاطبان روبهرو میشود و باید گفت یک نویسنده پرفروش کودک و نوجوان است.
حجتالاسلام غلامرضا حیدریابهری، نویسنده دوستداشتنی است و به اعتراف آنهایی که آثارش را خواندهاند، نویسنده چیرهدستی است که برای بچهها هم قصه میگوید و هم از فرصت قصه گفتن برای آموزش استفاده میکند. او نویسندهای است که موضوعات دینی را با زبان ساده برای کودکان مطرح میکند و البته نوآوری در آثارش برجسته است.
برای مثال در کتابی که درباره بهشت و جهنم تالیف کرده تلاش کرده تا از زاویهای متفاوت به این موضوع ورود و آن را برای مخاطبان خود طرح کند. او بر این عقیده است «در حوزه آثار دینی مشتمان پیش کودکان باز است و از همان ابتدا مشخص است میخواهیم چه بگوییم. برای همین در کتاب «جهنم» سعی کردم نوآوری کنم.»
او با طرح مسأله سراغ نگارش کتاب میرود و تنها به صرف اینکه یک اثر منتشر کند دست به نوشتن نمیزند. در ارتباط با کتابی که حول موضوع بهشت و جهنم نوشته، میگوید: «یکی از ابهاماتی که بچهها با آن روبهرو هستند و پیرامون آن سؤال دارند، جهنم است.»، «ابتدا میخواستم از بهشت حرف بزنم، اما دیدم جهنم مانع است و تصمیم گرفتم ابتدا از آن سخن بگویم تا در پایان مخاطب با خاطره شیرین بهشت کتاب را تمام کند».
او با علم به این پرسش سراغ تالیف یک اثر رفته و تلاش کرده اثری منسجم که هم پرسشها را پاسخ دهد و هم جذابیت داشته باشد، خلق کند. این تنها یک نمونه از آثاری است که این نویسنده تالیف کرده و در دیگر آثاری که از این نویسنده سراغ داریم نیز این مسألهمحور بودن و پرسشگری دیده میشود.
او به ایدههایی که حین مطالعاتش برای کتاب کودک میگیرد اینطور اشاره کرده: «آیتا… وحید خراسانی کتاب عقایدی دارند که در ابتدای رساله ایشان چاپ شده که حدود ۳۰۰ - ۲۰۰ صفحه است. در دو فصلی که در رابطه با خداست از امام صادق (ع) نقل میکنند که منحرفی در حضور امام صادق (ع) بود. تخممرغی دستش بود. امام به بچهای که در آنجا حضور داشت، فرمودند که آن تخم مرغ را بیاورد. امام، تخممرغ را به فرد کافر نشان دادند و گفتند چه کسی در این تخممرغ دست میبرد و برایش نوک درست میکند. پرهایش را رنگ میکند و…؟ تمام این مطلب در حدود سه خط بود.
همان جا بعد از مطالعه همین مطلب کوتاه تصمیم گرفتم که رویش کار کنم. امام (ع) سر خطی داده بودند که جای کار داشت. چند جلد کتاب در رابطه با ایجاد و شکلگیری تخممرغ خریدم و مطالعاتی انجام دادم. این تلاش در نهایت تبدیل شد به کتاب چند جلدی تولد جوجهها. این نشان میدهد حیدریابهری از هر نکتهای برای قصه گفتن و یاد دادن به بچهها استفاده میکند و ساده از کنار موضوعات رد نمیشود.
مگر پرتیراژ بودن مسأله نیست؟ مگر مهم نیست که یک نویسنده آثارش به چاپهای متعدد برسد؟ آن هم در روزگاری که شمارگان یک کتاب ۵۰۰ نسخه شده و کسی که کتابش ۳-۲ چاپ بفروشد یک نویسنده موفق است، شمارگان بالای ۳۰۰ هزار نسخه نه تنها عدد کمی نیست (آن هم برای یک کتاب) بلکه یک موفقیت بزرگ برای هر نویسندهای محسوب میشود. جناب حیدریابهری که این روزها در آستانه ۵۰ ساله شدن است تنها یکی از کتابهایش توانسته به چنین رقمی از شمارگان برسد و این یک رکورد برای او بهشمار میرود. علاوه بر این باید یادآوری کنیم که او با این اعداد و ارقام که در کتابهای دیگرش هم تکرار شده، دنبال عکس یادگاری گرفتن و کسب شهرت نبوده و همچنان بیادعا در کنجی نشسته و برای کودکان کتاب مینویسد.
این رقم (اگر تاکنون بیشتر نشده باشد) تنها برای کتاب «محمد (ص) مثل گل بود» است که با اقبال گسترده روبهرو شد و یکی از کتابهای پرفروش سالهای اخیر بوده؛ کتابی که به زبانهایی مثل فرانسوی هم ترجمه شده است.
یکی از ویژگیهایی که درباره حیدری ابهری باید یادآوری کرد، ارتباط خوب او با مخاطبانش است. او با وجود اینکه همواره لباس روحانیت به تن دارد، اما ابایی ندارد که برای بچهها بنویسد و با آنها دمخور باشد؛ حتی به گفته خودش: «همیشه کتابهایم را قبل از اتمام کار به بچهها میدهم تا بخوانند و نظرشان را جویا میشوم» این نشان میدهد این نویسنده ارتباط پویا و زندهای با کودکان دارد. /۸۷۶/د103/ج
روزنامه جام جم
ارسال نظرات