متن این گفتوگو به شرح زیر است:
حوزه علمیه خواهران نیز اگرچه در طول تاریخ، فراز و نشیبهایی داشته است، اما به نظر میرسد که گسترش کمی و کیفی آن عمدتا در طول چهل سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی میباشد، در حال حاضر حوزههای علمیه خواهران در چه جایگاهی قرار دارد.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سطح کشور تقریبا ده مدرسه علمیه، آن هم با تعداد اندکی طلبه خواهر وجود داشت. انقلاب اسلامی حق بزرگی برگردن خواهران دارد، و در مقابل خواهران نیز برای پیروزی انقلاب زحمات بسیاری کشیدهاند.
یکی از خدماتی که انقلاب به بانوان کشور کرد این بود که فرصتها را با حفظ کرامت زن، برای آنها در سطح کشور و حتی سطح بینالمللی فراهم کرد. به طور ویژه میتوان به بحث تعلیم و تربیت اشاره کرد، چون اگر توسعهها بر پایه تربیت و دانایی اتفاق بیافتند، توسعههای پایدار و رو به جلو و پیشرفت خواهند بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی صد و هفتاد هزار دانشجو داشتیم که امروز به بیش از چهار میلیون رسیده است. بخش بسیاری از این دانشجویان و حتی بیش از آقایان، از میان خانمها هستند(حدود ۶۰درصد)
در حوزههای علمیه نیز همین اتفاق افتاد و برای توسعه حضور خانمها در عرصه تعلیم و تربیت تلاشهای فراوانی صورت گرفته است. این تلاش از سال ۱۳۷۶با تشکیل مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران شتاب بسیار گرفت. علاوه بر جامعه الزهرا(س) که از افتخارات امام خمینی است، ما در حدود بیست و دو سال، تقریبا پانصد مدرسه علمیه خواهران در سطح کشور تاسیس کردهایم. نزدیک به پنجاه هزار نفر از مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران و حدود سی هزار نفر از جامعه الزهرا(س)، و در مجموع هشتاد هزار نفر طلبه دانش آموخته حوزههای علمیه هستند. در حال حاضر نیز حدود هشتاد هزار طلبه خواهر در جامعه الزهرا(س) و سایر حوزههای علمیه خواهران در سه سطح دو-کارشناسی- ، سه– کارشناسی ارشد- و چهار –دکتری- مشغول به تحصیل میباشند.
هرچند در تاریخ حوزه علمیه، تاسیس حوزهها با حوزه علمیه برادران بود، اما هرچه پیش رفتیم، حوزهها در شهرستانها به ویژه در سطح دو، شروع به زنانهسازی شده و کار به خود خانمها سپرده شد. در حال حاضر در مدارس سطح دو، تقریبا هیچ مدرسهای وجود ندارد که آقایان آن را اداره یا معاونت کنند. همه امور به خانمها واگذار شده است. در حدود بیست و هشت استانی که ما دفتر داریم، همه معاونین مدیریتهای استانی از میان خانمها هستند. به عبارت دیگر، فرصت مدیریتهای استانی در این سطح ایجاد شده است. حتی تعدادی از مدیران استانی نیز از میان خانمها – فعلا سه استان- هستند. در مرکز مدیریت که ما پنج معاونت داریم، دو معاونت اصلی یعنی معاونت فرهنگی و آموزش نیز توسط خانمها اداره میشود، همه اینها بدین معناست که خانمها خودشان را باور کنند.
در هر صورت انقلاب اسلامی نقش بسزایی در ایجاد فرصتهای مناسب برای بانوان در جهت آشنایی با معارف اسلامی و قرار گرفتن در جایگاه جریانی که اسلام را به مردم تعلیم بدهد و مردم را براساس دین تربیت کند، داشته است.
زنان نیز باید مانند مردان تحصیل کنند، اینکه پیامبر(ص) فرمودند:«اطلبو العلم …»، منحصر به مردان نیست، و زن و مردم مسلمان باید دانش را فراگیرند، باید از هر گروهی – زن و مرد- دانش و علم را فرا گیرند و نشر دهند و مردم خود را مانند پیامبران هشدار دهند. نگاه مکتبی ما ایجاب میکرد که در حوزهی گسترش دین، حتما فرصت را در اختیار بانوان نیز قرار دهیم، که انقلاب در طول این چهل سال نشان داد بدون هیچ گونه بخلی، کریمانه این فرصت را برای همه خواهران در سطح کشور فراهم کرده است.
اگر گسترش و توسعه حوزههای علمیه خواهران را در سطح کشور از سال ۱۳۷۶در نظر بگیریم، جامعه الزهرا(س) و برخی مدارس دیگر که از اوایل انقلاب با قدرت فعالیت خود را آغاز کردند، و دیدگاهی که نسبت به حوزه علمیه خواهران وجود دارد – حتی از نگاه برخی بزرگان- این است که حوزه خواهران عملا و صرفا باید مرکز تبلیغ باشد، و همین مساله باعث شده است که ما بعد از چهل سال کمتر می بینیم که از میان بانوان فردی مجتهد و صاحبنظر شده باشد. در واقع حوزه خواهران یک متوسطهای فراوانی را تربیت کرده است اما در بحث نخبهپروری چندان فعالیت نداشته است.
نیازهای حوزه را نیازهای اجتماعی میسازد، و ما هم خواسته یا ناخواسته، در معرض تحولی قرار خواهیم گرفت که نیازهای اجتماعی خودش را بر ما تحمیل میکند، گام اولی را که حوزه علمیه خواهران برداشت، گام بسیار محکمی بود، متدینین یک مطالبه اجتماعی در ابعاد عمومی داشتند، مبنی براینکه معارف دین باید توسط خود خانمها ترویج شود. باید فرصت به خانمهای متدین طلبه در بحث مساله بیان احکام ، عقاید و مسائلی از این دست در گام اول داده شود، و این حجم اجتماعی نسبتا زیادی را میطلبید.
بحث نخبگی بعد از گامهایی است که ما یک قاعده و یک دامنه پرنشاط علمی و آموزشی را داشتیم تا فرصت برای گروهی از صاحبان اندیشه فراهم شود. بهرغم اینکه برخیها یک تصور اولیه دارند مبنی براینکه، حوزه خواهران باید یک دستگاه تبلیغی – مانند سفیران هدایت- در حوزه باشد، اما این دیدگاه قابل دفاع نیست، اندیشه امام خمینی اینگونه نبود، اندیشه مقام معظم رهبری چنین نیست، وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند پدیده حوزههای علمیه یک ایده بسیار مبارک است و هزاران مفسر و مجتهد از این حوزهها بیرون خواهد آمد، در واقع، یک چشمانداز بسیار روشن پیشروی اصحاب انقلاب و دلسوزان حوزههای علمیه قرار دادهاند.
حضرت آیتالله مکارم شیرازی در اجلاسیه مدیران حوزههای علمیه خواهران میفرمایند، هرآنچه که برای آقایان در توسعه دانش ممکن است، در رشد و پیشرفت برای خانمها هم متصور است. وقتی بزرگی چون حضرت آیتالله جوادی آملی نگاهشان بر این است که حتی مساله مرجعیت به معنای خاصش را میتوان درباره زنان تصور کرد، بنابراین، این موضوع نشان میدهد که به رغم اینکه شاید برخی تصور میکردند که کارکرد اصلی حوزههای علمیه خواهران، صرفا یک تبلیغ عمومی است، پس از اینکه ظرفیتها به سمت حوزه آمد و کمالات را در خانمها دیدند، خودبهخود زمینه برای ورود به عرصههای تخصصیتر فراهم شد و میشود.
در سطح کارشناس ارشد حرکتی شروع شده است که حوزههای ما به عرصههای تخصصی ورود داشته باشند. در حال حاضر، ۱۶۲محل رشته در مقطع کارشناسی ارشد و ۲۵محل رشته نیز در مقطع سطح چهار- دکتری- در حال فعالیت میباشند.
در جامعه الزهرا(س) بخش مناسبی از تحصیلات به سمت سطح سه و سطح چهار رفته است. تلاش بر این است که در کنار نقشهای عمومی، بخشی از این ظرفیتها به سمت نقشهای کیفیتر و تخصصیتر پیش رود.
کثرت حضور خانمها چنین تصوری را ایجاد کرده است که گویا حوزه خواهران صرفا برای چنین بخشهایی شکل گرفته است، در حالی که چنین نیست و این وضعیت طبیعت رشد است، رشد دانش همیشه از یک قاعده شروع میشود.
در حال حاضر ۴۱۲مدرسه سطح دو داریم، در حالی که ۵۵مدرسه سطح سه موجود است، و ۱۲مرکز سطح چهار داریم که بیست و پنج رشته آموزشی در آنها تدریس میشود. رشد ما به سمت ورود به عرصههای تخصصی قطعا هست و باید باشد. اگر خداوند استعداد رشد را به خانمها داده است و باید نقشهای تاثیرگذار داشته باشند، این نقشهای تاثیرگذار منحصر به یک تبلیغ عمومی نیست، اما روند دانش از پایه شروع میشود و به سمت کمال حرکت میکند.
نزدیک به چهل میلیون نفر از جمعیت کشور، زنان هستند، و یکی از مسائل اصلی جامعه ما، مساله زنان است. از سالهای گذشته، رفتارهای اعتراضی خانمها را در راستای مطالباتشان داشتهایم، ممکن است فردی به لحاظ ارزشی معتقد باشد که بخشی از این مطالبات درست یا غلط است، ولی آنچه مشخص است اینکه ما در دهه حاضر و دهه آینده مساله اصلیای که داریم بحث زنان است، حوزه علمیه خواهران با توجه به جمعیتی که دارد، به نظر میرسد که چندان نتوانسته است جریانسازی کند، خانمهایی که در حوزه علمیه خواهران تربیت شدهاند، یا صرفا در محیطهای زنانه میتوانند تبلیغ کنند- و صرفا محیطهای زنانه مذهبی- ، و اگر بخواهند پیشتر روند، نهایتا در مدارس فعالیت میکنند. اما اینکه خود خواهران با خلاقیتهای خودشان بتوانند جذابیتهایی ایجاد کنند و اقشار مختلف خانمها را جذب کنند، به نظر میرسد که در این زمینهها چندان موفق نبودهاند. طلبهای که پرشور و حال است و هیجان دارد، وارد حوزه میشود، اما این حوزه طلبه را به گونهای تربیت میکند که طلبه به خانه باز میگردد و دیگر هم به اجتماع بر نمیگردد.
بله، تا حدودی تحلیل شما درست است. مرکز تحقیقات زنان و خانواده، تقریبا نهاد مرجع مسائل زنان و خانواده در کشور است. مجلس شورای اسلامی و دولت با آن در ارتباط هستند، پیچیدهترین مسائل با برخی دانشگاهها مانند دانشگاه علامه طباطبایی تهران در اینجا رقم میخورد. در اینجا نقشهای تاثیرگذار تخصصی مناسبی را برای خانمها داریم.
وقتی میخواهیم مجموعه حوزههای علمیه خواهران را مدیریت آموزشی کنیم، قاعدتا باید یک جمعیت حدود هفت هشت هزار نفری از خانمها را به کار بگیریم، این جمعیت باید از بطن همین مجموعه به درون خودش سرریز شود. وقتی بخواهیم بخش عمده این مجموعهها را توسط خودشان مدیریت کنیم، باید جمعیت مناسبی نزدیک به پنج هزار نفر کادر در مجموعه کل مدارس و از بطن خودش تامین کنیم. با دیدگاه شما به لحاظ اجتماعی موافق هستم، اما حوزه علمیه خواهران در طول این بیست و دو سال در حال هویتسازی است.
ما در مرحله اول باید خودمان را پیدا میکردیم. دانشگاهها زن و مرد ندارد، همه خدمات و فعالیتها یکپارچه و یکی است. اما حوزه علمیه از سال ۱۳۷۶تصمیم بزرگی گرفت مبنی براینکه حوزهای در عرض حوزه برادران ایجاد شود. شورای عالی، شورای سیاستگذاری، مدیریت، معاونین مدارس خواهران را کامل از برادران جدا کرد. کسی که چنین بنایی را میسازد، نمیخواهد صرفا یک دستگاه تبلیغی کوچک و عمومی سامان دهد. میخواهد علامههایی چون دختر علامه مجلسی، همسر ملاصدرا را تحویل اجتماع دهد. افقهای بسیار بزرگی برای حوزه علمیه خواهران ترسیم شده است.
ما معتقد هستیم که دانش برای خانمها باید با یک حساسیت زنانه نوشته شود. حوزه خواهران باید مرجعیت امور زنان را در کشور به عهده بگیرد. اما فعلا در حال هویتسازی هستیم. در گام اول خودمان، زیرساختها و توان پژوهش را در مجموعههایمان باید بالا ببریم. در بحث پژوهش در جشنوارههایی مانند علامه حلی، خواهران در برخی از بخشها یا برابرند یا از آقایان جلوتراند. این خود نشان میدهد که جریان حوزه علمیه خواهران کاملا میداند که میخواهد کجا برود. ما از یک زیرساخت شروع کردیم و خودمان را آماده میکنیم که آن پیشرفت و تحول اساسی را رقم بزنیم.
حوزه علمیه برادران پانزده قرن – از زمان پیامبر- است که فعالیت میکند، از دورهای مانند علامه این حرکت تقویت شده است. حدود یازده قرن است که روی حوزه برادران فکر و سرمایه گذاری میشود. اما در حوزه خواهران، الان یک طبیعت بیست و دوساله داریم که قاعدتا تا اینکه به مرحله تولیدگری دانش با ویژگی زنان، تمرکز بر مسائل زنان و قدرت حل مسائل زنان برسد، زمانبر خواهد بود. باید به کارها سرعت داد، تحول در محتواهای ما باید شتاب مناسب بگیرد، باید شیب کیفیسازی امور را در حوزههای خواهران بالا ببریم. نمیگوییم در نقطه ایدهآل هستیم، اما از سرعت عمل بیست و دو سال گذشته، پیشبینی میشود که حوزه خواهران به خوبی بتواند نقشهای ملی و بینالمللی خودش را در فرصت مناسب نشان دهد.
چه اتفاقی رخ میدهد که خانمهایی که وارد مراکز حوزوی خواهران میشوند، آن تواناییهای قبلی و شور و نشاط قبل از حضور در این مراکز– مانند حضور در فضای مجازی و غیره- از آنها گرفته میشود؟
تصور میشود که مدیریتی در این بخش رخ داده است، از آنجایی که حریم خاصی برای خانمها قائل هستیم، بخش فناوری مدیریت حوزه خواهران، کلیه فرصتهای حضور خانمها در فضای مجازی را در داخل شبکه حوزه خواهران تعریف کردهاند. ما طلبههای اهل قلم و فضای مجازی زیادی داریم، اما عمده تمرکز آنها روی فرصتهایی است که ما در اختیار آنها قرار دادهایم، این فضا کاملا بسته است. اما اخیرا این امکان فراهم شده است که طلبهها بتوانند با فضای خارج از حوزه نیز به واسطه شبکهای که ما در اختیار آنها قرار میدهیم ارتباط برقرار کنند.
خطری که شما اشاره کردید، یک رسوب کهن در جامعه ملی و مذهبی ما است مبنی براینکه زن صرفا برای خانه آفریده شده است. این نگاه خطرناک میان نقشهای زن در خانه و خانواده و نقشهای اجتماعی زن تعارض ایجاد میکند و مهارت جمع میان این نقشها را ندارد. این بزرگترین چالش حضور زنان متدین در عرصه اجتماع است.
هرچه زنان به فضاهای روشنتر وارد میشوند و حضورشان در عرصههای اجتماع توصیه میشود، به همین میزان نقشهای خانه و خانواده ویران شده است. فرزندآوری کم میشود، ارتباط عاطفی در داخل خانه تقلیل مییابد، خستگی و ملال زن باعث میشود که نتواند نقش مثبتی در خانه داشته باشد، مالکیت و درآمد زن گاهی باعث میشود که رابطه عاطفی با همسرش دچار چالش گردد. لذا پدیدهای مانند ازدواج دیر هنگام، طلاقهای زودهنگام، و تجرد در بخش زیادی از ظرفیت خانمها و حتی آقایان رخ میدهد. وقتی پدیده پیشرفت مدیریت نشد، باید برای پیشرفت از برخی مباحث مانند خانه و خانواده چشمپوشی کرد.
از طرف دیگر، یک نگاه سنتی نیز هست که زن صرفا باید در خدمت ارادههای مرد باشد، در حالیکه قرآن میفرماید خانه و خانواده را مرد باید برپا کند و زن هم نقش دارد. خدمتگذار خانواده و ایجادکننده فراغت برای زن که بتواند نقشهای دیگرش را به خوبی ایفا کند – نمیگوید به زن فراغت دهید که برود بردهداری کند- مرد است، زن نباید بار زندگی را به دوش بکشد. در این نگاه اسلامی صحیح، ما باید برای خانمها فراغت ایجاد کنیم تا بتوانند مجموعه نقشهایشان را به خوبی ایفا کنند.
وقتی قرار است که ما یک جامعه عفیف داشته باشیم، یعنی دختر، خواهر، همسر و مادر ما برای یک سرماخوردگی زیر دست یک پزشک مرد قرار نگیرد. حتی برای خرید و فروش با مرد مواجه نشود. بنابراین، باید آنقدر فرصت اجتماعی برای خانمها ایجاد شود، که نیازشان در برخی امور به مردان برطرف شود.
ما به عنوان دستگاه مدیریت کشور باید آنقدر فرصت ایجاد کنیم که زنان بتوانند همه فرصتهای اجتماعی را به سوی ارتباط عفیفانه و بدون رفت و آمد مردان میان آنها داشته باشند، به عبارت دیگر، چشمانداز ما باید این نقطه را نشانه گرفته باشد. ما نباید فکر کنیم که اگر به این نقطه برسیم خانواده را خراب میکنیم، بلکه این هنر انقلاب اسلامی و مکتب اهل بیت است که زن بتواند در عین حال که همسر و مادر خوبی است، نقش اجتماعی خود را نیز داشته باشد.
زن را نباید اینقدر در فعالیت اجتماعی غرق کرد و در فضاهای شغلی سخت قرار داد که آن روحیه لطیف مادرانه خود را از دست دهد. امام علی(ع) میفرماید: زن گل است، از گل که برای جنگ و جدال استفاده نمیکنند، باید فعالیتهای اجتماعی به گونهای باشد که این ریحانه بودن و لطافت روحی زن را حفظ کند. شغلهایی برای زنان باشد که با این لطافت منافات نداشته باشد، زن به میزانی وقت در بیرون از خانه صرف کند که به لطافتهای روحیاش صدمه نزند.
اینکه حوزه خواهران برخلاف مدارس برادران که شبانهروزی است، بر این تمرکز دارد که خانمها را بیش از پنج ساعت در مدرسه نگاه ندارد، از خانه تا مدرسه نزدیکترین فاصله باشد و زن در همان محیط خانوادهاش باشد، این تدبیر از آن جهت است که بتوانیم هم نقش اجتماعی به زن بدهیم و در عین حال که نقش اجتماعی به او میدهیم، نقش مادری و همسری را از او نگیریم و این هنر جمهوری اسلامی است. بنابراین، تصوری که فکر میکند ما زن را تعلیم میدهیم که برود در خانه بنشیند، اشتباه است. این زنان قرار است مبلغ دین شوند و در سلسله ترویجکنندگان و تربیتکنندگان دین قرار گیرند. ما باید نظام را به گونهای پیش بریم که آسیبی به لطافت و کارکردهایش در خانواده متوجه نشود و مهارت جمع میان اینها را داشته باشد.
برخیها معتقداند دلیل اینکه در این سالها حضور اجتماعی زن و رسالتهای اصلی او به درستی جمع نشده این است که نگاه مردانه در حوزه خواهران حاکم بوده است. حضرتعالی از زمانی که تشریف آوردید، دو معاون اصلی را از خانمها قرار دادید، برخی حوزههای استانی را خانمها اداره میکنند. اما در طول این سالها در تدوین متون آموزشی، در مدیریت و برنامهریزی کارهای فرهنگی، همیشه مردان برای خانمها تصمیم میگرفتهاند. آیا ناخودآگاه و سیستماتیک این امر به سمت و سویی نرفته است که خانمها را طوری تربیت کنند که آنها باید در خانه و صرفا در خدمت مردان باشند؟
به نظر میرسد مشکل دومی وجود داشته باشد که مهمتر از این مساله باشد، اینکه ما فرصت اجتماعی را به زنان کم دادهایم. برای بحث نقشهای اجتماعی زنان باید کار بزرگی را انجام دهیم، که همان ایجاد فرصت اشتغال برای زنان است. ما هنوز فرصت اجتماعی مناسب را برای زنان ایجاد نکردهایم. در این راستا مرکز دانشآموختگان را فعال کردهایم که به صورت پیوسته در حال رایزنی با بخشهای مختلف برای ایجاد فرصتهای اجتماعی مناسب برای زنان میباشند.
زنان دنبال محیطهای عفیفانه مناسب برای حضور اجتماعی هستند. مسئولیت مستقیم دستگاه ما این نیست که فضاهای اجتماعی برای زنان بسازیم، بلکه این فضای اجتماعی است که باید استقبال کند. اما چون هنوز اتفاق نیافتاده است وظیفه دستگاه ما این است که یک گام افزون برداریم که همان ایجاد فرصتهای اجتماعی است. تعلیمات ما هم باید اصلاح شود، ما باید با حساسیت نظری نسبت به زنان، در همه زمینههای دانش بررسی کنیم که اگر مخاطب ما زن است، متناسب با زنان محتوا تولید کنیم. در این سیر رشد ایجاد شده علاوه بر رشد کمی، مطالعاتی را نیز در زمینه تولید دانش، آغاز کردهایم.
در حوزه خواهران نظام خوب و پیشرفتهای مستقر شده است. به لحاظ زمانی، فرصت کمی را از طلبه میگیریم- حدود ۵ساعت-. انواع روشهای آموزش غیرحضوری و نیمهحضوری را در حال تجربه هستیم. رشته و سرفصلها نیز مناسب است، در بحث تدوین کتاب آموزشی، نویسندگان ما حساسیتهای لازم را هنوز نتوانستهاند به خوبی در درسها ببینند. در این زمینه ما برنامههای مناسبی داریم، این دوره، دوره تحول محتوایی است و دانشبنیان حرکت میکنیم. هدف این است که مهندسی دانشی صورت گیرد که زنان بتوانند مرجعیت دینی امور زنان را به عهده گیرند.
اینکه میفرمایید مدیریت حوزه خواهران با همکاری سایر ارگانها باید زمینهها را فراهم کند، اما تربیتیافتگان حوزه نیز باید به گونهای تربیت شده باشند که خودشان بتوانند به صورت هوشمند این فضاها را ایجاد کنند. بخش عمده خانمهای تربیت شده در دانشگاه در مقایسه با حوزه، خودشان توانمند هستند و میتوانند فضاهای مناسب اجتماعی را برای خود خلق کنند یا پیدا کنند، اما در مورد طلبهها اینطور نیست.
اینطور نیست، حدود هفت هزار نفر از حوزه خواهران در آموزش و پرورش مشغول هستند، تعداد بسیاری در خوابگاههای دانشجویی فعال هستند. ما باید صرفا این فرصت را برای طلبهها ایجاد میکردیم که او در این بسترها تواناییهای خود را نشان دهد. ما از جهت علمی نگران نیستیم، اما بستر اجتماعی هنوز برای آنها فراهم نشده است که این وظیفه دستگاه ما است. اگر ما نتوانیم کاری کنیم که حوزههای علمیه دیده شوند و محصولات ما میدان فعالیت پیدا نکنند، چرخه ما کامل نخواهد شد.
یک نگرانیای که وجود دارد این است که مسائل حوزه خواهران از بیرون مدیریت شود، یعنی خود حوزه خواهران نهادهای مربوط به این مساله را نداشته باشد و عملا در زمانهای حساس، حوزه خواهران از درون اداره نشود. آیا تدابیر خاصی برای این بحث اندیشیده شده است؟
این خطر در همه جاهایی که طبقات مرجع دارند، احساس میشود. ظرفیتی که نقش تاثیرگذار بر مردم دارد، همه گونه میتواند مورد طمع باشد. هنر ما در سازمانها این است که اولا، اینها را از نظر ظرفیت آنقدر قوی کنیم که خودشان را به جریانات سیاسی نفروشند و آلتدست جریانات سیاسی خبره نشوند. ما باید در مخاطبان هوشیاری و پختگی ایجاد کنیم،که شما باید نقش تاثیرگذاری داشته باشید و نه تاثیرپذیر. ثانیا، ما نیز در سطح مدیران مراقب باشیم که سازمان ما تبدیل به باشگاه سیاسی هیچ جریانی نشود. ما نیز در همین راستا کار کردهایم، به گونهای که الان نمیتوان حوزه خواهران را منتسب به هیچ جریان سیاسی دانست، حوزه خواهران انقلابی و در خط رهبر است. مجموعه ما هیچگاه ورود به باندهای سیاسی را اجازه نمیدهد و تجویز هم نمیکند.
گاها طلبههایی که به لحاظ هوشی در سطح بالایی هستند، چون در درسهای رسمی با مسائل جدید واقعی خواهران هیچ مواجهای صورت نمیگیرد، آنها خودشان سراغ این مسائل میروند، از طرفی چون متن دقیقی وجود ندارد و مواجه علمی در حوزه وجود ندارد، سراغ رویکردهای فمینیستی میروند. برنامه حوزه چگونه است که با مسائل واقعی امروزی مواجه اتفاق افتد و از مجرای صحیحی این خانمها با مسائل آشنا شوند.
همین بحث از ویژگیهای حوزه بالنده است. ما باید توان این را داشته باشیم که حوزه را از بستر سنتی یا مجموعه مسائلی که در یک نظام سنتی مطرح میشود به سمت حوزهای که قدرت پاسخگویی به مسائل نوین را دارد، سوق دهیم. ما باید تحولات جهان را رصد کنیم تا بتوانیم متناسب با آن طلبهها را رشد دهیم. گفتمان مسلط ما روشن است. مثلا در برابر نگاه فمینیستی که زن را رقیب مرد معرفی میکند، گفتمان ما از دریچه زوجیت، مکملیت و همراهی سخن میگوید، دختران ما بهرغم اینکه از برخی از مردسالاریها یا نگاههای سنتی و ناهنجار شمردن برخی از رفتارها رنج میبرند، گفتمان مسلط ما نمیگذارد این رنجش آنها را به سمت جریان فمینیستی بلغزاند.
در این راستا، تغییرات جدی در دستور کار داریم، یکی از موارد آن همین بحث است که به شدت در حال کاهش ماموریتهای مرکز مدیریت خواهران هستیم و اینها را تحت عنوان راهبرد مدرسهمحوری به مدارس و استانها واگذار کردهایم. مسئولیت مرکز مدیریت را رصد قرار دادهایم. از بطن رصد دنیا و جریانات و غیره، در برابر گفتمانی که به عنوان رقیب استکباری است، گفتمان اسلامی را مشخص کنیم، هندسه ذهنی مخاطبانمان را براساس این گفتمان بسازیم، پاسخ گفتمان رقیب را بدهیم و در گام بعد براساس گفتمان خودمان فرهنگسازی کنیم، این کاری است که شروع شده است و ادامه دارد.
در مصوبات اخیر مرکز مدیریت داریم که مثلا در سطح دو، حدود بیست واحد از مجموع صد و نود واحد، از این پس در اختیار مدیر مدرسه علمیه و مدیر استان است، تا بتوانند مطالبات منطقهای و شهری را پاسخ دهند. به عبارت دیگر، دانشهایی را به طلبه منتقل کند که او را پاسخگو کند، توانمند شود تا بتواند جامعهاش را به خوبی مدیریت کند. ما به دنبال ساختار ژلهای در بخشهای مختلف هستیم به گونهای که انعطافی برای شرایط خاص داشته باشد. این بحث در حال پیادهسازی در مرکز خواهران و تبدیل آن به یک مرکز دانشبنیان است.
در داخل حوزه خواهران، ما باید به گونهای حرکت کنیم که پیشرفت خود را بر ما تحمیل نکند. ما باید به استقبال پیشرفت رویم، حوزه را در فضای پیشرفت مدیریت کنیم و فضا را به گونهای آماده کنیم که خواهران طلبه بتوانند نقش مدیران پیشرفت در جامعه را رقم بزنند.
در بحث بودجههای حوزههای علمیه اخیرا بحثهایی مطرح شده است. آنگونه که مشخص است در بودجه سال ۹۸نیز مانند سایر دستگاهها و نهادها به طور ویژه بودجه حوزه خواهران نیز کاهش یافته است. ممکن است افرادی از جامعه اینگونه به بحث حوزهها نگاه میکنند که چون این حوزهها از بودجه عمومی کشور استفاده میکنند، پس باید حوزه خواهران خدمات مشخصی را به جامعه ارائه کند. در مقابل هم گروهی میگویند مگر در دانشگاهها چه اتفاقی میافتد، حوزویان نیز جزئی از شهروندان این کشور هستند و حق و حقوقی دارند.
همه میدانند و قانون اساسی هم تصریح کرده است که فرصت تحصیل و پیشرفت برای همگان است. دولتها هم موظفاند که حمایتهای لازم را داشته باشند. الان در آموزش و پرورش روی چهارده میلیون نفر برای بحث تعلیم و تربیت سرمایهگذاری میشود. در دانشگاهها نیز برای دانشجویان دولت هزینه میکند و حدود پانزده میلیون تومان برای سرانه هر دانشجو در سال اختصاص میدهند، در حالیکه این رقم در حوزههای علمیه برای هر طلبه یک میلیون و هشتصد هزار تومان است. از این منظر برای حوزههای علمیه نیز همینطور است. ما برای رسیدن به چشم انداز ۱۴۰۴باید یک جامعه دانشبنیان داشته باشیم. اولین توسعه، توسعه نیروی انسانی است، در توسعه نیروی انسانی حوزههای علمیه نیز یکی از بخشها هستند.
حوزههای علمیه گروهی نقشهای اجتماعی دارند، نظام ما اسلامی است، اگر نظام اسلامی و تعهد ما به این نظام نبود، شاید با دو سه هزار طلبه میتوانستیم کشور را اداره کنیم. اما وقتی نظام اسلامی است و در معرض خطر و تهدید است و چون میدانند پایه اصلی این نظام دین است. بنابراین همه تلاشها این است که به این پایه آسیب برسانند. تمام تلاش این است که تکتک مردم ایران را مخاطب تحریف انقلاب، انحراف در انقلاب و شبیخون خود قرار دهند. برای اینکه این نظام یاری شود باید نیروی مناسب آماده کنیم. چون دشمن در همه ابعاد هوشمندانه حرکت و برنامهریزی میکند. در جریان ۲۲بهمن با وجود هجمه زیاد شبکهها و فعالیتهای آنها اما چهره حقیقت روشن شد که دشمن با این فشارها به دنبال سست کردن استواری مردم است.
حرکت مردم باعث حیرت گسترده دشمن شد. اگر وضعیت به گونهای بود که حوزههای علمیه صرفا به امور و فعالیتهای سنتی قبل انقلاب بسنده کنند، همان تعداد محدود طلبه کافی بود. اما امروز حوزههای علمیه نقش های فراوانی را باید داشته باشند و خدمت کنند تا مردم در این مسیر قوی بمانند و آسیب نبینند. برای مراقبت از افقهای بلند مردم و انقلاب و تداوم حرکت شروع شده در جهت تعالی آن، باید بسیار مراقب باشیم، فعالیتهای ترویجی داشته باشیم، در بخشهایی فعالیتهای فرهنگی انجام دهیم، در امور قانونگذاری شرکت کنیم. در بحث تربیت کودک، مردم بسیار تمایل به آگاهی در زمینه روند تربیت دینی کودک دارند، شیوه همسرداری براساس دین چگونه است، درخواست نیاز به این مباحث به ویژه در سال های اخیر بسیار زیاد شده است. در گذشته مردم در حد برخوردهای عرفی و دین حداقلی این مباحث را حل میکردند.
بحث بودجه حوزهها، بحث اشتباهی بود که از طرف افرادی مطرح شد و خودشان هم متوجه شدند که نباید در حالی که ما دچار تهاجم فرهنگی هستیم، بودجه فرهنگی را کاهش دهیم. اگر مشکلی در کشور باشد، و با وجودی که بودجه حوزههای علمیه بسیار اندک است، اما قطعا حوزههای علمیه اولین جایی هستند که در بحث صرفهجوییها وارد خواهند شد. با وجودی که مثلا میانگین حقوق یک استاد در دانشگاه هفت میلیون است در حالی که در حوزه علمیه چهارصد هزار تومان است. حوزههای علمیه دستگاهی کم معونه و بسیار پرفایده برای نظام هستند که در حال خدماترسانی میباشند. حوزهها اولین فرصت که احساس کنند که میتوانند از حمایتهای دولتی فاصله بگیرند، فاصله خواهند گرفت.
حمایت از حوزههای شیعی همیشه بر دوش مردم بوده است، اما الان هم نیاز به حوزههای علمیه بیشتر شده است که متعاقب آن گسترش هم یافتهاند، از طرف دیگر در این چهار دهه پس از انقلاب فشار زیادی به مردمی که حامی اصلی حوزهها هستند وارد شده است، به طور طبیعی میزان توان حمایت مردم از امر دین کاهش یافته است. اشتباهی که اتفاق افتاد این بود که بحث بودجه حوزه را مساله کشور کردند که بحثی انحرافی و نادرست بود./876/ج
مباحثات