یادداشت؛
اهمیت آگاهی از علایم ظهور
پنج علامت از علایم حتمی ظهور ذکر شده است؛ یعنی تا اینها اتفاق نیفتد امر ظهور محقق نمیشود. این علایم به هم مرتبط هستند و در کمتر از دو سال رخ خواهد داد.
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، هر چه که زمان میگذرد طبیعتا به زمان ظهور، ولی الله الاعظم حضرت مهدی موعود(عج) نزدیک و نزدیکتر میشویم.
این واقعه عظیم اهمیت ویژهای دارد؛ اصل معتقد بودن به ظهور نکتهای مهم است که از مصادیق ایمان به غیب است و درجای خودش ارزشمند؛ ولی نکتهای که در این باره میتواند انسان را تا حدود زیادی از آسیبهای این مقوله در امان نگهدارد آشنایی با علایم ظهور است که برخی علایم حتمی است و برخی دیگر غیر حتمی.
این که میگوییم آسیب، به این معنا است که در طول تاریخ جریانها و شخصیتهای مختلف ادعاهایی در این باره داشتهاند و سبب گمراهی عدهای دیگر شدهاند که چه بسا اگر آشنایی اجمالی از علائم ظهور داشتند به گمراهی نمیافتادند.
یکی مثل سید علیمحمد شیرازی خود را امام زمان معرفی میکند و عدهای جاهل هم فریب او را میخورند و به گمراهی میافتند و نتیجهاش فرقه ضاله بهاییت میشود.
دیگری مثل احمد الحسن ادعا میکند که از فرزندان امام زمان است و خود را یمانی معرفی میکند. او هم طرفدارانی دارد و بسیار جای تأسف است که معمولا در این گونه موارد اکثر پیروان، طلاب هستند.
با این اوصاف آشنایی با علایم ظهور (حداقل علایم حتمی)، برای اینکه انسان فریب مدعیان دروغین را نخورد و وارد فتنه نشود ضروری به نظر میرسد.
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در کتاب منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، میفرماید: «هل یجب معرفة علائم الظهور، لیعلم به عند وقوعه، و یعرف المحقّ من المبطل، و یمیز بین الخبیث و الطیّب؟ الظاهر هو وجوبها؛ حذرا عن الوقوع فی الضلالة، و دفعا للضرر المحتمل؛ آیا شناخت و معرفت نشانههای ظهور، واجب است؟ تا اینکه هنگام وقوع نشانه ها، علم و آگاهی به آن حاصل شود و بین حق و باطل، تمییز و تشخیص قائل شوند؟ ظاهر وجوب یادگیری و تعلیم نشانههای ظهور است تا اینکه در ضلالت و گمراهی عصر غیبت، دچار نشویم و همچنین به خاطر دفع ضرر احتمالی.»
روایاتی که از معصومین علیهمالسلام در منابع معتبری همچون «کمال الدین صدوق» در باب علایم ظهور آمده است در این باره راهگشاست.
پنج علامت از علایم حتمی ظهور ذکر شده است؛ یعنی تا اینها اتفاق نیفتد امر ظهور محقق نمیشود. این علایم به هم مرتبط هستند و در کمتر از دو سال رخ خواهد داد.
از امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمودند: قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاءِ. پیش از قیام قائم پنج نشانه خواهد بود که همگى از علامات محتوم است: یمانى و سفیانى و صیحه و کشتن نفس زکیّه و فرو رفتن در بیداء. (کمال الدین و تمام النعمة/ ج۲/ص ۶۵۰)
در روایتی دیگر در کتاب کافی آمده است که راوی از امام علیهالسلام میپرسد که اگر قبل از بروز این علامات کسی از اهل بیت شما خروج کرد با او خروج کنم که امام میفرماید نه. (کافی/ج ۸/ص ۳۱۰)
در کتاب شریف «کمال الدین و تمام النعمة» روایاتی از جزئیات این پنج مورد نیز ذکر شده که دانستن آن تا حدود زیادی انسان را از لغزشها و فریب مدعیان دروغین باز میدارد.
مثلا نقل شده که خروج سفیانی در ماه رجب و یا صیحه در بیست و سوم ماه رمضان است. مشخصات ظاهری سفیانی ذکر شده و اینکه چه مناطقی را تصرف میکند و مطالبی دیگر؛ بنابراین سزاوار است که مؤمنین به این علایم توجه کنند و پذیرای هر ادعایی نباشند تا با عنایت خداوند متعال از مسیر هدایت خارج نشوند.
این واقعه عظیم اهمیت ویژهای دارد؛ اصل معتقد بودن به ظهور نکتهای مهم است که از مصادیق ایمان به غیب است و درجای خودش ارزشمند؛ ولی نکتهای که در این باره میتواند انسان را تا حدود زیادی از آسیبهای این مقوله در امان نگهدارد آشنایی با علایم ظهور است که برخی علایم حتمی است و برخی دیگر غیر حتمی.
این که میگوییم آسیب، به این معنا است که در طول تاریخ جریانها و شخصیتهای مختلف ادعاهایی در این باره داشتهاند و سبب گمراهی عدهای دیگر شدهاند که چه بسا اگر آشنایی اجمالی از علائم ظهور داشتند به گمراهی نمیافتادند.
یکی مثل سید علیمحمد شیرازی خود را امام زمان معرفی میکند و عدهای جاهل هم فریب او را میخورند و به گمراهی میافتند و نتیجهاش فرقه ضاله بهاییت میشود.
دیگری مثل احمد الحسن ادعا میکند که از فرزندان امام زمان است و خود را یمانی معرفی میکند. او هم طرفدارانی دارد و بسیار جای تأسف است که معمولا در این گونه موارد اکثر پیروان، طلاب هستند.
با این اوصاف آشنایی با علایم ظهور (حداقل علایم حتمی)، برای اینکه انسان فریب مدعیان دروغین را نخورد و وارد فتنه نشود ضروری به نظر میرسد.
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در کتاب منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، میفرماید: «هل یجب معرفة علائم الظهور، لیعلم به عند وقوعه، و یعرف المحقّ من المبطل، و یمیز بین الخبیث و الطیّب؟ الظاهر هو وجوبها؛ حذرا عن الوقوع فی الضلالة، و دفعا للضرر المحتمل؛ آیا شناخت و معرفت نشانههای ظهور، واجب است؟ تا اینکه هنگام وقوع نشانه ها، علم و آگاهی به آن حاصل شود و بین حق و باطل، تمییز و تشخیص قائل شوند؟ ظاهر وجوب یادگیری و تعلیم نشانههای ظهور است تا اینکه در ضلالت و گمراهی عصر غیبت، دچار نشویم و همچنین به خاطر دفع ضرر احتمالی.»
روایاتی که از معصومین علیهمالسلام در منابع معتبری همچون «کمال الدین صدوق» در باب علایم ظهور آمده است در این باره راهگشاست.
پنج علامت از علایم حتمی ظهور ذکر شده است؛ یعنی تا اینها اتفاق نیفتد امر ظهور محقق نمیشود. این علایم به هم مرتبط هستند و در کمتر از دو سال رخ خواهد داد.
از امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمودند: قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاءِ. پیش از قیام قائم پنج نشانه خواهد بود که همگى از علامات محتوم است: یمانى و سفیانى و صیحه و کشتن نفس زکیّه و فرو رفتن در بیداء. (کمال الدین و تمام النعمة/ ج۲/ص ۶۵۰)
در روایتی دیگر در کتاب کافی آمده است که راوی از امام علیهالسلام میپرسد که اگر قبل از بروز این علامات کسی از اهل بیت شما خروج کرد با او خروج کنم که امام میفرماید نه. (کافی/ج ۸/ص ۳۱۰)
در کتاب شریف «کمال الدین و تمام النعمة» روایاتی از جزئیات این پنج مورد نیز ذکر شده که دانستن آن تا حدود زیادی انسان را از لغزشها و فریب مدعیان دروغین باز میدارد.
مثلا نقل شده که خروج سفیانی در ماه رجب و یا صیحه در بیست و سوم ماه رمضان است. مشخصات ظاهری سفیانی ذکر شده و اینکه چه مناطقی را تصرف میکند و مطالبی دیگر؛ بنابراین سزاوار است که مؤمنین به این علایم توجه کنند و پذیرای هر ادعایی نباشند تا با عنایت خداوند متعال از مسیر هدایت خارج نشوند.
تحولات سوریه و یمن
نکتهای که دراین جا باید به آن توجه داشت، با توجه به تحولاتی که درسالهای اخیر در منطقه غرب آسیا به خصوص در سوریه و یمن شاهد بوده و هستیم و از آن جایی که این مناطق به خاطر خروج سفیانی از دمشق و خروج یمانی از یمن نقش استراتژیک در علایم ظهور دارد ممکن است گمانهزنیها و یا تطبیقاتی نسبت به وقایع این مناطق زده شود که بستری برای گمراهی یا در سطح پایینتر سرگردانی شود و انسان نتواند حق را از باطل تشخیص دهد.
تحولاتی که در این مناطق در حال رخ دادن است طبیعتا این امید را در دل مومنین افزایش میدهد که ان شاء الله ظهور نزدیک است؛ ولی نباید تعجیل داشته باشیم و در صدد تعیین وقت تعیین باشیم؛ چرا که از معصومین علیهمالسلام رسیده که «کذب الوقّاتون و هلک المستعجلون».
خطر تطبیق
از طرفی نکته دیگری که به شدت باید از آن پرهیز کرد عدم تطبیق شخصیتهای مذکور در روایات با مصادیق عینی است؛ مثل اینکه برخی یمانی را به «سید حسن نصر الله» تطبیق میدهند. ما در حقانیت این سید بزرگوار بحثی نداریم؛ ولی به راحتی نمیشود مصادیق را تطبیق داد.
این گونه تطبیقات صرفا از روی حدس و گمان است و بعضا با جوانب دیگری که در روایات اشاره شده ممکن است سازگاری نداشته باشد؛ از طرفی یکی از مضرات این گونه تطبیقات این است که اگر مثلا شخصی که مطابقت داده شده بود از دنیا برود خطر سست شدن ایمان مردم را دارد؛ چرا که چه بسا به این باور رسیده بودند که فلان شخص مصداق آن شخصیتی است که در روایات از آن یاد شده است. از این رو لازم است که از این گونه تطبیقات پرهیز شود. /۹۹۹/ی702/س
بابک شکورزاده
نکتهای که دراین جا باید به آن توجه داشت، با توجه به تحولاتی که درسالهای اخیر در منطقه غرب آسیا به خصوص در سوریه و یمن شاهد بوده و هستیم و از آن جایی که این مناطق به خاطر خروج سفیانی از دمشق و خروج یمانی از یمن نقش استراتژیک در علایم ظهور دارد ممکن است گمانهزنیها و یا تطبیقاتی نسبت به وقایع این مناطق زده شود که بستری برای گمراهی یا در سطح پایینتر سرگردانی شود و انسان نتواند حق را از باطل تشخیص دهد.
تحولاتی که در این مناطق در حال رخ دادن است طبیعتا این امید را در دل مومنین افزایش میدهد که ان شاء الله ظهور نزدیک است؛ ولی نباید تعجیل داشته باشیم و در صدد تعیین وقت تعیین باشیم؛ چرا که از معصومین علیهمالسلام رسیده که «کذب الوقّاتون و هلک المستعجلون».
خطر تطبیق
از طرفی نکته دیگری که به شدت باید از آن پرهیز کرد عدم تطبیق شخصیتهای مذکور در روایات با مصادیق عینی است؛ مثل اینکه برخی یمانی را به «سید حسن نصر الله» تطبیق میدهند. ما در حقانیت این سید بزرگوار بحثی نداریم؛ ولی به راحتی نمیشود مصادیق را تطبیق داد.
این گونه تطبیقات صرفا از روی حدس و گمان است و بعضا با جوانب دیگری که در روایات اشاره شده ممکن است سازگاری نداشته باشد؛ از طرفی یکی از مضرات این گونه تطبیقات این است که اگر مثلا شخصی که مطابقت داده شده بود از دنیا برود خطر سست شدن ایمان مردم را دارد؛ چرا که چه بسا به این باور رسیده بودند که فلان شخص مصداق آن شخصیتی است که در روایات از آن یاد شده است. از این رو لازم است که از این گونه تطبیقات پرهیز شود. /۹۹۹/ی702/س
بابک شکورزاده
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
یمانی( با احمد الحسن منحرف مضل اشتباه نشود) از یمن خروج نمی کند بلکه از عراق خروج می کند. با هیچ روایت شیعه ای نمی توانید خروج یمانی از یمن را ثابت کنید ضمن اینکه خروج لشکر چند هزار نفره یمانی از یمن (با این همه فاصله تا عراق و با وجود حکومت ناصبی در حجاز قبل از ظهور) با دیگر روایات و همچنین با عقل و منطق ناسازگار است.
پاسخ