یادداشت؛
سیاست شیطانی در کمین آیین ابراهیمی
«برائت از مشرکین» از سنتهای پیامبر (ص)، مرزبندیهای آشکار سیاسی امت اسلامی با دشمنان و مشرکان را در حج داخل میکند و این بزرگترین جنبه سیاسی حج است.
به گزارش خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر دستاندرکاران و کارگزاران حج جمهوری اسلامی ایران فرمودند: «از جمله خطاهای بزرگی که همیشه میشنفتیم، حالا هم گاهی از بعضی از زبانهای بیمبالات نسبت به حقایق اسلامی صادر میشود این است که «حج را سیاسی نکنید»؛ یعنی چه سیاسی نکنید؟ آنچه ما در حج لازم داریم از امور سیاسی، عین تعالیم اسلام است؛ ایجاد وحدت یک امر سیاسی است، این امر اسلام است، این عبادت است؛ بله، اینکه بیایند منع کنند از این حرکات سیاسی اینجوری، آن هم یک عمل سیاسی است، منتها سیاست غیردینی، سیاست ضدّدینی؛ اینکه بگویند در حج حق ندارید به امریکا بگویید بالای چشمت ابرو است، این [هم]یک حرکت سیاسی است، منتها حرکت سیاسی شیطانی است، حرکت سیاسی غیراسلامی است.»
واقعیت آن است که سیاست رژیم آلسعود بر سکولاریزاسیون حج تمرکز یافته و معالأسف در چند سال اخیر برخی مسئولان کشور ما در حوزه دیپلماسی و اجرایی حج آگاهانه یا ناآگاهانه با طرح گزارههایی همچون «پرهیز از سیاسی شدن حج» و «جدا شدن حج از روابط سیاسی» عملاً به تکمیل مطلوب سردمداران منطقهای اسلام امریکایی کمک کردهاند. اما فارغ از آنکه چه کسی و با چه گرایش سیاسی چنین موضعی را اتخاذ میکند، لازم است اندکی در انطباق این رویکرد با مبانی معرفتی دینی حج و گفتمان انقلاب اسلامی تأملکنیم.
نخست باید بدانیم حج غیرسیاسی چیست؟ اگر مقصود آن است که حج امری جدای سیاست است، خوانشی از دین است که سیاست را عرفی و دنیوی و به تعبیر دقیقتر «سکولار» معرفی کرده، در واقع میان مفاهیم دینی و دنیوی فاصلهگذاری میکند.
در این نگاه، نهاد دین و نهاد سیاست از یکدیگر جدا تعریف و تبیین میگردند و هر یک از دخالت در دیگری نهی میشود. به تبع آن دین و اجزای آن شامل فروع و فرایض نیز مشمول این مرزبندی میگردند که از جمله آن حج است. جریانهای دینی سکولار میکوشند دین را صرفاً در حوزه عبادات و رابطه انسان با خالق محدود سازند و معنویت تقلیل یافتهای ارائه میدهند که هیچ نشانی از روابط انسان با دیگر انسانها و ابعاد اجتماعی و سیاسی حیات بشری در آن نیست.
این درحالی است که اسلام ناب اصولاً قابلیت سکولاریزه شدن را ندارد و حتی عبادات اسلامی که معنویترین اجزای دین را تشکیل میدهند هم مشحون از روابط انسان با پیرامون، دنیا و بشر است. حج که از سوی ابراهیم خلیل الله (ع) بنیان نهاده شد، اتفاقا از سیاسیترین و اجتماعیترین عبادات است.
انجام جمعی و گروهی آن، تجمع مسلمانان از اقصی نقاط عالم، تعامل حجاج و فرصت مجالست و هماندیشی آنان از جمله شاخصههای اصلی حج ابراهیمی است که آشکارا نوعی «سیاست ورزی دینی» است.
علاوه بر این، «برائت از مشرکین» از سنتهای نبی مکرم اسلام (ص) مرزبندیهای آشکار سیاسی امت اسلامی با دشمنان و مشرکان را در حج داخل میکند و این بزرگترین جنبه سیاسی حج است. به علاوه، در سنت نبوی نشانههای بارزی از نگاه سیاسی به حج مشاهده میشود.
چنانکه آن حضرت در سال هفتم هجرت (یک سال قبل از فتح مکه) بر اساس قطعنامه «صلح حدیبیه»، برای مناسک حج، همراه دو هزار نفر از مسلمانان، به سوی مکه حرکت نمودند، در هنگام طواف، مردم مکه از زن و مرد و کوچک و بزرگ به تماشای سیمای ملکوتی پیامبر (ص) و یارانش، صفکشیده بودند، جمال و شکوه پیامبر (ص) و یارانش، دیدگان آنها را خیره کرده بود، در این موقعیت بسیار مهم که از نظر سیاسی، حساس و سرنوشتساز بود، پیامبر (ص) به یارانش فرمود: «شانههای خود را عریان کنید و به گونهای (شکوهمندانه) طواف کنید تا مشرکان پوست ستبر و بازوان قوی و پرتوان شما را بنگرند.» اصحاب این دستور را اجرا کردند، مشرکان در گرداگرد کعبه، صف کشیده بودند و طواف شکوهمند پیامبر (ص) و اصحابش را تماشا میکردند.
هرچند پس از پیامبر، طاغوتها تلاش کردند حج را از روح حقیقی و محتوای اصیلش خالی کنند، اما ائمه هدی (ع) در مقابل این تلاشها ایستادند و دقیقاً از حج برای روشنگری سیاسی به مسلمانان بهره بردند.
برای نمونه، سال ۵۸ هجرت، دو سال پیش از مرگ معاویه که معاویه با طغیان و سرکشی بسیار مغرورانه، به کشتار علویان و شیعیان امام علی (ع) ادامه میداد، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در آن سال، در مراسم حج شرکت و در کنار مراسم حج، در سرزمین منا همه بنیهاشم و شیعیان و افراد برجسته انصار را به یک گردهمایی دعوت کرد. بیش از هزار نفر در محضر آن حضرت، اجتماع کردند، جمعی از تابعین و فرزندان اصحاب رسول خدا (ص) نیز حضور داشتند و امام حسین (ع) در آن اجتماع، برخاست و سخنرانی پرشوری کرد.
در این سخنرانی، پس از حمد و ثنا فرمود: «این طاغوت (معاویه) برخوردهایی با ما و شیعیان ما نمود که همه شما میدانید و دیدهاید و گواه بودهاید و اخبار آن به شما رسیده است، من میخواهم اموری را از شما بپرسم، اگر راست گفتم، مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم، مرا تکذیب نمایید، گفتارم را بشنوید و آنرا به خاطر بسپارید و سپس وقتیکه پس از مراسم حج، به محل سکونت خود بازگشتید، پیام مرا به افرادی که مورداطمینان شما هستند ابلاغ نمایید و آنها را به آنچه میدانید (از ستمهای معاویه و پیکار با او) دعوت کنید، من ترس آن دارم با ادامه این اوضاع، «حق» فرسوده و نابود گردد، ولی خداوند نورش را تکمیل نماید هرچند کافران آنرا نپسندند. شما را به خدا سوگند میدهم که هنگام بازگشت به اوطان خود، سخن مرا به افرادی که مورداطمینان شما هستند ابلاغ کنید و آنها را از دعوت من آگاه نمایید.» همانگونه که پیداست حضرت بدون هیچ واهمهای از حج برای رساندن پیام حق و مبارزه سیاسی با طاغوت بهره میگیرد.
البته مصادیق نگاه سیاسی و عمل متناسب با آن در سیره اهل بیت (ع) محدود به اینها نیست، اما به دلیل غفلتها، این بعد مهم حج مدتها مورد غفلت قرار گرفت تا آنکه امام خمینی (ره) این جنبه فراموش شده و به حاشیه رانده شده حج را به متن بازگرداند و حج ابراهیمی را احیا نمود.
حضرت امام (ره) صراحتا حج را سیاسی دانسته و در خصوص جریاناتی که به دنبال حج منهای سیاست هستند، هشدار میدهند. ایشان به حجاج بیتالله الحرام نیز عبادتی سیاست ورزانه را توصیه کرده و میفرمایند: «در لبیک لبیک، «نه» بر همه بتها گویید و فریاد «لا» بر همه طاغوتها و طاغوتچهها کشید، و در طواف حرم خدا که نشانه عشق به حق است، دل را از دیگران تهی کنید و جان را از خوف غیرحق پاک سازید، و به موازات عشق به حق از بتهای بزرگ و کوچک و طاغوتها و وابستگانشان، برائت جویید که خدای تعالی و دوستان او، از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان بری هستند.»
بر این اساس بود که امام راحل (ره) بر احیای «برائت از مشرکین» توصیه و تأکید مینمایند: «حجِ بیروح و بیتحرک و قیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت، و حجی که از آن هدم کفر و شرک بر نیاید، حج نیست.» /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات