مادرانه عصر جدید به انتخاب مردم
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، حجت الله حاجیکاظم
کدام ویژگی اجرای سرکار خانم فاطمه عبادی بود که موجب شد مردم به این میزان با آن ارتباط برقرار کرده و آن را به عنوان منتخب رویداد عصرجدید، تعیین کنند؟ آیا به خاطر نقاشی هنرمندانه و مبتکرانه وی بود که این میزان مورد توجه قرار گرفت؟ در روزهای اخیر این سؤال را از بسیاری از مردم پرسیدم. بیشتر مخاطبان میگفتند خیر. آن چیزی که مردم را جذب کرد، داستانهای جذاب و مفاهیم انسانیای بود که او به آنها میپرداخت. نقاشی با شن، توان رقابت لااقل با شعبدهبازی حرفهای و حرکات نمایشی جذاب و مبتکرانه را نداشت.
خانم عبادی، بر چه مفاهیمی تاکید کرد؟ حمایت از کودکان کار، نقد شکافهای اجتماعی، تشریح اهمیت ایثار و فداکاری و بالاخره به عنوان مهمترین موضوع و آخرین موضوع، به تصویر کشیدن شکوه مادری.
او موضوع مادری را که البته با موضوع اهدای عضو و ... همراه شده بود، به عنوان موضوع فینال انتخاب کرد اما به قول یکی از داوران، در اجراهای قبلیاش هم، رنگ و بوی مادری دیده میشد؛ شاید این رنگ و بوی، به این دلیل شاخص بود که خودش هم مادر است. به نظرم بیشتر از اینکه مردم به یک نقاش در برابر خواننده، شعبده باز، بدل کار و ... رأی داده باشند، به یک مادر رأی دادند. مادری که نه فقط برای فرزندانش مادری میکند، بلکه برای جامعه هم مادری میکند. نمیخواهم بگویم او شخصاً مظهر مادری است. نمیدانم شاید باشد و شاید نه؛ ولی لااقل نمایشش به نحوی بود که نماد مادری شد.
این موضوع اگر صحیح باشد نشان میدهد چقدر ایثار مادرانه در جامعه ما مهم است. چقدر مفاهیم فطری اهمیت دارد. حتی کسانی که تلاش میکردند دیده نشدن ورزش بانوان را (با وجود اهمیت خود ورزش) یا نمایش موزون بانوان را مسئله اول جامعه بدانند، دیدند که مردم بیشتر، به یک مادر و یک حامی اجتماعی البته هنرمند و خلاق رأی دادند. سید بشیر حسینی، ارشا اقدسی و امین حیایی در هنگام گفتوگو با گروه دختران نینجا، به محدودیتهای صدا وسیما در خصوص نمایش ورزش دختران اشاره کردند و به نظر میرسید برای رای آوردن دختران نینجا و برداشته شدن محدودیتها نسبت به نمایش ورزش بانوان در تلویزیون، اظهار امیدواری میکنند. شاید انتظار آنان این بود که دختران نینجا رأی بیاورند تا مرزهای ورود بانوان به نمایش عمومی شکسته شود؛ اما اینها موجب نشد که مردم به آنان رأی دهند چرا که دغدغه مردم، آن چیزی نیست که آنان القا میکردند.
این ماجرا، نشانهای از امید برای مقاومت جامعه ما در برابر انقلاب جنسی جهانیای است که آدمها را به سوی انزوا از جامعه میکشد، حس مفیدبودن مادری را میخشکاند و ارزش زن را در مرد شدن میداند. چندی پیش بود که یکی از بانوان فمنیست، فداکاری مادران برای فرزندانشان را کم ارزش نشان داده بود و به نظر میرسد احیای ارزش مادری، حفظ کیان فرهنگی جامعه است. شاید خانم عبادی در زندگی شخصیاش به ارزشهای اسلامی به طور کامل متعهد نباشد و شاید هم کاملاً باشد اما آنچه مهم است این است که درک میکنیم یکی از تفاوتهای اسلام و غرب، تأکید اسلام برخانواده، جایگاه انسانی زن و مقام مادری است. این ماجراها نشان داد که مردم، با این عناصر که لایههای عمیق اندیشه دینی هستند، ارتباط فوقالعادهای دارند.
روزی یکی از دغدغهمندان، درباره وضع حجاب در تفریحگاههای کنار دریا شکایت میکرد؛ یکی از صاحبنظران فهیم، ضمن بیان اینکه این موضوع هم اهمیت دارد و باید برای بهبود وضع جامعه در موضوع حجاب، آگاهسازی و الگوسازی مناسبی انجام شود، گفت: «اما یک جنبه مثبت هم در کنار دریا دیده میشود که آن را هم باید دید. آن جنبه مثبت این است که عموم کسانی که برای تفریح میروند، با خانوادههای خود حاضر میشوند. همین نشان میدهد که هنوز غرب نتوانسته با وجود همه هجمههایش، ما را از بودن کنار خانواده و لذت جمع خانوادگی منصرف و محروم کند.»
آری؛ واقعیت این است که در حال حاضر در کشورهای آلوده شده به بیعفتیهای بزرگ، تفریحات خانوادگی کاهش یافته و افراد ترجیح میدهند تنهایی و یا با دوستان هم سن و سال خود به تفریح بروند در حالی که مردم ما، در میان آن همه نمایشهای عجیب عصر جدید، نمایش حمایتگری اجتماعی، اخلاق و خانواده را پسندیدند.
یکی از درسهای این ماجرا برای اهل فرهنگ، این است که اگر باید و نبایدهای فرهنگی به زبان فطرت انسانی و عقول مشترک آدمها ترجمه شود، به راحتی میتواند به استقبال همگانی درآید. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، میل به مبارزه و رهایی از چنگال ستمگران داخلی و خارجی، مردم را به ایثارگری پرنشاط کشانید. در جریان اعتکاف، فضای عاطفی و معنوی مراسم، جوانانی را به سه روز عبادت تشویق کرد. در دوران جنگ تحمیلی، در جریان شهید حججی، مظلومیت فوقالعاده این شهید مردم را به شدت متأثر کرد و آن حماسهها را آفریدند. در مورد پرتاب موشک به مقرهای داعش و ساقط کردن پهباد آمریکایی در خلیج فارس، به رغم تبلیغات منفی، مردم آن را در راستای عزتشان دانسته و همراهی کردند. اینها نشان میدهد اگر مردم ارتباط یک مسئله را با ارزشهای همه فهم درک کنند، حتماً همراهی خواهند کرد. البته یکی از درسهای دیگر این ماجرا، آن است که زبان فطرت را باید با هنر و فناوری آمیخت، باید از عاطفه بهره برد و حرف خوب را زیبا بیان کرد.
مشکل ما در عرصه فرهنگی گاهی این است که نمیتوانیم برای نمونه، ارتباط حجاب را با حفظ انسجام خانوادگی و عزت انسانها نشان دهیم. نمیتوانیم با بیانی زیبا و همه فهم و بدون بیحرمتی و سنگینگویی، سبک زندگی صحیح را منتقل کنیم و این ضعف موجب میشود مخاطب نتواند با مسئله ارتباط برقرار کند. البته بیان شرعی بودن عناصر سبک زندگی، مزیتی است که در فرهنگ دینی ما وجود دارد اما این باید با بیانهای همهفهم و اجتماعی همراه شود تا مخاطب حداقل حس نکند این سبک زندگی، عقلانیت اجتماعی کافی ندارد. جامعه ما به مدد تلاش حکما و علما، در عمق خود دارای ریشههای فطری و اخلاقی است و این شبهات مهاجم بوده که ما را از سبک زندگی عاقلانه و اصیل دور کرده است. باید با عنایتی ویژه به ترجمه مفاهیم دینی به زبان فطرت، شبهات یاد شده را از اذهان حقیقت جوی جامعه زدود./918/ی701/س