باز هم سادهانگاری در مشکلات نظام تعلیم و تربیت
به گزارش خبرگزاري رسا، اردوان مجیدی پژوهشگر و فعال تعلیم و تربیت در یادداشتی نوشت: مصوبه مبهم اخیر مجلس در مورد حذف تنوع مدارس و حاشیههای فراوان برنامه هفته گذشته زاویه در شبکه چهار را می توان یک خلط مبحث دانست.
چند طرف اظهار نظر کننده، هر یک استدلالاتی را بیان میکنند که در ظاهر موجه و منطقی است اما این حرفهای به ظاهر منطقی، رو در روی یکدیگر قرار گرفته است؛ مشکل از آن ناشی میشود که میخواهیم یک مسأله پیچیده را ساده نشان داده و با راهحلی ساده آن را حل کنیم.
اجازه دهید کمی ابعاد مسأله را مرحله به مرحله باز کنیم؛ نظام آموزش و پرورش رسمی، چند سازوکار معیوب را به عنوان پیش فرض لاتغییر در نظر گرفته و سالهاست که بر اساس آن جلو میرود؛ راه انداختن یک آموزش ماشینی که در آن کتابهای درسی یکسان با طراحی و تدوین یکسان بدون توجه به خصوصیات و تفاوتهای فردی و استعدادهای شاگردان و شرایط محیطی در همه جا اعمال میشود.
الگوی ارزیابی کورکورانه و محدود شدن در اهداف آموزشی قابل سنجش در این الگوی ارزیابی، موفق و ناموفق خواندن و کم استعداد و پر استعداد شمردن شاگردان مختلف بر اساس این الگوی ارزیابی کورکورانه، و انگ زدن به آنها بر این اساس، آزمونهای با جوابهای از پیش تعیین شده، همگرا و درمانده شدن سازوکارهای آموزشی در مقابل تفکر واگرا، و حاکم شدن روش سخنرانی معلم، کتاب درسی، مشق و آزمون، یک گردونه حفظ محور کور را در نظام آموزشی ایجاد کرده است. گردونهای که همه در آن چشم و گوش بسته و بی اختیار حرکت میکنند.
بروز عوارض این گردونه معیوب، باعث میشود که همه ما (از شاگردان گرفته تا والدین، معلمان و متولیان) احساس ناخوش آیندی نسبت به این فرایند پیدا کنیم. برای حل این مشکل به مرور زمان دست به دامان سازوکارهایی نظیر سرند کردن شاگردان، و تعریف مدارس خاص از نمونه مردمی گرفته تا تیزهوشان، هیأت امنایی، غیر انتفاعی و امثال آن میشویم.
ایجاد این مدارس هم نه تنها مشکلات اصلی را حل نمیکند، بلکه عوارض و مشکلات خاص خود را هم ایجاد میکند. آنوقت عدهای حل مشکل را در برچیدن این تنوع مدارس میدانند و تصور میکنند که اگر همه مدارس یک جور باشد، مشکل حل میشود؛ عدهای هم میگویند که حالا که مدارس دولتی دچار مشکل است، مدارس غیر دولتی برای حل مشکل ضروری است.
عدهای تصور میکنند که جدا سازی کودکان با طبقات و خصوصیات مختلف منجر به عدم عدالت میشود و عده دیگری میگویند که جدا سازی برای اینکه نیازهای متفاوت این خانوادهها و شاگردان و تفاوتهای استعدادها و فرهنگ آنها را پاسخ دهیم، ضروری و اجتناب ناپذیر است.
مسأله در اینجاست که در این بحث بی سرانجام، همه تصور میکنند مسأله را می توان یک بعدی نگریست و با راه حل سادهای از همان بعد، آن را حل کرد و اینگونه میشود که یک طرف میز با نگاهی حق به جانب با چماق کلیدواژه «عدالت آموزشی» بر سر آن طرف میز میکوبد و طرف دیگر با کلید واژه «کیفیت نامطلوب آموزش و عوارض آن» طرف دیگر میز را متهم میکند، طرف دیگر میز هم از «مشکلات جدا سازی» سخن گفته و ضرورت بر چیدن آن را علم میکند. اما مسأله آن است که فاجعه پیچیده تر از قابلیت فهم در یک نگاه یک بعدی است.
فرض کنید که هر یک از طرفین این مباحثات بی حاصل، با جلب احساسات عامه و خواص، بتواند بر طرفهای دیگر غالب شده و دیدگاه خود را به صورت قانون درآورده و اجرا کند؛ آیا فکر میکنید مشکلاتی که امروز داریم حل می شود؟ فرض کنید که مدارس همه یک جور بشوند و اصلا مدارس غیر انتفاعی یا غیر دولتی را هم حذف کنیم. آیا اتفاق جدی را در مدارس شاهد خواهیم بود و تعلیم و تربیت انسانی را در مدارس شاهد خواهیم بود؟ یا اینکه اگر مدارس غیر انتفاعی خوبی اینطرف و آنطرف ایجاد کنیم که بعضا محیط نسبتا سالمی داشته باشند، آیا تغییری در رویکرد تعلیم و تربیت و گردونه ناسالم آن ایجاد میشود؟
آیا اقدامات پیشنهادی شما، مانند همان اقدامات سطحی و ظاهری نظیر 3ـ3ـ6، تعریف پیشدانشگاهی و بعد برچیدن آن، تأسیس دانشگاه فرهنگیان، و امثال آنها نیست، که قبل و بعد از آن فقط ظواهری تغییر کرد، ولی مشکلات و معضلات اساسی نظام آموزشی کماکان به قوت خود باقی بود و حتی شدیدتر نیز شد؟ آیا اینگونه بحثها و اقدامات، تنها وقت و انرژی همه را به خود اختصاص نمیدهد، و جامعه و حاکمیت را نسبت به اقدامات واقعی و اصلاحات مفید واکسینه نمیکند، تا دیگر فرصت، رمق و حوصلهای برای پرداختن به مسائل اصلی و تحول ریشهای باقی نماند؟
دوستی میگفت برای حل یک مسأله پیچیده، تعدادی راه حل پیچیده وجود دارد، و البته تعدادی هم راه حل ساده ولی غلط! نخبگان به سراغ تحلیل و یافتن راهحلهای پیچیده میروند، و پخمگان، به سرعت راه حلی ساده ولی غلطی را که از منظر نگاه تک بعدی خودشان جور در میآید، برمیگزینند، و با تعصب بر صحت و اجرای آن هم اصرار میکنند و این حکایت همچنان باقی است...
اگر خداوند متعال توفیق دهد، در روزهای آینده بهتدریج به تبیین زوایای مختلفی از این بحث در چند یادداشت، خواهیم پرداخت./1360//101/خ