ترور شهید سلیمانی؛ پیدا و پنهانِ ابعاد حقوقی اقدام دولت آمریکا
به گزارش گروه سیاسی خبرگزارری رسا، جمعه ۲۷ دیماه رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعه ترور سردار سلیمانی به دست دولت آمریکا را «دزدانه و بزدلانه» خواندند و گفتند که این جنایت مایهی رسوایی بیش از پیش دولت تروریست آمریکا شد.
در این باره از صادق خرازی، سفیر اسبق کشورمان در فرانسه، پرسیدیم که «ترور سردار سلیمانی چه ابعاد حقوقی را در پی میگیرد؟» خرازی در پاسخ به KHAMENEI.IR توضیح داده است که میتوان این سؤال را داخل قوانین در جنگ بررسی کرد و ترور شهید سلیمانی در شرایطی انجام شده که خطر قریبالوقوعی ایالات متحدهی آمریکا را تهدید نمیکرد و در نتیجه اقدام آمریکا یک جنایت غیرقابل انکار تلقی میشود. در ادامه یادداشت آقای خرازی را میخوانید.
از آنجایی که ترور یک مقام بلندمرتبهی نظامی یک کشور در کشوری ثالث، در تاریخ به این شکل تقریباً بیسابقه بوده. ترور شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی نقطهی عطفی در عرصهی حقوق بینالملل میتواند تلقی شود. ابتدا میبایست پرسشهایی در رابطه با قوانین و حقوق مخاصمات یا همان jus in bello (۱) مطرح کرد و ارزیابی دقیق حقوقی در مورد قانونمند بودن حمله به کشور دیگری کرد. منشور سازمان ملل به وضوح در این مورد شفاف است و صراحتاً اعلام دارد که تعرض غیر مشروع، و تنها اقداماتی که مرتبط به دفاع از خود میباشد تحت مادهی ۲ اصل ۵۱ منشور مجاز میباشند. از آنجایی که خطر قریب الوقوعی ایالات متحدهی آمریکا را در هنگام ترور شهید سلیمانی تهدید نمیکرد، توسل به چنین اقدامی قطعاً تحت قوانین بینالمللی جنایتی غیرقابل انکار تلقی میشود. همچنین هرگونه ادلهای مبتنی بر توجیه کردن ترور با بیان داشتن حق تلافی یا اقدام به عمل متقابل، برهانی مشروع به استناد دادگاه بین المللی لاهه که به این موضوع در پروندهی سکوهای نفتی پرداخته نیست.
فیالواقع رئیس جمهور آمریکا با اظهارات سخیفانه و جنون آمیز در حساب توییترش، خود را محکوم میسازد. در گزارشی که ایالات متحده در تاریخ ۸ ژانویه به شورای امنیت ارائه کرد، ترور اینگونه توجیه شد که آمریکا دست به دفاع از خود در پاسخ به حملات گذشته کرده و این منطق هیچگونه با اصل ۵۱ قابل تطابق نیست. همچنین از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران در حال جنگ با ایالات متحده نبود، ملاک اصلی و توجیه پذیری قانونی بودن ترور به قریبالوقوع بودن یک حمله از جانب ایران باز میگردد.
در فقدان چنین شرایطی واضح است که آمریکا دست به جنایتی زده که در محکمههای بینالمللی باید به شدت محکوم شود. وزارت دفاع آمریکا و مسئولان آن کشور به هیچ وجه نتوانستند قریب الوقوع بودن حمله از جانب ایران را اثبات کنند.بنابراین ترور شهید سلیمانی را نمیتوانند بر اساس قوانین حقوق بینالملل توجیه کنند. در نتیجه این اقدام جنایتکارانه تحت قوانین استفاده از نیروی جبری غیرقانونی بوده.
از طرفی بُعد دیگر نقض قانون از جانب آمریکا در اینجا صورت میگیرد که از آنجایی که عراق به هیچ وجه رضایت و تمکین به این اقدام نظامی نداده بود، آمریکا تمامیت ارضی کشور عراق را نیز زیر پا گذاشت.
صرف نظر از مباحثات فنی که میبایست با جدیت تمام در محکمههای بینالمللی علیه آمریکا مطرح و علیه آن کشور اقامه دعوا شود، تهدیدات گستاخانه رئیسجمهور آمریکا مبنیبر حمله به میراث و مردم جمهوری اسلامی نقض آشکار حقوق عرفی بینالملل است و به درستی ناقض مشروعیت نظام سلطه را در اذهان مردم جهان و قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی است.
عامل و انگیزه ترور شهید سلیمانى از دو تفکر منشأ مىگیرد؛ اول، تلاش آمریکا براى بازسازى وجهه خویش نزد همپیمانان منطقهاى پس موفقیتهاى پیاپى ایران در منطقه و تلاش متوهمانهی او در جهت استقرار قدرت بازدارنده براى مهار جمهورى اسلامى ایران. دوم، بخش بزرگى از جامعه سیاسى آمریکا و هیئت حاکمهی رژیم ایالات متحده همچنان بهلحاظ روانى تحمل پذیرش واقعیتى بعنوان جمهورى اسلامى را ندارد و همچنان دهن کجىها و قدرت نمایىهاى ایران در برابر آمریکا در موارد متعدد و در دهه هاى گذشته براى آنان رنج آور هست. سیاست فشار حداکثرى دولت ترامپ نیز در همین جهت است.
اما تصمیم براى ترور شهید سلیمانى یک خطاى راهبردى براى آمریکاییها بود چون نه تنها راه حلى براى دو مورد و مشکل ذکر شده آمریکایىها نبود بلکه سلیمانى را تبدیل به اسطورهاى الهام بخش براى همه ایران دوستان و استکبارستیزان کرد؛ روحى تازه به بدنهی سازمان نیروهاى مقاومت در سطح منطقه دمید و حس همبستگى ملى و انزجار از سیاستهاى فشار حداکثرى آمریکا را در جامعه ایرانى افزونتر کرد. چون نه تنها زمام دولت آمریکا بدست افرادى است که تواناى شناسایى منافع ملى آمریکا را ندارند چه برسد که توانایى اقدام در جهت آن را داشته باشند و بعلت فساد سیاسى و مالى زیاد و بحث برانگیز در بین افراد کلیدى در دولت ترامپ منجمله خود رئیسجمهور آمریکا، تصمیمات آنان بسیار کور، وحشیانه، بى منطق، عارى از مبانى حقوقى و حتى سیاسى، و از روى زورگویى و در راستاى عوام فریبى است./998/