۱۶ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۴
کد خبر: ۶۳۸۱۷۲

بازی با حاصل جمع صفر

بازی با حاصل جمع صفر
ترامپ نه در پرونده توافقات اقتصادی با چین و اروپا موفق عمل کرد و نه در پرونده‌های امنیتی همچون ایران و کره‌شمالی؛ ترامپ حتی در سرنگون کردن دولت ضعیفی در ونزوئلا نیز ناکام بوده است.

به گزارش خبرگزاري رسا، نخستین مرحله از رقابت‌های درون‌حزبی دو حزب اصلی آمریکا برای تعیین نامزد ریاست‌جمهوری 2020 از دیروز دوشنبه در ایالت آیواا آغاز شد. رقابت اصلی البته بین دموکرات‌هاست. آنها با 11 کاندیدا وارد این انتخابات شده‌اند و سرنوشت انتخابات برایشان مهم است؛ اما در جناح مقابل درنهایت یگانه‌کاندیدا دونالد ترامپ خواهد بود. در سه سال گذشته دونالد ترامپ تلاش کرده خود را بهترین رئیس‌جمهور آمریکا جا بزند. او با استفاده از برخی آمار و ارقام، مدعی است اقتصاد آمریکا را سروسامان بخشیده است. بررسی ادعاهای او که روزانه چندین دروغ را تحویل افکارعمومی و رسانه‌های آمریکایی می‌دهد، مجال دیگری می‌طلبد اما چندماه مانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری 2020، عملکرد ترامپ در حوزه سیاست خارجی را می‌توان معیار خوبی برای سنجش سایر ادعاهای او در نظر گرفت. ترامپ با رای مردمی وارد کاخ سفید شد که از او می‌خواستند بیش از دنیا، به آمریکا برسد. حالا باید دید آیا در این مدت او توانسته پرونده‌های خارجی آمریکا را سروسامان دهد یا قفلی محکم‌تر بر این پرونده‌ها زده است. ترامپ نه در پرونده توافقات اقتصادی با چین و اروپا موفق عمل کرد و نه در پرونده‌های امنیتی همچون ایران و کره‌شمالی؛ ترامپ حتی در سرنگون کردن دولت ضعیفی در ونزوئلا نیز ناکام بوده است.

ونزوئلا

بهمن‌ماه سال گذشته، انتشار یک ویدئو از کسانی که خود را ارتشی‌های بریده از دولت نیکولاس مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا می‌خواندند، کاراکاس را تا مرز کودتا پیش برد. به‌دنبال این ویدئو و برخی اعتراضات خیابانی، «خوان خراردو گوایدو مارکز»، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا و رئیس مجلس این کشور خود را رئیس‌جمهور خواند و حتی سوگند ریاست‌جمهوری یاد کرد. کمتر از نیم‌ساعت بعد، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، ریاست‌جمهوری موقت گوایدو را به رسمیت شناخت. آمریکا حتی سفارتخانه ونزوئلا را در واشنگتن به مخالفان دولت تحویل داد. پس از این اتفاق، سازمان‌های اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا تلاش کردند با رایزنی با ارتش، زمینه کودتا به‌نفع خوان گوایدو را فراهم کنند، اما ارتش همراهی نکرد. یک‌هفته بعد در نهم بهمن‌ماه، جان بولتون، مشاور وقت امنیت ملی در کاخ سفید با پوشه‌ای که روی آن نوشته شده بود «اعزام پنج‌هزار سرباز به ونزوئلا» به جمع خبرنگاران آمد تا شاید ترس از اعزام نظامیان آمریکایی منجر به سقوط دولت ونزوئلا شود. دولت ترامپ دو محموله کمک برای مخالفان دولت با هواپیما ارسال کرد و حتی مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا در صفحه شخصی توئیتر خود نوشت به درخواست «خوان گوایدو»، این کمک‌ها -که حدود 100 میلیون دلار ارزش دارد- ارسال شده است.

دولت ترامپ برای سرنگونی مادورو، شرکت نفت دولتی ونزوئلا را تحریم و کاراکاس را به اعمال تحریم‌های بیشتر تهدید کرد. آمریکایی‌ها مشابه اجلاس ضدایرانی ورشو، نشستی را در پایتخت کلمبیا به ریاست معاون اول رئیس‌جمهور آمریکا و با حضور رهبران کشورهای آمریکای‌جنوبی که گروه «لیما» خوانده می‌شوند، برگزار کرد تا گام‌های جدیدی برای اعمال محدودیت‌های بیشتر علیه دولت ونزوئلا بردارند. اقدامات و تهدیدات آمریکایی‌ها تاثیری در عرصه میدانی ایجاد نکرد تا اینکه در اردیبهشت‌ماه سال جاری، سیا رسما وارد میدان شد و به خوان گوایدو دستور کودتا داد. گوایدو ویدئویی در کنار افراد مسلح نظامی در حساب توئیتری‌اش منتشر کرد و از مردم و ارتش ونزوئلا خواست از او حمایت کنند. این اقدام بلافاصله با حمایت دونالد ترامپ، مایک پنس، مایک پمپئو و جان بولتون مواجه شد ولی این‌بار هم نتیجه دلخواه آمریکایی‌ها رقم نخورد. در پروژه ونزوئلا دولت ترامپ با تمام ابزارهای مادی و معنوی و حتی تا حدودی نظامی خود وارد میدان شد اما نتوانست دولتی را که چندین سال گرفتار بحران مالی است، سرنگون کند. شکست پروژه سقوط دولت ونزوئلا به‌حدی جدی است که حتی ترامپ در روزهای گذشته حاضر نشد با خوان گوایدو در حالی که هر دو در ایالت میامی حضور داشتند، دیدار کند.

در سالگرد شکست کودتای آمریکایی در ونزوئلا، رسانه‌های غربی از بهبود اوضاع در کاراکاس خبر می‌دهند. براساس گزارش رویترز، صادرات نفت ونزوئلا در حال رشد است و از 800 هزار بشکه در ماه آگوست به حدود یک‌میلیون و 100 هزار بشکه افزایش یافته است. در حال حاضر شرکت‌هایی مثل چورون آمریکا، ریلاینس اینداستریز هند و انی ایتالیا که خرید نفت از ونزوئلا را پس از تحریم‌ها متوقف کرده بودند، نفتکش‌های خود را به این کشور آمریکای‌جنوبی می‌فرستند. شرکت رزنفت روسیه هم که بزرگ‌ترین واسطه فروش نفت ونزوئلا در سال گذشته در زمانی بود که شرکت‌های کمی مایل به این تجارت بودند، هنوز عقب‌نشینی نکرده است. هفته گذشته نیز نیکولاس مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا اعلام کرد تولید نفت این کشور قرار است از یک‌میلیون بشکه در روز در حال حاضر به دومیلیون بشکه در روز در سال ۲۰۲۰ میلادی برسد و صادارت نفت این کشور افزایش یابد. مجموع این شرایط نشان می‌دهد دولت ترامپ توان اثرگذاری در حیاط‌خلوت سابق خود را نیز ندارد و در حال واگذاری یک‌به‌یک عرصه‌های خارجی است.

کره‌شمالی

از سال 1950 تاکنون پرونده کره‌شمالی همواره مقابل روسای‌جمهور آمریکا بوده است. کره‌شمالی تا سال 2006 آنچنان خطری برای آمریکا نبود، اما آزمایش رسمی یک سلاح اتمی، همه‌چیز را تغییر داد. پیونگ‌یانگ کمی بعد توانست چرخه تسلیحات اتمی خود را با آزمایش کلاهک‌های جدیدتر و ساخت موشک‌های قاره‌پیما پیگیری کند. نقطه اوج این تلاش‌ها ساخت موشک هواسونگ‌15 بود که گفته می‌شود بردی معادل 13‌هزار کیلومتر دارد و با آن می‌توان بخش‌هایی از خاک اصلی آمریکا را مورد هدف قرار داد. دونالد ترامپ پس از رسیدن به ریاست‌جمهوری سعی کرد با راه‌اندازی جنگ لفظی با کره‌شمالی و دولتمردان آن به‌خصوص کیم جونگ‌اون، رهبر این کشور فضایی روانی در جهان برای افزایش فشار به این کشور تدارک ببیند. نتیجه این فشارها تشدید آزمایش‌های موشکی پیونگ‌یانگ و تلاش برای ساخت کلاهک‌های کوچک‌تر اتمی برای نصب روی این موشک‌ها بود. آمریکا در این مرحله با مشاهده آثار افزایش تنش‌ها در توسعه سلاح‌های استراتژیک توسط کره‌شمالی سعی کرد با لحنی دوستانه این کشور را راضی به انجام مذاکرات حتی در سطح سران کند. کره‌شمالی با پشتوانه قدرت اتمی خود وارد مذاکره با آمریکا شد. در این روند سه دیدار بین سران دو کشور در سنگاپور، ویتنام و مرز دو کره شکل گرفت که مورد آخر به عکس یادگاری ختم شد.

دیدار سنگاپور در سال 2018 نخستین مذاکره‌ای بود که در آن ترامپ و اون به‌صورت مستقیم با یکدیگر گفت‌وگو کردند. این نشست به انتشار یک سند نیز منجر شد که بر این اساس کره‌شمالی متعهد می‌شد در قبال برداشتن تحریم‌ها، سلاح‌های اتمی خود و تاسیسات ساخت آنها را نابود کند. این سند گرچه در نشستی مهم در بالاترین سطح منتشر شد، اما برای جدی‌ بودن به چیزهایی بیشتر از آنچه در آن نوشته شده بود، نیاز داشت. این سند درست همان‌طور که تحلیلگران پیش‌بینی کرده بودند، اجرایی نشد و حتی کره‌شمالی تحریم هم شد. گره افتادن در نشست سنگاپور باعث شد یک سال بعد گفت‌وگوهای دیگری در هانوی، پایتخت ویتنام بین سران دو کشور تشکیل شود. این دیدار برخلاف زمانبندی اعلام شده، زودتر از موعد به اتمام رسید تا اختلافات دو طرف نه‌تنها حل نشده باقی بماند، بلکه از قبل عمیق‌تر هم شود. سومین دیدار نیز در همان سال در جریان سفر رئیس‌جمهور آمریکا به کره‌جنوبی رخ داد. او با سفر به دهکده مرزی پونمانجون در مرز بین دو کره با رهبر کره‌شمالی گفت‌وگوی کوتاهی داشت. مذاکرات سنگاپور که با حرارت آغاز شده بود در هانوی به اختلاف رسیده و در آخرین دیدار کوتاه در مرز دو کره تقریبا دفن شد. پس از آن بود که کره‌شمالی دست به آزمایش چند موشک بالستیک تاکتیکی زد.

رهبر کره‌شمالی در پیام خود به مناسبت سال 2020 اعلام کرد کشورش قصد دارد «یک سلاح استراتژیک جدید» تولید کند. کیم جونگ‌اون به ماهیت این سلاح اشاره‌ای نکرد، اما کارشناسان مسائل شبه‌جزیره کره، این سلاح جدید را یک موشک بالستیک قاره‌پیما با قابلیت حمل کلاهک اتمی دانستند. تنها چند هفته پس از پیام سال نو رهبر کره‌شمالی، مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا مدعی شد کره‌شمالی مشخصا در تلاش برای ساخت موشک هسته‌ای دوربُرد است. ترامپ می‌خواست با حل پرونده کره‌شمالی نام خود را در تاریخ ثبت کند، اما درطول مذاکرات او با کره‌شمالی این کشور بین 10 تا 12 سلاح اتمی دیگر تولید کرده و قول تولید یک سلاح استراتژیک را نیز داده است. ترامپ در پرونده کره‌شمالی هم جز یک عکس یادگاری‌، چیزی به‌دست نیاورد.

معامله‌ای برای قرن

ایجاد صلح در فلسطین یا به‌عبارت دیگر، تضمین امنیت مرزهای رژیم صهیونیستی یکی از مهم‌ترین پرونده‌های آمریکا از سال 1948 یعنی سال تشکیل این رژیم بوده است. حمایت‌های آمریکا از رژیم صهیونیستی اگرچه براساس منافع غرب انجام می‌گیرد اما برخی از منافع واشنگتن را در کشورهای عربی و اسلامی مورد خطر قرار داده است. برافروخته‌شدن هرباره تنش‌ها در سرزمین‌های اشغالی، نیازمند ورود دوباره آمریکا به درگیری‌های نظامی و سیاسی است؛ ورودی که وجهه و قدرت نرم آمریکا در کشورهای مسلمان را تحت‌تاثیر شدید خود قرار می‌دهد. از سوی دیگر، تبدیل تنش‌ها در سرزمین‌های اشغالی به جنگ می‌تواند پای آمریکا را نیز به چنین جنگ ویرانگری باز کند، مساله‌ای که خارج از توان واشنگتن است. دونالد ترامپ با این پرونده برخوردی مانند دیگر پرونده‌های چندین دهه‌ای سیاست خارجی آمریکا داشت. راه‌حل ترامپ در چنین معضلاتی ارائه یک راه‌حل اجباری و تحمیل آن با سیاست فشار و تهدید نظامی به طرف‌های مقابل است. هدف او هم از ارائه این راه‌حل‌ها به‌نوعی تمیز کردن و کاهش پرونده‌های عمده سیاست خارجی این کشور و استفاده از این موفقیت در حوزه سیاست داخلی آمریکا و انتخابات است.

پرونده صلح ترامپ یا آن‌طور که در رسانه‌ها مطرح شده «معامله قرن»، طرح پیشنهادی او برای حل بحران فلسطین است. تدوین این طرح را جرد کوشنر، داماد یهودی ترامپ که مشاور اوست انجام داده است. بر این اساس، بخش زیادی از سرزمین‌های فلسطینی رسما به خاک رژیم صهیونیستی ملحق می‌شوند. این طرح بیشتر از آنکه دارای جنبه‌های عملی و فیزیکی باشد، طرحی حقوقی است و نیازمند به رسمیت شناخته شدن توسط دیگران است، زیرا الان عملا تمام خاک فلسطین به‌جز غزه در اشغال تل‌آویو است و معامله قرن تنها اجبار طرف‌های بین‌المللی در به رسمیت شناختن مناطق اشغالی به‌عنوان بخشی از خاک رژیم صهیونیستی است. این طرح توسط اغلب قدرت‌های بین‌المللی مانند روسیه، چین، فرانسه و بریتانیا یا رد شده یا به‌طور کامل مورد پذیرش قرار نگرفته است. به‌عنوان مثال بریتانیا اعلام کرد صهیونیست‌ها حق الحاق کرانه باختری به سرزمین‌هایشان را ندارند؛ موضوعی که برخلاف معامله قرن است. همچنین اکثر کشورهای اسلامی مانند ایران، ترکیه، عراق، الجزایر، تونس، مالزی، پاکستان، یمن و سوریه این طرح را رد کرده‌اند و خواستار مقابله عملی با این طرح شده‌اند. اتحادیه عرب نیز در نشست روز شنبه خود با کلیت معامله قرن مخالفت کرد.

در داخل مرزهای فلسطین نیز گروه‌های مقاومت در غره مانند حماس و جهاد اسلامی گفته‌اند برای مقابله عملی با معامله قرن آماده‌اند و از سوی دیگر محمود عباس، رئیس سرشناس‌ترین سازمان سازشکار فلسطینی که ریاست تشکیلات خودگران فلسطین را برعهده دارد نیز اعلام کرده است ننگ فروش قدس را در کارنامه خود درج نخواهد کرد. او همچنین گفته روابط خود را با رژیم صهیونیستی و آمریکا قطع می‌کند. این یعنی اصلی‌ترین هوادار مذاکره با طرف صهیونیستی دیگر حاضر به مذاکره درباره مساله فلسطین نیست. طنز معامله قرن ترامپ آنجاست که حتی در سرزمین‌های اشغالی نیز صهیونیست‌ها علیه طرح او تظاهرات کردند. آنها در تظاهرات‌شان پلاکاردهایی با عنوان «راه دیگری هم است»، «ما طرح آمریکا را نمی‌پذیریم» و «آری به صلح و نه به الحاق کرانه باختری»، علیه طرح صلح ترامپ تظاهرات کردند. در واقعیت، معامله قرن را تنها کسانی به رسمیت می‌شناسند که طراح آن بوده‌اند. ترامپ حتی در به کرسی نشاندن چنین طرحی که نیازمند تلاش فیزیکی گسترده‌ای هم نیست، ناکام بوده است.

ایران

در بین تمام پروژه‌های دولت دونالد ترامپ، ایران، پرهزینه‌ترین آنها بوده است. ترامپ در جریان تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا وعده داده بود در صورت پیروزی، توافق هسته‌ای با ایران را پاره خواهد کرد. او با این حال چند بار ناچار به تعلیق تحریم‌های هسته‌ای ایران شد ولی با این حال در میانه سال 96، هشدار داد که باید الحاقات جدیدی به برجام اضافه شود؛ الحاقاتی که خواستار توقف غنی‌سازی دائم ایران، رسیدگی به موشک‌های بالستیک و رفتار منطقه‌ای ایران می‌شد. تهران این خواسته‌های ترامپ را نپذیرفت و ترامپ در 18اردیبهشت ماه سال 97 از برجام خارج شد و در یک بازه 6 ماهه تمامی تحریم‌ها را بازگرداند. به دنبال این اقدام، آمریکا راهبرد فشار حداکثری را علیه‌تهران اعمال کرد تا با فلج کردن اقتصاد، تهران را ناچار به پذیرش مذاکره کند.

فشار آمریکا در تهران منجر به دادن امتیاز نشد. آمریکا برای تهدید ایران، اعزام ناو آبراهام لینکلن به خلیج‌فارس را به افزایش تهدیدات ایران پیوند زد و رسانه‌هایش نیز تلاش کردند از این اقدام که رویه همیشگی آمریکا بود، به‌عنوان آمادگی برای حمله به ایران بهره‌برداری کنند. این فضای رعب‌آور با سرنگونی پهپاد آمریکایی در خلیج‌فارس عملا رنگ باخت چراکه آمریکایی‌ها نتوانستند به این اقدام پاسخ بدهند. ترامپ و تیم سیاست خارجی او از تمامی ابزارهای خود علیه ایران استفاده کرد ولی نتوانست ایران را ناچار به مذاکره بکند.

یک سال و 9 ماه از راهبرد فشار حداکثری گذشت و اکنون تحلیلگران بین‌المللی در آمریکا صراحتا اذعان می‌کنند که سیاست‌های ترامپ در قبال ایران به شکست انجامیده و نه‌تنها ایران منزوی‌تر نشده که رفتار به‌شدت تهاجمی‌تری نیز پیدا کرده است. مجموعه ناتوانی‌های ترامپ در برابر ایران درنهایت باعث شد او در جنایتی پرهزینه، دستور به ترور سردار شهید سلیمانی را صادر کند. پاسخ موشکی ایران که از آن به یک سیلی تعبیر شد، نخستین گام در انتقام سخت از آمریکا بود. حالا ایران نه تنها مذاکره نمی‌کند بلکه به دنبال حذف آمریکا از غرب آسیاست. سیاست خارجی ترامپ در موضوع ایران نیز پایانی جز شکست برای آمریکا نداشته است./1360/

ارسال نظرات