فرصت کرونایی دولت در سال ۹۹
شرایط اقتصادی سخت فعلی و وجود بحرانهای فراوان، از جمله همهگیری شیوع کرونا سبب شده امریکاییها به دنبال فشار بیشتر بر ایران باشند و در این میان شرایط فعلی میتواند هم سبب بحران باشد و هم در صورت هوشیاری دولت دوازدهم به یک فرصت ویژه برای اصلاحات جدی در اختیار کشور قرار دهد.
به گزارش خبرگزاري رسا، امریکا در سالهای اخیر نشان داده که از هر گونه فرصتی برای تحت فشار قرار دادن ایران به هر بهانه استفاده میکند. شاید کمپین گسترده محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در مخالفت با تحریمهای یکجانبه امریکا بتواند از لحاظ روانی تأثیر مهمی بر فضای بینالمللی بگذارد، اما واقعیت این است که این کشور بنا بر تجربههای قبلی نشان داده که به هیچ عنوان درد و رنج مردم ایران برای دولت این کشور مهم نیست.
در حقیقت امریکاییها با توجه به شرایط پیش آمده در فضای اقتصادی دنیا، به خصوص کاهش شدید قیمت نفت و رکود به وجود آمده در فضای جهانی امیدوارند که بتوانند فشارها را بر ایران تشدید و از آن به عنوان الگویی برای تشدید نارضایتی استفاده کنند. این نارضایتی باید به عنوان یک کاتالیزور عمل کند و ایران را به گونهای تحت فشار قرار دهد تا با شروط امریکا در جریان مذاکرات موافقت کند. این رویه تاکنون بارها در مقاطع مختلف تاریخی مورد استفاده قرار گرفته است. از سال ۲۰۰۶ تاکنون این راهبرد یکی از خطوط اصلی سیاستهای امریکا در مقابل ایران بوده است. در همین چارچوب باید تمام ادعاهای موجود درباره اینکه هدف از تحریمها ایران نیست را با دیده تردید نگاه کرد.
وقتی هدف مردم هستند
بدون شک تحریمهایی با این ابعاد گسترده (چندجانبه و فراسرزمینی) هدفی چندمنظوره دارد. امریکا و غرب بارها اذعان کردند که هدف آنها تغییر رفتار دولت ایران است و آنها دولتمردان ایران را مورد هدف تحریمها خواندند، اما بی تردید مردم هدف اصلی آنها بودند. بی تردید فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها مستقیماً بر مردم وارد میشد و زندگی روزمره آنها را دچار چالش میکرد.
هنگامیکه تحریمها هوشمند بودند و با هدف سخت کردن زندگی برای رهبران ایران طراحی شده بودند مردم عادی ایران مانند ناظرانی غیرمنتفع عمل میکردند، اما با اعمال تحریمهای شدید قرار است تحریمها زندگی را برای این مردم دشوار کند و آنها باید وارد بازی شوند.
واقعیت تحریمها این بود که به رغم شعارهای امریکا در خصوص هدف قرار دادن حکومت ایران، تحریمها یک سلاح اقتصادی رو به مردم ایران است. بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) به عنوان یک سازمان پژوهشی وابسته در واشنگتن خواستار یک تحریم اقتصادی بود که باعث گرسنگی انبوه و فقر در میان مردم ایران شود. آنها معتقد بودند که به دلیل تحریمهای گذشته، ایرانیها از نرخ بالای بیکاری، تورم، کمبود دارو و حتی کمبود غذا رنج میبرند. قیمت محصولات غذایی اصلی افزایش یافته و مرغ و برخی گوشتها کمیاب شدند. نمونه تاریخی این مسئله را میتوان در تحریمهای سال ۲۰۱۲ دید. زمانی که برخی اعتراضات پراکنده سبب شد تا مقامات غربی با ذوقزدگی فراوان از این مسئله استقبال کنند و آن را نشانهای از شکست سیاستهای هستهای ایران عنوان کردند.
نگاهی به تجربه سال ۲۰۱۲
در سال ۹۱ و از همان ابتدا روشن بود که تحریمهای اقتصادی با وسعت و دامنهای بدون اثرگذاری بر زندگی روزمره مردم محال به نظرمی رسد و با کاهش تولید ناخالص ملی، کاهش ارزش ریال، بالا رفتن نرخ تورم و بیکاری در واقع این مردم هستند که در معرض جدیترین آسیبها قرار گرفتهاند. کاهش ارزش ریال در پی تحریمهای بانک مرکزی اثرات مخربی بر بازار ایران گذاشت. اکتبر ۲۰۱۲ در پی کاهش ارزش ریال و افزایش قیمت دلار تجمع اعتراضآمیزی در تهران رخ داد. پس از این واقعه اظهارنظرهای تقریباً یکسانی از طرف مقامات غربی شنیده شد که حاکی از این بود که تحریمهای اعمال شده اثرات خود را گذاشته و علاوه بر مشکلات اقتصادی اعتراضات مردمی را در نیز پی داشته است.
پس از ناآرامیهای اکتبر ۲۰۱۲ در تهران تحلیل اکثر رسانههای غربی این بود که مشقتهای اقتصادی ناشی از تحریمها میتواند محاسبات دولت ایران را درباره تغییر رفتار در زمینه برنامه هستهای تحت تأثیر قرار دهد. اعتراضات مردمی و آشوب خیابانی در بازار ارز تهران موجب شد اغتشاش و درگیری و آشوب از نتایج مهم تحریمها عنوان شود و غرب را امیدوار کند که تحریمها حتی میتواند منجر به تغییرات سیاسی نیز شود.
ویکتوریا نولاند، سخنگوی وقت وزارت خارجه امریکا پس از وقایع تهران گفت: «برداشت ما این است که ارز ایران به پایینترین رقم در طول تاریخ در برابر دلار در مبادلات غیررسمی ارز رسیده است ... از دید ما این اتفاق به معنای موفقیت روزافزون فشارهای تمام نشدنی بینالمللی است که همه ما بر اقتصاد ایران تحمیل میکنیم. اقتصاد ایران اکنون تحت فشاری باور نکردنی است. تحریمها هرچه عمیقتر و عمیقتر اقتصاد ایران را تضعیف میکنند و این عامل مهمی برای تلاش جهت تغییر محاسبات رهبران ایران است.» واشنگتن پست هم با تلاش برای برقراری ارتباط بین ناآرامیهای ارزی تهران با اثرات تحریمها ابراز امیدواری کرد دشواریهای اقتصادی بتواند دولت ایران را به تغییر رفتار وادار کند. این روزنامه نوشت: «به رغم وخیم شدن شرایط اقتصادی برای میلیونها ایرانی نشانهای از تغییر سیاستهای هستهای ایران که آغازگر این تحریمها بوده، دیده نمیشود. واشنگتن پست علاوه بر این با اشاره به نشست یک ماه بعدتر اتحادیه اروپا برای رایزنی درباره تشدید تحریمها علیه ایران از قول یک مقام اروپایی هدف این تحریمها را به زانو درآوردن اقتصاد ایران برشمرد.»
وزیر اقتصاد اسرائیل، یووال استینیتز نیز اقتصاد ایران را در آستانه فروپاشی خواند. روزنامه فرانسوی لوموند نیز در این خصوص نوشت: «بازار ایران دست به اعتراضی بی سابقه علیه بحران ارزی زد و بازاریان حجرههای خود را تعطیل کردند و تجمعهای پراکنده با شعارهای ضد دولتی شکل گرفت. اعتراضهایی که از نگاه طرفهای مذاکره با ایران وخامت اوضاع اقتصادی و فروپاشی قریب الوقوع بازار ایران را نشان میدهد. شعارهای معترضان یادآور تظاهرات خیابانی ژوئن ۲۰۰۹ است و انفجار نارضایتی، آشکارا رژیم را غافلگیر وسراسیمه کرده است.»
پایگاه خبری اسکای نیوز هم ناآرامیهای تهران در آن زمان را در نتیجه کاهش ارزش پول ایران نتیجه تحریمهای اقتصادی بینالمللی دانست.
فرصتی که میتواند از دل بحرانها پدید آید
حال سؤال این است که آیا دولت در مقابل این مسئله کاملاً دست بسته است. نگاهی به امکانات موجود نشان میدهد که دولت از امکانات فراوانی برخوردار است که میتواند حربه امریکاییها را در سال ۹۹ برای براندازی در ایران با شکست مواجه کند.
وجود منابع گسترده طبیعی همچون معادن مواد خام و زمین، وجود یک جمعیت جوان و با انگیزه و همچنین بازارهای گسترده در سطح منطقه از جمله عواملی است که میتواند کشور را در مقابله توطئه جدید امریکاییها یاری دهد. مسئله مهم در این باره تنها وجود اراده در دولت دوازدهم برای برداشتن قدم جدی است. سال آینده سال آخر دولت دوازدهم محسوب میشود و همین امر ممکن است دولتمردان و شخص رئیس جمهور را تا حدی برای یک تحول جدی بی انگیزه کند. با این حال واقعیت این است که مسئله فوق به عنوان منشأ حزبی یا گروهی ندارد بلکه به کل حاکمیت نظام جمهوری اسلامی مربوط است. دولت دوازدهم به همراه مجلس یازدهم اصولگرا و پشتیبانی گسترده افکار عمومی میتواند اصلاحات مغفول مانده را در کمترین زمان ممکن و با حداکثر کارایی عملی کند. طبیعی است که اگر از چنین فرصتی استفاده نشود، صدمات گستردهای متوجه دولت و امنیت ملی کشور وارد خواهد شد که شاید جبران آنها به این سادگی ممکن نباشد.
نباید از خاطر برد که بزرگترین فرصتها در دل تهدیدها وجود دارد و برای بهرهمندی از آنها باید نگاه خود به مسائل موجود را تغییر داد./1360/
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات