نظر وارده؛
نگاه معناشناختی به سریال پایتخت
با جمع آشفتهای روبرو هستیم که درگیر اعتیاد، خشونت، دروغ، تزویر و تفرقهاند، اما در کنار تمام شکستهای خانواده معمولی و عامل، تنها فردی که به موفقیت رسیده، بهتاش فریباست.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سریال پایتخت طی چند فصل با مخاطب ایرانی ارتباط برقرار کرده و توانسته نظر آنها را به خود جلب کند. هر تولید هنری، در کنار نقاط قوت، نقاط ضعفی نیز دارد که با برطرف کردن آنها میتواند خود را ارتقا بخشیده و به هنر مطلوب نزدیکتر شود؛ بنابراین نقد یک اثر هنری به منزله تخریب نیست، بلکه نقد به مثابه نردبانی است که هنرمند و اثرش را از نقاط ضعف بالا کشیده و به ایدهآل نزدیکتر میکند.
در فصلهای قبلی سریال پایتخت با سریالی ایرانی مواجه بودیم که رگههای اصیل فرهنگ ایرانی و مذهبی در آن هویدا بود، اما باید گفت با فوت خشایار الوند و تغییر تیم نویسنده (آرش عباسی و محسن تنابنده)، ریل سریال عوض شده و قطار پایتخت به مسیر دیگری رهنمون شد.
در فصلهای قبلی سریال پایتخت با سریالی ایرانی مواجه بودیم که رگههای اصیل فرهنگ ایرانی و مذهبی در آن هویدا بود، اما باید گفت با فوت خشایار الوند و تغییر تیم نویسنده (آرش عباسی و محسن تنابنده)، ریل سریال عوض شده و قطار پایتخت به مسیر دیگری رهنمون شد.
بازیگران تنها بازماندگان از فصل قبلی
تنها چیزی که از شخصیتهای سریال باقی مانده، بازیگران هستند و گرنه شخصیت کاراکترها تغییرات اساسی یافته و دیگر همان شخصیتهای سابق نیستند. نباید فکر کرد که مشکل پایتخت ۶، رقص، بوتاکس، ماهواره دختران نقی و ... بوده است.
مساله اصلی این است که سریال پایتخت در فصل ششم، به سریالی تبدیل شد که دیگر در آن خبری از خانواده ایرانی، روح امید و موفقیت نیست. در ذیل به برخی از تغیرات اساسی شخصیتها اشاره میشود:
۱- برای نمونه میتوان به رحمت و برادرانش اشاره کرد. رحمان، رحیم و رحمت سه برادری که روابطشان بر اساس روابط یک خانواده اصیل ایرانی، مبتنی بر حرمت بزرگتر و عطوفت نسبت به یکدیگر بود، تبدیل به خانواده آشفتهای شدند که برادران کوچکتر مدام، رحمت را که حق پدری بر گردنشان داشت، کتک میزنند.
۲- رحمان و رحیم، دوقلوهای دوست داشتنی و نجیب پایتخت، حال معتاد شده و مدام با برادر بزرگتر خود درگیری دارند.
۳- ارسطو نیز با وجود شخصیت طنز و گاها انحرافهای کوچک، اما مردی غیور و اهل کار و تلاش بود که در پایتخت ۶ براحتی وارد قاچاق مواد مخدر میشود.
۴- فهیمه، زن ساده، مهربان و خانواده دوستی بود که محبوبیتش در ساده دلی او بود، اما در فصل ششم، به کلی تغییر روحیه داده و زنی جنگجو، غرق در تیپ، آرایش و جراحی زیبایی ... را بازنمایی کرده است.
۵- هما، زن عاقل و راستگوی پایتخت که همیشه در مقابل دروغ و فریب ایستادگی میکرد، تبدیل به زنی حساس و دروغگو شده است. زنی که دخترانش را بدون هماهنگی با نقی به اردو میفرستد و به دروغ به نقی میگوید که دختران تحمل خداحافظی از تو برای سفر طولانی مکه را نداشتند و به خانه عمهشان رفتهاند. هما زنی شده است که نسبت به دختری که سابقا نقی خواستگارش بوده، حساسیت دارد و در مورد او بیاخلاقانه رفتار میکند و سخن میگوید.
۶- مهمترین شخصیتی که به کلی تغییر یافته، نقی است. هر چند نقی در قسمتهای قبل، مملو از نق زدن، کند ذهنی یا بی منطقی بود، به طور کلی از مشخصات بارزش پاکی و یکرویی بود. به عنوان مثال اگر از ارسطو عصبانی میشد به راحتی داد و فریاد راه میانداخت و بدون نقشه و دسیسه با وی برخورد میکرد.
اما در پایتخت ۶، نقی تغییر رویه داده و تبدیل به فردی مزور شده است. تزویر وی در قسمت ابتدایی سریال مشاهده میشود. وقتی که ارسطو را دم در میبیند، برخلاف توقع خانوادهاش و حتی بینندگان با آغوش باز او را به داخل هدایت میکند و در ظاهر طوری وانمود میکند که در این مدت همیشه قصد داشته به دیدار او در زندان برود، ولی فرصت نکرده است که در اینجا رحمت دروغ نقی را لو میدهد.
پیچده شدن همه سادگیها
نویسنده با به کار گرفتن مولفههایی، چون جای مهر روی پیشانی که ادعا میکند جای عنکبوت است، نماز خواندن با صدای بلند، بستن دکمه بالایی پیراهن، دیدار با خانواده شهدا (که در لیست کارهایش نوشته) و ... نقی را به صورت فردی مزور بازنمایی کرده است. همچنین چشمداشت او به زن مطلقهای که قبلا خواستگارش بوده و حساسیت هما بر این مسأله، مدعای دیگری است بر ناپاکی نقی. فیلم به گونهای داستان را روایت میکند که مخاطب متوجه میشود علت این تغییرات نقی، ورود به نظام (مجلسی آدم) است که در سراسر فیلم نیز توسط اعضای خانواده و دوستان مورد تمسخر واقع میشود.
پیچده شدن همه سادگیها
نویسنده با به کار گرفتن مولفههایی، چون جای مهر روی پیشانی که ادعا میکند جای عنکبوت است، نماز خواندن با صدای بلند، بستن دکمه بالایی پیراهن، دیدار با خانواده شهدا (که در لیست کارهایش نوشته) و ... نقی را به صورت فردی مزور بازنمایی کرده است. همچنین چشمداشت او به زن مطلقهای که قبلا خواستگارش بوده و حساسیت هما بر این مسأله، مدعای دیگری است بر ناپاکی نقی. فیلم به گونهای داستان را روایت میکند که مخاطب متوجه میشود علت این تغییرات نقی، ورود به نظام (مجلسی آدم) است که در سراسر فیلم نیز توسط اعضای خانواده و دوستان مورد تمسخر واقع میشود.
همه صفات اخلاقی منفی را در این فیلم میتوان دید
بنابراین با جمع آشفتهای روبرو هستیم که درگیر اعتیاد، خشونت، دروغ، تزویر و تفرقه هستند. اما در کنار تمام شکستهای خانواده معمولی و عامل، تنها فردی که به موفقیت رسیده است، بهتاش فریباست. پسری لاابالی که دائم با دخترها رابطه میگیرد، کات میکند و از آنها اخاذی مالی میکند.
مسألهای که پنهانی نیست و فهیمه مادرش نیز مطلع است. پسری که معنای حرمت بزرگتر را نمیفهمد و دائما در حال جنجال به پا کردن و توهین به بزرگترهاست. پسر تنبلی که تا نزدیک ظهر میخوابد و یک مرتبه به موفقیتهای فوتبالی میرسد. سبک زندگی بهتاش، غربی است: روابط آزاد، فردگرایی، بی حرمتی به خانواده و تیپ و ظاهر غربی.
بهتاش تنها پیروز و موفق داستان
تنها کسی که در این خانواده از هم پاشیده، به موفقیت میرسد هموست. ارسطو در قسمتهای پایانی، حرف نهایی فیلم را میزند و به بهتاش میگوید: ما رو شبیه خودت کن! بنابراین اگر در پایتخت ۵، بهتاش به اشتباهات خود پی میبرد و با دیدن روحیه سلحشوری نقی و ارسطو سعی میکند تا خود را شبیه آنها کند و موقع برگشت از سوریه در هلیکوپتر اظهار ندامت میکند، اما در پایتخت ۶، به همت نویسندگان جدید سریال، ورق برمیگردد.
مساله دیگری که در سریال پایتخت، آزاردهنده است، ریختن قبح رابطه زن شوهردار با مرد نامحرم است. در طول فصل کامل (فصل ۵)، مخاطب شاهد علاقه رحمت به فهمیه بوده است و در قسمتهای ابتدایی فصل ۶، اقدامات مربوط به تهیه منزل و عروسی نیز صورت گرفته است. طبق گفته فیلم، این ارتباط و آشنایی چند سال به طول انجامیده است که ناگهان، متوجه میشوند که بهبود، همسر سابق فهیمه، زنده است و چند سالی اسیر بوده و در نهایت به خانواده خود برمیگردد.
روابط خارج از عرف
فیلم به اینگونه، هم قبح روابط خارج از چارچوب را شکسته است و هم با توجیهی ساده، خود را از معرض نقدهای رسانهای دور نگاه میدارد. اما درواقع باید گفت مخاطب رابطه عاطفی رحمت و فهمیه را پذیرفته و اتفاقا با ازدواج آنها همذات پنداری کرده است.
مدتها با خنده آنها خندیده و با اشک آنها غمگین شده است و حال وقتی میفهمد که این رابطه از اساس نامشروع بوده است، نمیتواند صرف این جمله، همذات پنداری خود را از بین ببرد و این چنین، فیلم رابطهای عاشقانه از زن متاهل با مردی دیگر را برای مخاطب عادیسازی میکند.
پایتخت، سیاه شده و دیگر مثل فصول قبل، اگر مشکلی پیش آید با همدلی یکدیگر حل نمیشود، بلکه افراد سعی میکنند تا مشکلات را روی هم تلنبار کنند، چنانچه رحمت از خیر دو برادر گذشته و رابطهشان را به کلی محدود کردهاند. امیدواریم اگر تیم سریال پایتخت قصد دارند، فصول بعدی سریال را نیز بسازند، به پایتخت اصیل علیآباد برگردند و شخصیتهای سابق را دوباره به خانه ایرانیان برگردانند. /882/ 702 /
نویسنده: حفیظه مهدیان، دکترای ارتباطات
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
مثلا تصور کنید آگاهیدهی درباره مصرف مواد مخدر در یک برنامه تلویزیونی میتواند این اثر مضاعف را داشته باشد که نوجوانان به مسائل مربوط به موادمخدر و چه بسا مصرف آن علاقهمند بشوند. یا اتفاقی که در تلویزیون ما هم سابقه داشته است. پخش یک سریال پرطرفدار و نمایش دزدی از یک بانک حتی با اینکه این ارتکاب از طرف شخصیتهای منفی صورت گرفت، باعث شد در برخی شهرها به همان طریق دزدی موفقی از بانک صورت بگیرد
پخش و پلا کردن و بیرون ریختن تفسیر نمونه (تفسیر مشهور قرآن) و بی حرمتی به آن در این صحنه از قسمت 14پایتخت 6، یا خطایی بیش نبوده و یا بیرون ریختن بغض و کینه فرد یا افرادی از عوامل آن نسبت به دین و شریعت و یا انتخاب و ترجیح و اعتراضی اعتقادی و سیاسی فردی و یا هرچه؛ اصلا هنر محض طراحی صحنه؛ از سوی طراح صحنه، منشی صحنه، تدارکات و یا همه کاره این روزهای پایتخت؛ فرقی نمیکند، هر که باشد و هر چه باشد، دیگر از این نمیتوان به سادگی گذشت و چشمها را بر آن بست.
تفسیرهای معمول قرآن مجید در واقع در برگیرنده همان متن قرآن است به همراه یک یا چند ترجمه فارسی و شرحی مفصل بر هر آیه و احیانا حدیث و آیهای دیگر و متناظر بر آن، که در ذیل آن آیه میآید. شاید درست یک قدم مانده به خود خود کتاب قرآن!
مگر نه این که اساسا نوع کتاب، وجودی محترم و مقدس است، چه رسد به کتاب قرآن و یا تفسیر آن. چینش دقیق چند جلد از کتاب تفسیر شریف نمونه در دو کشوی کمد به طوری که نام کتاب کاملا مشخص و در راستای نگاه مخاطب و دوربین باشد و یا در حین بازی و جستجوی عصبی و پرخاشگری کاراکتر جوان و سرکش و طاغی دیده شود و در عین حالی که از چشم مسلح و زیر دست فتوشاپکار ماهر و لکه گیر تلویزیون در میرود اما، به چشم و دل غیر مسلح من مخاطب مجبور و افسرده از قرنطینه کرونا، اما علاقه مند و تیزبین؛ با تعجب از چرایی چینش هدف دار این کتاب شریف در آن صحنه، نمینشیند و تَکَدُر میآورد.
با این سیاق، کاش در همین شهر شلوغی کرونا، بی منت، قسمت آخر پایتخت را هم بر ما ببخشید و مطمئن باشید مردم در این هیاهو و گرفتاریها یادشان میرود و فراموششان میشود؛ کاش بیش از این نقی معمولی و همای فهیم الوند را به قهقرا نبرید و با پایانی باز، دیگر تمامش کنید.
خدا نیامرزد اون کسی رو که چنین هرزه پردازی را رواج داد