تشکیل گروههای جهادی بومی در روستاهای سیستان
اشاره: سیستان و بلوچستان از استانهای پهناور ایران است که در سالهای اخیر در معرض بلایای طبیعی قرار گرفته است. یکی از معضلاتی که نیرویهای جهادی و فرهنگی با آن مواجه بودند، ناهماهنگی و بیتوجهی به فعالیتهای صورت گرفته بود. علاوه بر آن، تربیت نسل جدید در این استان پهناور نیز مسأله مهم دیگری است که معمولا از دید گروههای جهادی دور میماند.
برای بحث بیشتر پیرامون وضعیت فعالیت جهادی، خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا به گفتوگو با حجت الاسلام مجتبی قائمی، یکی از فعالان اجتماعی این استان پرداخته است.
رسا ـ چگونه فعالیتهای خود در سیستان و بلوچستان را آغاز کردید؟
وضعیت استان سیستان و بلوچستان به گونهای است که امام جماعت یک روستا، امام جماعت روستای پایینی را نمیشناسد. اکنون با تقسیمبندیهای جدیدی که صورت گرفته، به نظر میرسد اوضاع به مراتب بدتر خواهد شد. در واقع این عدم آشنا بودن سازمانها و اشخاص بایکدیگر باعث موازی کاریهای زیادی میشود.
پیشگیری از موازیکاری نیازمند ارتباط است
شهید حسن باقری جملهای دارد با این مضمون که اگر در مرحله شناسایی چند شهید هم بدهیم، اشکالی ندارد اما در عملیات یک شهید هم زیاد است. متاسفانه خیلی اوقات، ما در کارهای جهادی و فرهنگی بیگدار به آب میزنیم و افراد سودجو از نیات ما سوءاستفاده میکنند. بهعنوان مثال، برخی خیرین به خاطر نداشتن اطلاعات کافی و عدم شناسایی افراد نیازمند، توسط برخی افراد سودجو مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. به همین دلیل است که ما برای شروع فعالیتهای خود در روستاهای سیستان و بلوچستان، یک سالی را به شناسایی مردم، منطقه، مسؤولان و ظرفیتهای موجود اختصاص دادیم.
پس از اتمام شناساییها و آشنایی کامل، مسأله اصلی ما اولویتبندی بود زیرا تا اولویتها و نیازها تشخیص داده نشوند، برنامهریزی و بودجهبندی درستی صورت نمیگیرد؛ علت به نتیجه نرسیدن نیز همین است. نیروهای جهادی و فرهنگی معمولا زمانی به نتیجه دلخواه خود نمیرسند نا امید می شوند و یا کار نمیکند؛ اگر هم کاری کند تاثیر زیادی مترتب آن نمیشود. به همین خاطر است که حضرت آقا میفرمایند اولین جهاد نیروهای دلسوز انقلاب، پمپاژ حس امیدواری است. البته منظور ایشان از امید، امید مبتنی بر واقعیات است که با کمی دقت مشهود است.
ما در فرایند فعالیتهای خود در استان سیستان و بلوچستان معتقد بودیم که مردم باید خودشان پایکار بیایند؛ نه اینکه ما برای پیش رفتن کارها به دنبال فلان خیّر و فلان نهاد حکومتی باشیم. پیشرفت به این معنا نیست که یک عده جوان از فلان شهر در مرکز ایران با کلی هزینه به یک روستای محروم بیایند و به آبادانی آن بپردازند. در واقع پیشرفت یعنی جوانان هر منطقه و روستا، به صورت جهادی به عمران و آبادانی و ارتقای سطح زندگی محل سکونت خود مشغول شوند.
رسا ـ فعالیتهای شما در سیستان چه بود؟
اولین طرحی که در زمینه آبادانی روستاهای سیستان به نتیجه رساندیم، تشکیل گروههای جهادی توسط جوانان ساکن محل بود. بهعنوان مثال بارها به همراه نوجوانان روستا به پاکسازی روستا از زباله و ساخت سرویسهای بهداشتی پرداختیم.
طرح "دیدار خانه به خانه زیگزاگی"
طرح دیگری که ما در یکی از روستاهای زاهدان دنبال کردیم، طرح دیدار با مردم در خانههایشان بود. در این دیدارها علاوه بر ایجاد انس با جوانان هر خانواده، به برقراری ارتباط و تقویت محبت بین افراد خانواده نیز پرداختیم. این طرح را "دیدار خانه به خانه زیگزاگی" نام نهادیم. در این طرح، برای شنیدن مشکلات خانوادهای فقیر و حل کردن مشکلات آنها از طریق خانوادههای غنیتر، یک شب به خانه فقرا و یک شب هم به خانه اغنیا میرفتیم. در حقیقت، ما فقط نقش واسطه در رساندن مشکلات به گوش افراد توانمند را ایفا میکردیم.
یکی از روستاهای محل کار ما به دلیل برخی مسائل، امام جماعت نداشتند. برای حل این مشکل، طرح جالب و جامع کفیل را در طول فعالیت در آن روستا اجرا کردیم. در طرح کفیل یک نفر دورادور مسؤولیت اداره امور فرهنگی مسجد را به عهده میگرفت و یکی از وظایفش هماهنگی امام جمعه و فراهم کردن شرایط برای تبلیغ بود. متاسفانه در برخی مدارس سیستان نماز جماعت برگزار نمیشد اما به همت دوستان ما، اکنون نماز جماعت به بهترین نحو برگزار میشود.
در زمینه تربیت نیز ما برنامه جامعی را دنبال میکردیم که تمرکزمان روی سنین پنج تا پانزده سال بود. همانطور که حضرت امام میفرمایند اگر دبستانها اصلاح شوند، کشور اصلاح میشود. محوریت فعالیتهای فرهنگی ما در سیستان، کودکان و نوجوانان بود./گ404/ف
خبرنگار: مهدی براتی