از چکش سرخ کمونیسم تا سودای سیاه لیبرالیسم
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، از پیش از وقوع انقلاب اسلامی، شاهد حضور دو فرهنگ و دو جهان اجتماعی مارکسیسم یا کمونیسم و لیبرالیسم در عرصه سیاست بودیم. این دو فرهنگ با پمپاژ جهانبینی و ایدئولوژی مخصوص خودشان، تلاش کردند خودشان را بهعنوان فرهنگ حاکم عرضه کنند. هر کدام نیز به نوبه خودشان مانند تیغه یک قیچی تلاش کردند تا فرهنگ اسلامی را تکه پاره کنند که با هوشیاری امامین انقلاب موفق نشدند.
پس از سالها وقتی به وقایعی که این دو جریان در کشور ما رقم زدند و جنایتهایی که مرتکب شدند مراجعه کنیم و آنها را تورق کنیم میتوانیم به واقع دستان خدا را در نگهداشتن این انقلاب مشاهده کنیم. از این رو بود که در ادامه پرونده تحلیلی همگام با انقلاب، در گفتوگو با دکتر کامران غضنفری، پژوهشگر عرصه تاریخ و نویسنده کتاب راز قطعنامه، نیمه پنهان هاشمی و مجموعه کتب مداخلات به بررسی سیر تاریخی حضور این دو جریان در کشور و پیش از انقلاب اسلامی تا پس از آن پرداختیم.
چکش سرخ کمونیسم
پدربزرگ مارکسیست و بازگشت از نیمه راه
حزب توده در جریان کودتای ۲۸ مرداد، از چندین روز پیش به دکتر مصدق هشدار داده بودند که قرار است چنین کودتایی رقم بخورد؛ اما، چون دکتر مصدق در رویهای که در پیش گرفته بود که خودش را از مردم، روحانیت و مبارزان مسلمان جدا کرده بود و نه به تذکرات علما و مسلمانان توجهی میکرد، نه به هشدارهایی که حزب توده میدادند که آنها را هم از ماندن در عرصه و مقابله با کودتاچیان نهی کرد و اجازه نداد به مقابله با کودتاچیان بپردازند!
چکمه سیاه پهلوی روی گلوی گروههای چپ
بخشی از این گروهها در آن زمان در قالب گروههای مسلح بروز دادند؛ مانند چریکهای فدایی خلق که یک سری عملیاتهای مسلحانه انجام دادند و پلیس و ساواک با آنها به شدت مقابله کردند و بخشی از آنها لطمه خوردند، کشته شدند و یا دستگیر شدند.
شعار، فقط شعار!
جمع محدودی هم از گروههای مائوئیستی بودند که از افکار مائو در چین پیروی میکردند و گروههای با افکار و مرام کمونیستی متمایل به چین فعالیت داشتند و سعی میکردند فعالیتهای خودشان را عمدتاً در عرصه کارخانجات و در میان اقشار کارگر گسترش بدهند؛ اما با روشنگریهایی که حضرت امام (ره) و علمای اسلام انجام دادند، دستشان برای مردم رو میشد و مردم کم کم متوجه شدند که اینها فقط اهداف حزبی، جناحی و وابستگی خود به خارج را دنبال میکنند و دلسوز کارگران و زحمتکشان نیستند.
اینها طی دهه ۶۰ در برخی از نقاط کشور مانند کردستان، ترکمن صحرا، خوزستان و برخی جاهای دیگر تلاش کردند در قالب گروههای تجزیه طلب و تروریستی فعالیتشان را ادامه بدهند که عمدتاً در دهه ۶۰ ضربه خوردند و از صحنه کنار زده شدند و الآن افکار چپ و مارکسیستی در جامعه مطرح نیست، مگر در سالهای اخیر که برخی تشکلهای دانشجویی به نوعی سعی کردند به آن سمت بروند و البته اینها تعداد اندکی هستند خیلی قابل ذکر نیستند.
سودای سیاه لیبرالیسم
آنها میگفتند انتخابات آزاد برگزار شود و ما هم به مجلس کاندیدا بفرستیم و آن سیکل را دنبال میکردند؛ یعنی مبارزاتی که با اساس حکومت سلطنتی و طاغوتی مشکلی نداشت و فقط به دنبال این بودند که به قول خودشان انتخابات آزادی برگزار شود و اینها هم چند نماینده در این مجلس داشته باشند.
پهلوی؛ طاغوت یا حکومت مشروع؟
وقتی بازرگان از زندان آزاد میشود، فعالیتهای سیاسی خودشان را کنار میگذارند و برخی از دوستانشان از آنان دعوت میکنند که مبارزات سیاسی را ادامه دهند، ولی مهندس بازرگان به آنها جواب میدهد که، چون عامل عفو و آزادی من هویدا بوده، تا وقتی هویدا بر سر کار است فعالیتی علیه این دولت نمیکنم و همینطور نیز ادامه یافت.
دوری موقت از سیاست
در برهه دفاع مقدس و جنگ هشت ساله که آمریکا و همه همپیمانانش، شوروی و ... که از صدام حمایت میکردند، دیدیم گروههای لیبرال و ملیگرا نهتنها کمکی برای دفاع از کشور انجام نمیدادند، بلکه به ستون پنجم صدام و آمریکا در ایران تبدیل شدند و به نفع آنها فعالیت میکردند.
قوت لیبرالیسم در دولت خاتمی
در جریانهایی مانند فتنه تیرماه ۱۳۷۸ و کوی دانشگاه تهران و ماجرای فتنه ۱۳۸۸ نقش نهضت آزادی را در چنین فتنههایی پر رنگ میبینیم و در حمایت از جریانهای لیبرالی که در عرصه بودند به میدان آمدند.
این وضعیتی که در حال حاضر چه به لحاظ اقتصادی، چه به لحاظ فرهنگی و سیاسی، محصول پیروی بیچون و چرای اینها از سیاستهای غربیها و بهویژه آمریکاست. الآن هم که کشور را به این وضعیت کشاندهاند و امیدواریم که هرچه زودتر یک دولت انقلابی و حزب اللهی به تعبیر رهبر معظم انقلاب بر روی کار بیاید تا بتواند خرابیهایی که اینها در این چند سال بهوجود آوردهاند را اصلاح کنند.
خبرنگار: محمدحسین کتابی