ويژگىهاى حضرت مهدى در گفتاری از آیتالله سبحانی
به گزارش خبرگزاری رسا، آیتالله جعفر سبحانی در سخنانی به مناسبت میلاد با سعادت امام زمان(عج) تاکید کرد: تکامل عقل و علم و اقتدای مسیح(ع) به امام از جمله ویژگیهای دوره ظهور است؛ متن سخنان این مرجع تقلید به شرح زیر است:
بسم اللّٰه الرحمن الرحيم
سخن خود را با يك آيه آغاز مىكنم. قرآن مجيد چنين مىفرمايد: «اَلَّذِينَ إِنْ مَكَّنّٰاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقٰامُوا الصَّلاٰةَ وَ آتَوُا الزَّكٰاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلّٰهِ عٰاقِبَةُ الْأُمُورِ».[۱] «آنان كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم نماز را برپا مىدارند و زكات مىدهند و امر به معروف و نهى از منكر مىكنند، و پايان همۀ كارها از آن خداست». امام باقر(ع) مىفرمايد: اين آيه دربارۀ حضرت مهدى عليه السلام و ياران او نازل شده است، خداوند شرق و غرب جهان را در تحت سيطرۀ آنان قرار مىدهد، دين را به وسيلۀ آنان در جهان آشكار مىسازد، از ظلم و ستم و بدعت نشانى در زمين باقى نمىماند.
اين آيه[۲] هر چند در يك بستر كلى سخن مىگويد و در طول زمان، در عصر رسول خدا و عصر اميرمؤمنان، اين آيه به گونهاى جامۀ عمل پوشيده و حاكمان به حق و نمايندگان آنان در گسترش نماز و دادن زكات و دعوت مردم به كارهاى نيك و بازداشتن آنان از كارهاى بد تلاش كردهاند، ولى نتيجه مطلوب به صورت فراگير نبوده و بخشى از جهان را دربرگرفته بود، لكن صورت كامل آن كه همۀ جهانيان زير پرچم توحيد درآيند، و خدا را بپرستند و فاصلههاى طبقاتى را كم كنند، در عصر خاتم اوصيا صورت خواهد پذيرفت.
بر همين اساس، آنگاه كه ما بر مهدى موعود درود مىفرستيم، دربارۀ او چنين مىگوييم: «السلامُ على المهديّ الّذي وَعد اللّٰهَ به الأُمَم ليَجمعَ به الكلِمَ ويلمّ به الشعَث ويُنجز به وعد المؤمنين».[۳] «درود بر مهدى كه خدا ظهور او را به تمام ملل جهان نويد داده است، تا به وسيلۀ او اختلاف نظر را برچيند و كشمكشها را به دوستى و يگانگى تبديل كند و به وعدۀ الهى كه به مؤمنين داده است، تحقق بخشد».
از شأن نزول آيه، و همين جملهاى كه در دعا وارد شده است، مىتوان استنباط كرد كه ظهور مهدى موعود، نه تنها در منابع اسلامى ما آمده، بلكه در كتابهاى پيشينيان نيز به ظهور آن حضرت وعده داده شده است. اينك ما اين بخش را به صورت گسترده، بررسى مىكنيم:
موعود شرايع آسمانى
يكى از ويژگىهاى آن حضرت اين است كه نه تنها در منابع اسلامى از ظهور او در برههاى از زمان گزارش داده شده است، بلكه در كتابهاى شرايع پيشين اعم از يهود و مجوس ظهور آن حضرت نويد داده شده است. اينك ما بخشى از نويدها را در اين جا مىآوريم: در زبور داود، در مزمور ۳۷ كه مشتمل بر چهل آيه است اين جملهها آمده است: «زيرا كه شريران منقطع مىشوند او متوكلان به خداوند وارث زمين خواهند شد». (۱۰) «و حال اندك است كه شرير، نيست مىشود كه هر چند مكانش را استفسار نمايى ناپيدا خواهد شد». (۱۱) «امّا متواضعان، وارث زمين شده كه از كثرت سلامتى متلذذ خواهند شد». (۱۲) «خداوند، روزهاى صالحان را مىداند و ميراث ايشان ابدى خواهد شد». (۱۹)
تا آنجا كه مىگويد:«شرير عاريه مىگيرد و پس نمىدهد. امّا صادق رحيم و بخشنده است». (۲۲) «زيرا متبركان خداوند، وارث زمين خواهند شد، امّا ملعونان وى منقطع خواهند شد». (۲۳) مطالعۀ مزمور ۳۷ مىتواند روشن سازد كه چگونه در زبور داود از سپيده دم روشن بشريت، به وسيلۀ سفير الهى خبر داده است.
با اين كه كتابهاى عهدين، مورد دستبرد قرار گرفته، امّا اين بشارت به قوت خود، باقى مانده و قرآن نيز از وجود چنين بشارتى در زبور داود خبر داده و فرموده است: وَ لَقَدْ كَتَبْنٰا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهٰا عِبٰادِيَ الصّٰالِحُونَ؛ بر همين اساس، آنگاه كه ما بر مهدى موعود درود مىفرستيم، دربارۀ او چنين مىگوييم: «السلامُ على المهديّ الّذي وَعد اللّٰهَ به الأُمَم ليَجمعَ به الكلِمَ ويلمّ به الشعَث ويُنجز به وعد المؤمنين».[۴] «درود بر مهدى كه خدا ظهور او را به تمام ملل جهان نويد داده است، تا به وسيلۀ او اختلاف نظر را برچيند و كشمكشها را به دوستى و يگانگى تبديل كند و به وعدۀ الهى كه به مؤمنين داده است، تحقق بخشد».
با اين كه كتابهاى عهدين، مورد دستبرد قرار گرفته، امّا اين بشارت به قوت خود، باقى مانده و قرآن نيز از وجود چنين بشارتى در زبور داود خبر داده و فرموده است: «وَ لَقَدْ كَتَبْنٰا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهٰا عِبٰادِيَ الصّٰالِحُونَ».[۵] «در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم كه: بندگان شايستۀ من وارث زمين خواهند شد». اين نه تنها زبور است كه در آن از ظهور منجى گزارش داده شده، بلكه در كتابهاى وابسته به آيين زرتشت و به اصطلاح قرآن «مجوس» گزارشهايى آمده است كه تنها به نقل دو تاى آنها مىپردازيم:
۱. از اين جهت، سوشيانس (استوت ارت) ناميده خواهد شد، زيرا كه سراسر جهان مادّى را سود خواهد داد».[۶]
۲. ياران «استوت ارت» پيروزمند فراز آيند... خشم خونين سلاح دژفره از پيشينيان بگريزد. «أشه» (راستى)، دروغ بد «دژچهر» (بد ذات) در خور تاريكى را چيره خواهد شد. نيز منش بد شكست خورد، و منش نيك او را چيره شود. خرداد و امرداد، گرسنگى و تشنگى زشت را چيره شود. اهريمن ناتوان و بدكار بگريزد».[۷]
پايهگذار حكومت واحد جهانى
يكى از ويژگىهاى آن حضرت اين است كه به يكى از بزرگترين آرزوهاى مصلحان جهان كه حكومت واحد جهانى است جامۀ عمل مىپوشاند. بشر پيوسته از تعدّد حكومتها در رنج بوده، و بسيارى از جنگها و ويرانىها و كشتارها ناشى از تعدّد حكومتهاست كه منشأ خودكامگىها و توسعهطلبىهاست، ولى آن گاه كه همۀ بشر در پوشش حكومت واحدى قرار گيرد، و آرمان واحدى اساس حكومت را تشكيل دهد، ديگر جنگ و نبرد براى توسعه و غارت اموال از بين مىرود.
البته اين انديشه كم و بيش در اذهان بشر امروز هست، و جوانههايى از اين انديشه به صورت «سازمان ملل متحد» كه داراى شعبههايى در اقتصاد جهانى، امنيت، فرهنگ و تجارت جهانى پديدار شده است، و مىخواهند همه بشريت را زير چتر واحدى درآورند و به اختلافات پايان بخشند امّا هيچگاه اين توفيق را به دست نخواهند آورد، زيرا زيربناى آن را نيّت صالح و خدمت به بشريت تشكيل نمىدهد، بلكه يك سلسله بلندپروازىهاى خودخواهانه و فزون خواهىهاى مادّى كه نشانۀ واضح آن داشتن «حق وتو» براى پنج كشور بزرگ جهان است، ريشۀ آن تفكرات به ظاهر فريبنده را تشكيل مىدهد، در حالى كه خاتم اوصيا به امر الهى، نسبت به همه بشريت از يك ديده نگريسته و همه افراد بشر را در برابر قانون، يكسان شمرده و به تشكيل حكومت دست مىزند.
اينك دو روايت در اين مورد:
۱. «إذا قام القائم ذهبت دولة الباطل».[۸] «آنگاه كه امام قائم، قيام كند، حكومتهاى باطل از ميان مىروند».
۲. «يبلغ سلطانه المشرق والمغرب...».[۹] «قدرت او شرق و غرب جهان را فرا مىگيرد».
تكامل عقول
آن گاه كه امام به امر الهى از پس پردۀ غيبت بيرون مىآيد، جهان از او استقبال مىكند. اكنون سؤال مىشود نكتۀ اين استقبال چيست؟ در حالى كه جهان هيچگاه از انبيا و اوصيا استقبال نكرده، بلكه با آنها به ستيز برخاسته است، نكته آن روشن است. در عهد انبياى پيشين، عقول و علوم به حد كمال نرسيده بوده، لذا بخشى اندك از مردم با آنان همراهى مىكردند، و بخش اعظم آنها با انبيا، به ستيز برمىخاستند، در حالى كه بشريت به هنگام ظهور حضرت ولى عصر عليه السلام او را پذيرا خواهد بود، و نكتۀ آن تكامل خرد است. كودك دبستانى از رفتن به كلاس و درس گريزان است، و حتى كتاب خود را پاره مىكند، در حالى كه يك جوان دانشگاهى از علم استقبال كرده، و كتابهاى ارزشمند را به خوبى نگه مىدارد. مَثل بشريت در چنين عصرى به سان جوان دانشگاهى است كه از نظر خرد به كمال رسيده و از علم و پژوهش گريزان نیست.
بشر به هنگام ظهور حضرتش از تمام سازمانهاى بشرى و حكومتهاى انسانى، كه هيچگاه خوشبختى را براى بشر فراهم نساختهاند گريزان شده و همگى در انتظار يك معجزۀ غيبى و سروش آسمانى هستند، و لذا بيشتر مردم از آن حضرت استقبال مىكنند، چنان كه امام باقر عليه السلام در حديثى به اين نكته اشاره مىكند: «إذاقَامَ قٰائِمُنا وَضَعَ اللّٰهُ يَدَهُ عَلى رُؤوسِ العِبادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُمْ وَكَمُلَتْ بِهِ احْلامهُمْ».[۱۰] «آن گاه كه قائم ما قيام كند، خدا دست خود را بر سر بندگان مىگذارد و در پرتو اين عنايت نظرهاى آنان را متحد و عقول آنها را كامل مىسازد». بنابراين پذيرش آن حضرت، يك پذيرش طبيعى بوده، و اگر هم سلاحى به كار برد، براى برخورد با برخى معاندان است كه جامعۀ بشرى هيچگاه از آنان خالى نبوده و نخواهد بود.
تكامل علوم
ساختار حكومت واحد جهانى، كه براى تحقق آن هدف، امام ذخيره شده است، در سايۀ تكامل علوم صورت مىپذيرد، زيرا بايد پيام آن حضرت، و قوانين الهى در يك لحظه در همۀ جهان به صورت يك نواخت پخش شود، و اين جز با تكامل علم و صنعت امكان پذير نيست، و در برخى از روايات به اين ويژگى اشاره شده است. اينك احاديثى در اين مورد: ۱. «إذا قام القائم عليه السلام لا يَبْقى أرض إلاّ نُودى فيها بشهادة أن لا إله إلاّ اللّٰه وأنّ محمّداً رسول اللّٰه».[۱۱] «آنگاه كه امام قائم ظهور كند، نقطهاى در زمين نمىماند، مگر اين كه مردم در آن جا بر يگانگى خدا و رسالت حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم گواهى مىدهند». پيامبر گرامى - صلى الله عليه و آله و سلم - مىفرمايد: «إنّه سيُخرجُ الكنوزَ ويُقسّم المالَ و يلقى الإسلام بجرانه».[۱۲] «آن حضرت گنجينههاى نهفته در دل زمين را استخراج و ثروت را به طور عادلانه تقسيم مىكند و اسلام استقرار كامل پيدا خواهد كرد».امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «إنّ قائمَنا إذا قامَ مدّ اللّٰهُ عزّ و جلّ لشيعتنا في أسماعِهم وأبصارِهم حتى لا يكونَ بينهم و بين القائم بريد، يكلّمُهم فيسمعُون وينظُرونَ إليه وهُوَ فى مكانه».[۱۳] «آن گاه كه قائم ما ظهور كند، خدا نيروى شنوايى و بينايى شيعيان ما را تقويت مىكند، تا جايى كه ميان آنان و آن حضرت واسطهاى نيست، او با آنان سخن مىگويد و آنان همان جا كه هست سخن او را مىشنوند و او را مىبينند». اين نوع از احاديث حاكى از تكامل رسانههاى گروهى و وسايل ارتباطى در عصر آن حضرت است كه همگى از نشانههاى تكامل علوم است.
گسترش عدالت
گسترش عدالت و برچيده شدن ظلم و ستم و احترام واقعى به انسان، صرف نظر از طبقه و نژاد و آب و خاك، يكى از مهمترين ويژگىهاى حكومت مهدى عليه السلام است و حديث معروف، كه يكى از احاديث متواتر است، اشاره به اين ويژگى دارد: «لو لم يبق من الدنيا إلاّ يوم واحد لطّول اللّٰه ذلك اليوم حتّى يخرج من ولدى فيملأها عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً».[۱۴] «اگر از عمر جهان بيش از يك روز باقى نمانده باشد، خدا آن روز را به قدرى طولانى مىكند كه مردى از فرزندان من، به پا خيزد و دنيا را همان گونه كه از جور و ستم پر شده بود، از عدل و داد، لبريز كند».
اقتداى مسيح به حضرت مهدى (عج)
يكى ديگر از ويژگىهاى آن حضرت اين است كه چون پرچمدار اجراى فرمان الهى است، و ذخيرۀ الهى براى همۀ امّتهاست، عيسى بن مريم كه خود پيامبرى اولوالعزم به شمار مىآيد، از آسمان فرود آمده به امامت حضرت مهدى نماز مىگزارد. پيامبر فرمود: «كيف أنتم إذا أنزل ابنُ مريم فيكم وإمامكم منكم».[۱۵] و [۱۶] «چگونه مىشود حال شما آن گاه كه فرزند مريم به ميان شما فرود آيد و پيشواى شما از خود شما است».
از اولاد حسين بن على(ع) است
در حالى كه حضرت ولى عصر از فرزندان على عليه السلام و فاطمه عليها السلام، و از صلب ديگر امامان است ولى پيامبر گرامى - صلى الله عليه و آله و سلم - او را از فرزندان حسين عليه السلام مىشمارد. محمد بن يوسف گنجى شافعى با سند خود از ابوسعيد خدرى نقل مىكند كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «ومنّا مهدي هذه الأُمة الذى يصلّى عيسى خلفَه، ثمّ ضرب على منكب الحسين وقال: مِن هذا مهديُّ الأُمّة».[۱۷]«مهدى اين امت از خاندان ماست، و عيسى پشت سر او نماز مىخواند، سپس دست خود را بر شانۀ حسين زد و فرمود: مهدى مهدى امت از نسل اين است».
شايد نكتۀ اين كه او را از فرزندان حسين بن على عليه السلام معرفى مىكند اشاره به اين است كه مهدى موعود ادامه دهندۀ نهضتى است كه جدّ بزرگوار او در اواسط قرن اوّل هجرى به نام نهضت كربلا پى ريزى كرد، هر چند اين نهضت تا حدّى به ثمر رسيد، و جهان اسلام را از خطر حاكم بر آن آگاه ساخت و پس از نهضت آن حضرت، نهضتهاى ديگرى پديد آمد، ولى نهضت ولى عصر (عجّل اللّٰه تعالى فرجه الشريف) جهانى و فراگير خواهد بود روى همين مشابهت او را از فرزندان حسين بن على عليه السلام معرفى مىكند.
در پايان از دو محدّث بزرگ اهل سنّت به نام بخارى و مسلم گلهمنديم كه هرگز بابى براى احاديث مهدى نگشوده و هر دو در خط سياست حاكم بر جهان اسلام حركت كردهاند. مسلم تحت عنوان «باب نزول عيسى» يك روايت كه قبلاً يادآور شديم آورده است.[۱۸] و آنچه كه در روايات اسلامى از آن حضرت ولى عصر است همه را به ابن مريم نسبت داده است. مثلاً مىگويد: «واللّٰه لينزلن ابنُ مريم حكماً عادلاً، فليْكسرنّ الصليب وليقتلنّ الخنزير وليضَعْن الجزيةَ... ولتُذهبنَّ الشحناء والتباغض والتحاسد وليدعونّ إلى المال فلا يقبله احد».[۱۹] «به خدا سوگند عيسى بن مريم به عنوان يك داور دادگر به زمين فرود مىآيد، صليبها را مىشكند و خوكها را مىكشد و جزيه قرار مىدهد و.... و كينه و دشمنى و حسد از بين مىرود و اگر مردم را به پذيرش مال و ثروت دعوت كنند كسى به سوى آن نمىرود».
بخارى در كتاب «احاديث الأنبياء» بابى به نام «نزول عيسى ابن مريم» گشوده و بسان صحيح مسلم از فرود آمدن وى براى گسترش عدالت و شكستن صليب و كشتن خوك، و وضع ماليات «جزيه» سخن گفته و در پايان از ابوهريره نقل مىكند كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «كيف بكم إذا نزل ابن مريم فيكم وإمامكم منكم»[۲۰]، «چگونه مىشود حال شما آنگاه كه فرزند مريم فرود آيد، و پيشواى شما از شما است. و در مورد ديگر[۲۱] بابى به نام «قتل الخنزير» گشوده و در آن، حديث كشتن خنزير كه قبلاً در صحيح مسلم نقل كرديم آورده است. وى علاوه بر اين كه در عنوان باب، كمال بىذوقى را اعمال كرده، از ديگر احاديث مربوط به حضرت مهدى چيزى نقل نكرده است. لاصه اين دو محدث بر خلاف نويسندگان سنن چهارگانه، كاملاً تحت تأثير حكومت وقت بوده تا آنجا كه توانستهاند بر حقايق پرده پوشى كردهاند.[۲۲]
[۱] . سورۀ حج، آيه ۴۱.
[۲] . بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۴۷.
[۳] . المزار، نگارش شهيد اوّل: ۲۰۹؛ مصباح كفعمى: ۴۹۸، جملههاى ياد شده جزئى از زيارت حضرت صاحب الزمان (عج) است.
[۴] . المزار، نگارش شهيد اوّل: ۲۰۹؛ مصباح كفعمى: ۴۹۸، جملههاى ياد شده جزئى از زيارت حضرت صاحب الزمان (عج) است.
[۵] . انبياء/ ۱۰۵.
[۶] . بخشى از بند ۱۲۹، فروردين يَشت «سوسيانش» يا «سوشيانت» يا «سياوشانس» به معنى سود رساننده است كه معادل كلمۀ «صالح» و «منجى» در عربى است، به كسانى گفته مىشود كه ياوران نيكى و مؤمنان راستين هستند. (ر. ك. نجات بخشى در اديان، ص ۴ و ص ۴۰ به نقل از سوشيانت موعود مزديسنا، ص ۸ و ۹.
[۷] . بخشى از بندهاى ۹۵ و ۹۶ زامياديشت.
[۸] . منتخب الاثر، ص ۴۷۱.
[۹] . همان، ص ۴۷۲.
[۱۰] . كافى، ج ۱، ص ۲۵، كتاب عقل، حديث ۲۱.
[۱۱] . تفسير عياشى، ج ۱، ص ۱۸۳.
[۱۲] . الملاحم والفتن، ص ۶۹، باب ۱۴۶.
[۱۳] . روضۀ كافى، ص ۲۴۰، حديث ۲۲۹.
[۱۴] . مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۹۹ و ج ۳، ص ۱۷ و ۷۰.
[۱۵] . صحيح بخارى، ۲، كتاب أحاديث الأنبياء، ص ۴۰۲، حديث شماره ۳۴۴۸؛ صحيح مسلم، ج ۱، ص ۶۴، كتاب الايمان، باب نزول عيسى بن مريم، حديث شماره ۲۴۴.
[۱۶] سبحانی تبریزی، جعفر، سيمای فرزانگان، جلد: ۵، صفحه: ۳۴۲، مؤسسه امام صادق علیه السلام، قم - ایران، ۱۳۸۸ ه.ش.
[۱۷] . البيان فى اخبار صاحب الزمان، باب ۹، ص ۱۲۱ و ۱۲۲.
[۱۸] . كيف إذا أنتم إذ انزل ابن مريم فيكم وامامكم منكم.
[۱۹] . صحيح مسلم، كتاب الايمان، باب نزول عيسى بن مريم، حديث ۲۴۳.
[۲۰] . صحيح بخارى، باب ۵۱ از ابواب احادث انبياء، حديثهاى ۳۴۴-۳۴۴۹.
[۲۱] . صحيح بخارى، ج ۲، باب ۱۰۲ از كتاب بيوع باب قتل الخنزير حديث شماره ۲۲۲۲.
[۲۲] سبحانی تبریزی، جعفر، سيمای فرزانگان، جلد: ۵، صفحه: ۳۴۵، مؤسسه امام صادق علیه السلام، قم - ایران، ۱۳۸۸ ه.ش.