رفاه جمهور و رفع تبعیض، شرط تداوم جمهوریت
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، شد جمهوری اسلامی به پا / که هم دین دهد، هم دنیا به ما
این بیت اول از شعری است که ابوالقاسم عبدالله فرد متخلص به حالت آن را برای اولین سرود رسمی جمهوری اسلامی خلق کرد.
مضمون این بیت البته مطابق با آرمانهای انقلاب اسلامی ایران است و همان دغدغهای است که سبب شد تا بیست میلیون و 147 هزار و 55 نفر از واجدین شرایط رأی دادن در روزهای دهم و یازدهم فروردین 1358 تعرفه سبزرنگ را به صندوق بیاندازند و تنها 2 درصد از شرکتکنندگان نظرشان با این عده مخالف بود.
مردم ستم دیده از ظلم و سرکشی پهلوی هنگامیکه شعارهای گوشنواز آیتاللهالعظمی سید روحالله خمینی را شنیدند تصمیم گرفتند تا سرنوشت خود را تغییر بدهند و برای برطرف شدن فقر و فساد و تبعیض تا پای جان ایستادند.
آمارها نشان میدهد که باوجود درآمدهای سرسامآور نفتی در دوران حکومت پهلوی اول و دوم اما بهجز اطرافیان دربار و طبقه سرمایهدار وضعیت معیشتی سایر مردم در سطح پایین قرار داشت.
بهعنوان نمونهای از بیتوجهی حاکمان دوره ستمشاهی باید از مخارج سنگین جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی یادکرد که "در یک تخمین سرانگشتی، مخارج این جشن 300 میلیون دلار برآورد شده است" (مجموعه کتابهای این روزها، روایتی از دست آوردهای فرهنگی انقلاب اسلامی)
مردم این چیزها و مواردی دیگر از فقر و فساد را لمس کرده بودند که خونشان به جوش آمد و کوچه و خیابان را با خون خود رنگین کردند تا از یوغ طاغوت رهایی یابند.
درنتیجه این وضعیت وقتی صندوقهای رأی برای برپایی حکومت جمهوری اسلامی در دسترس مردم قرار گرفت 98 درصد پاسخ شان مثبت بود و البته امیدوار بودند که با استقرار حکومت جدید عدالت و رفاه اجتماعی را با گوشت و پوست شان لمس کنند.
امام خمینی رحمتالله علیه عصر 12 فروردین 58 در پیام رادیویی به ملت ایران و برای حفظ امید مردم به کارمندان و کارگران و سایر طبقات مستضعف وعده داد که حکومت جمهوری اسلامی ایران برای آنها کار درست میکند وزندگیشان را مرفه خواهد کرد. وعدهای که دولتهای پس از انقلاب با همه کموکاستیها بهطور چشمگیری به آن عمل کردند ولی هنوز مسئله معیشت و اقتصاد در صدر جدول خواستههای مردم است و اکنون به پاشنه آشیل مشارکت مردم در انتخابات آینده تبدیلشده است. مردم باید برای گستراندن سفره خود کمترین نگرانی را داشته باشند تا امید و آرزوی دهه 50 در بهترین وضعیت قرار بگیرد و احساس مسئولیت آنها را برای سهیم شدن در سرنوشت مملکت برانگیزد. واضح است که دعوت به مشارکت برای مردم خسته از صفهای طولانی مرغ و گوشت و ناراحت از قیمتهای غیرواقعی میوه و سایر نیازهای اولیه کار سختی است و اگر در ماههای پایانی عمر دولت اتفاق خوشایندی رخ ندهد و مردم تصمیم مسئولان برای برقراری رفاه و آسایش را به چشم نبینند نمیشود چندان به نتیجه انتخابات خوشبین بود.
بهعبارتیدیگر معیشت و مشارکت باهم گرهخوردهاند و تداوم جمهوریت بستگی به این دارد که رفاه دستی بر سر معیشت بکشد. رهبر انقلاب اسلامی که همیشه مسئله معیشت را مورد تأکید قرار میدهند در پایان مراسم درختکاری سال 99 دوباره از خوب نبودن وضعیت معیشت مردم سخن گفتند و آن را یک غصه بزرگ نامیدند و این زنگ خطری است برای پایین آمدن سطح شرکت مردم در انتخابات.
در سال گذشته خط فقر به حدود 10 میلیون رسید و طبق اعلام یک مقام مسئول 40 درصد مردم در زیر این خط نامهربان قرار دارند و این معیار خوبی است برای پیشبینی رونق یا بیرمقی مشارکت و به هر میزان که مرغ و میوه از دسترس مردم دورتر شوند مشارکت هم از سوی دیگر با جمهوریت فاصله میگیرد و جمهوری اسلامی را با بحران مقبولیت مواجه خواهد ساخت.
هرچند معنای آنچه گفته شد نادیده گرفتن سایر متغیرها و عوامل مؤثر در ایجاد انگیزه برای مشارکت نیست اما نمیتوان و نباید از خطری که در بیخ گوش جمهوریت نظام است چشمپوشی کرد.
مردم ایران البته در حساسترین و سختترین شرایط نشان دادهاند که بهنظام برخاسته از اسلام که فطرت شان با آن گرهخورده است ایماندارند ولی اگر ببینند و بشنوند که با تبعیض و فساد بهطورجدی برخورد میشود و نجومی بگیران بیانصاف و بیوجدان مجالی برای عرضاندام ندارند، گرانی و بیپولی را تحمل خواهند کرد و پایههای جمهوریت را با ستون مستحکم مشارکت حفظ خواهند کرد./998/
محمدهادی سمتی، طلبه حوزه علمیه و دانشآموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام