چهل سال گذشت
به گزارش خبرگزاری رسا، ماجرا از آنجا شروع شد که همان روز اول جنگ تحمیلی هواپیماهای ایران در عملیاتی برقآسا رفتند و پایگاههای هوایی عراق را بمباران کردند و پدر نیروی هوایی رژیم بعثی درآمد! اسمش عملیات «کمان ۹۹» بود و دهانهای متکبر بعثیها را همان اول کار شکست، بعد از آن هم مدام نیروی هوایی ایران میرفت و یک ضربه درست و حسابی به فرودگاهها و باندهای پرواز و هواپیماها و رادارهای هوایی بعثیها میزد و میآمد. اینطوری شد که صدام به خیال خودش استراتژی جنگی پیاده کرد و دستور داد هواپیماهای عراقی در پایگاه الولید مستقر شوند. پایگاهی مشهور به اچ ۳ که در مرزهای غربی عراق و در دورترین فاصله از ایران قرار داشت. حالا اگر خلبانان ایرانی میخواستند هواپیماهای عراق را در آشیانه بزنند باید از روی شهرهای مهم از جمله بغداد میگذشتند و در معرض رادارها و تجهیزات ضدهوایی فراوان قرار میگرفتند و شانسی برای موفقیت نداشتند.
ایرانیها چه کردند؟ یک نقشه نامتعارف ریختند که خیلی هم خطرناک بود و اجرایش شجاعت میخواست. اینطوری بود که عملیات حمله به اچ ۳ شد یکی از موفقترین و پیچیدهترین عملیات هوایی جهان و بهقول کارشناسان نظامی متهورانهترین عملیات هوایی دنیا. بیدلیل نیست که عملیات اچ ۳ جزو معروفترین عملیات هوایی جهان است که مراحل مختلف طراحی و اجرای آن در دانشکدههای نظامی دنیا تدریس میشود.
چهجور عملیاتی بود؟
موفقیت عملیات اچ ۳ به این بود که به تمامی اهدافش رسید بدون تلفات و خسارات. پیچیدهبودنش هم به این دلیل بود که با تجهیزات نظامی آنروزها و با قابلیتهای هواپیماهای نظامی ایران اصلا چنین عملیاتی ناممکن و دور از ذهن بود. در واقع فانتومها برای اینجور عملیاتی طراحی نشده بودند. چهجور عملیاتی؟ ایرانیها به جای اینکه از شرق عراق وارد شوند و آن مسیر خطرناک را طی کنند نقشه ریختند تا از شمال عراق و از نوار مرزی ترکیه وارد شوند و در امتداد مرزهای شمالی و غربی عراق پیش بروند و به پایگاه اچ ۳ برسند.
یکی از سختیهای کار این بود که در این مسیر طولانی برای اینکه توسط رادارهای عراق و ترکیه دیده نشوند باید در ارتفاع پایین پرواز میکردند. ارتفاع پایین یعنی مثلا چقدر؟ حدود ۳۰ متری. حدود ۲ هزار کیلومتر پرواز در ارتفاع پایین همان کار دور از ذهنی بود که اگر از هر کارشناس نظامی میپرسیدی میگفت ناممکن است. جالب اینکه بهدلیل طولانی بودن مسیر به سوختگیری هوایی هم نیاز بود و هواپیماهای ایران برای فرار از رادارهای هوایی دشمن باید در ارتفاع زیر ۳۰۰ متری سوختگیری میکردند و همین شد نخستینبار در دنیا که سوختگیری در ارتفاع پایین انجام شد؛ کاری که آن موقع در کشورهای پیشرفته نظامی هم انجام نشده بود و هنوز هم با وجود تجهیزات پیشرفته و قابلیتهای ویژه هواپیماهای نظامی معمولا انجام نمیشود.
فریب و سکوت رادیویی
یک نکته مهم در طراحی عملیات اچ ۳ نیز این بود که برای فریب دشمن تعدادی هواپیمای ایرانی در حملهای جداگانه از تبریز به سمت عراق رفتند و پالایشگاه کرکوک را بمباران کردند. عاقبت عملیات اچ ۳ این شد که ۸ فانتوم ایرانی که در ۲ گروه با نامهای البرز و الوند از همدان برخاسته بودند در سکوت رادیویی رسیدند بالای سر پایگاه اچ ۳ و چشم دشمن روز بد را دید! ۴۸ هواپیما از انواع میگ و سوخو و آنتونوف و توپولوف و میراژ به همراه ۲ رادار هوایی و ۷ فروند بالگرد یا به کلی نابود شدند یا آسیب جدی دیدند و نیروی هوایی بعثیها رفت هوا! پرواز بر فراز اچ ۳ هم بیخطر نبود و به گفته «فرجالله براتپور» فرمانده دسته هواپیماهای پروازی ایران در این عملیات: «پایگاه الولید... ازنظر پدافند هوایی متحرک با هواپیماهای میگ ۲۱ دفاع و حفاظت میشد در حالی که پدافند زمین به هوای این پایگاه را موشکهای سام -۶ و سام -۳ و سام -۲ به همراه توپهای ضدهوایی ۳۰ میلیمتری و ۲۳ میلیمتری تشکیل داده بودند».
در راه بازگشت چه شد؟
پس از بمباران پایگاه اچ ۳ فانتومهای ایران دوباره راه رفته را بازگشتند و این بار مسیر خطرناکتر بود. چون چند هواپیمای رهگیر عراقی افتاده بودند دنبالشان. ایرانیها هم سرعت را زیاد کردند و رفتند که رفتند. و این هم روایت «براتپور» از عملیات و بازگشت: «وقتى داشتم به سمت پایگاه سوم هجوم مىبردم دیدم دوستانم اولین پایگاه را زدهاند و دود غلیظى به هوا برخاسته. پایگاههاى سهگانه اچ ۳ به صورت مثلثى و در فاصلهاى تقریبا ۲۰ کیلومترى از هم قرار داشتند. پدافند پایگاه سوم خیلى سریع متوجه حمله شد و به حالت آمادهباش درآمد. براى همین ما با چرخشى ۱۸۰ درجهاى به سمت آنها هجوم بردیم و پیش از آنکه بتوانند اقدامى انجام بدهند تمام پایگاه را به آتش کشیدیم. پس از انهدام این پایگاهها دوباره به سمت مرز عراق و سوریه حرکت کردیم تا کار سوختگیرى را انجام دهیم... صدام فورى دستور داد همه هواپیماهاى عراق به پرواز درآیند و نگذارند این هشت فروند به خاک ایران باز گردند. وقتى به نزدیکى مرز سوریه رسیدیم، دیدم یک دسته هواپیماى عراقى به سمت ما مىآیند. آنجا سرعتمان را زیاد کردیم و موفق شدیم از مهلکه بگریزیم.»
پاداش بزرگ
عاقبت هواپیماهای ایران آمدند و نشستند در خانهشان و چه شگفتی بزرگی! پای هواپیما فریاد تکبیر بلند شد و تلوزیون سرود مشهور «خلبانان» را برای نخستینبار پخش کرد و پیامهای شادی مسئولان از راه رسید برای عقابهای ایران. اما پاداش بزرگ هم در راه بود؛ خلبانان شجاع ایران شنیدند که امام خمینی(ره) از این پیروزی بسیار خرسند شده و لبخند رضایت بر لب آورده و ۳ روز بعد هم با افتخار مهمان پیر جماران شدند و فقط خدا میداند که چقدر شکر کردند و چقدر به خود بالیدند.