سریالهای پر ستاره، اما کم فروغ!
اشاره: سریال عاشقانه و یا همان گیسو شبکه نمایش خانگی آمد در صنعت سریال سازی دنیا معمولاً روال بر این است که فصل نخست یک اثر به پایان می رسد فصل های بعدی جذاب تر از فصل های قبل و ساختاری نسبتاً جداگانه داشته باشند.
این جدا بودن تا جایی پیش میرود که نویسندگان سعی می کنند پرونده هر فصل را در پایان به نحوی ببندند که اگر شبکه حاضر به ادامه ساخت سریال نشد اتفاق خاصی از نظر سیر داستانی نیفتد طوری که اپیزود اول حرف است بیشتر آغازی خوب و شیرین است برای ادامه داستان نه این که ادامه دهنده فصل گذشته باشد.
قسمت اول گیسو با یک تعقیب و گریز مثلاً هیجانی شروع می شود دو مرد که مشخص است مزدور هستند تا گیسو را که در فصل قبل مهناز افشار نقشش را بازی می کرد از بین ببرند آدم را یاد جایزه بگیر های فیلم های وسترن آمریکایی ایتالیایی میاندازد.
چه دیالوگ های سطحی و فن بیان فوق العاده ضعیف و سر و کله و وضع کلیشه ای دارند که اگر دو نفر دوبلور هم به جای ایشان صحبت می کرد می شد مثل فیلمهای پلیسی دهه ۶۰ خودمان و در ضمن بیننده از وجود این دو نفر اصلاً احساس خطر نمی کند.
کارگردان این سریال منوچهر هادی همسر یکتا ناصر بازیگر است هادی با ساخت فیلم های من سالوادور نیستم و رحمان ۱۴۰۰ و سریال های عاشقانه و دل به خوبی نشان داده که کارگردان چندان قابل و با سلیقه ای نیست هیچ نکته جذاب ویژه و درگیر کنندهای در سریال گیسو نمیبینیم طراحی صحنه و لباس که تقریبا افتضاح است.
بیننده هیچ لوکیشن جذابی نمی بیند صحنه های معمولی و کوچه خیابان های تکراری طوری که انگار هرکجا که خلوت بوده کارگردان بساطش را کرده و گفت همین جا ضبط می کنیم می رسیم به بحث سناریو این کار که سعید جلالی علیرضا کاظمی پور نوشتهاند که هردو سفرشان نوشتن فیلمنامه عاشقانه را هم در کارنامه خود دارند.
بیننده با خودش فکر میکند که این دیالوگ ها و جملاتی که بین بازیگران سریال رد و بدل می شود را نویسنده ها از کجا آورده اند و کجا شنیده اند خیابان ها مغازه ها ادارات حاشیه های شهر میان عوام مردم کجا که انقدر جملات مصنوعی و باور ناپذیر هستند نیازی به تلاش و میان مردم رفتن نیست که متوجه بشویم مردم چگونه باهم صحبت می کنند، اگر خود نویسندگان در جامعه با مردم رابطه نمی کنند، چند درصد از ما ایرانی ها آنقدر شیک و اتو کشیده و رسمی صحبت می کنیم دیالوگ های سریال حسین دارند انگار بازیگر داره از روی کاغذ میخونه در قسمت بعد پیمان هومن سیدی وارد داستان می شود وقتی آنچه خواهید دید قسمت قبل را میبینیم فکر می کنیم با آمدن پیمان از سفر اتفاق خاصی در ادامه داستان میافتد و قرار است تغییر زیادی ببینیم، اما در قسمت های بعد تغییر خاصی در روند داستان با اضافه شدن پیمان نمیبینیم.
ادامه بخشهای مربوط به بهشت زهرا و مراسم ختم در تالار هم کمی خندهدار است، من علاقه فیلمنامه نویسان ایرانی به دستگیری متهم در وسط مراسم ختم خاکسپاری را نمیدانم این میزان علاقه به دهههای قبل برمی گردد که در فیلم قیصر موقع خاکسپاری مادر قیصر دو تا مامور شیک و آراسته برای دستگیری قیصر وسط مراسم میآیند و این سنت تا به الان در فیلم های ایرانی ادامه دارد.
سریال گیسو مدعی به روز بودن است یعنی هم نگران فرزندآوری است و هم به دنبال مفسدین اقتصادی پگاه ساره بیات همسر سهیل محمدرضا گلزار به شدت دلش بچه می خواهد و به دنبال سرپرستی یک دختر کوچک است که کار بسیار انسانی و خوبی است، اما برای به دست آوردن بچه حاضر است دروغ بگوید که با همسرش زندگی خوب و عاشقانه ای دارد یعنی همین ابتدای مادریاش با یک دروغ بزرگ شروع می شود و همچنین از رفتار پگاه در فیلم متوجه می شویم که از بیماری روحی و روانی رنج می برد و نه در زندگی شخصیاش و نه در آداب معاشرت ها و روابطش با عموم ثبات اخلاقی ندارد و به قول عوام و اخلاق است.
او میخواهد با این اوصاف بچه معصومی را وارد زندگی اش کند و در ادامه از آن جا که چهره گیسو به تماشاگران در قالب مهناز افشار نمایش داده شده بود، کارگردان سعی دارد چهره افشار را دوباره به تصویر بکشد منتها از آنجا که فشار دیگر بازیگر این سریال نیست وظیفه این تشابه به عهده هانیه توسلی گذاشته شده است البته تنها فرصتی که می شود به سریال عاشقانه ۲ «گیسو» داد این است که سریال در اول راه است و باید دید در ادامه سناریو چگونه پیش میرود ادعا شده که فیلمنامه گیسو تقریباً ۱۰ بار بازنویسی شده است، ساخت آثاری مثل گلشیفته و رقص روی شیشه به خوبی نشان داد سریال هایی که با انبوهی از ستارگان به میدان میآیند لزوماً موفق و پربیننده نمیشوند، گیسو با این تیم بازیگری راهی از پیش نمی برد اما منوچهرهادی راه و سبک روایتش فعلاً هنوز هم هوادار دارد باید دید گیسو در ادامه چه مسیری را طی میکند آیا قرار است باز هم کت و شلوار های پر زرق و برق و آرایش های غلیظ ببینیم که در میانش هم یک قصه اقتصادی و اجتماعی و تقریباً سیاسی هم روایت می شود.
صدای موسیقی متن سریال از صدای دیالوگ گفتن های بازیگران بلندتر است که این از کارگردانهای کار اولی هم معمولاً سر نمیزند، در ادامه بیانصافی است که بازی بده بازیگران مثل محمدرضا گلزار و ساره بیات را در ضعف این سریال بیتأثیر ندانست این اثر هم مثل دیگر کارهای منوچهر هادی در هر قسمت تقریبا ۱۵ دقیقه مفید دارد و مابقی زمان فیلم به آنچه گذشت و آنچه خواهید دید تیتراژها و آهنگهای وسط سریال اختصاص دارد که این باعث شده که مخاطبان عام و خاص کارهای هادی معتقد باشند که در اصطلاح زیاد فیلم را کش می دهد.
آهنگ تیتراژ پایانی سریال گیسوی کی از ضعیف ترین آهنگ هایی است که برای یک سریال ساخته شده اگر بیننده این سریال هستید حتما این بخش را رد کنید و وقتتان را هدر ندهید.
به دلیل نقص فیلمنامه بازی های نسبتاً خوب مسعود رایگان و حسین یاری هم کمکی به قضاوت و وزان سریال نمی کند در واقع گیسو انگار کارگردان ندارد انگار گروهی تصمیم ساخت سریالی با وسایل کرایه ای کردند.
در جایی نوشته شده که منوچهر هادی گفته فصل ۳ عاشقانه را اصلاً نمی سازد از ایشان ممنونیم که با این تصمیم از یک سه گانه ضعیف جلوگیری کردند بعد از پخش سریال ۱۴۰۰ بسیاری از مخاطبان ساخته های منوچهر هادی را تحریم کردند و بعید است این سریال موفق شود مخاطبان زیادی کسب کند، اما جانب انصاف را در نظر می گیریم و صبر می کنیم تا ببینیم در قسمتهای بعدی سریال اتفاقاتی میافتد از نظر فرم و محتوا سریال در چه سطحی قرار می گیرد اما تا به اینجای کار که چنگی به دل نمی زند.
حسن شیخی