حامیان دوآتشه هاشمی و استراتژی کسب وجهه از رجال مذهبی و سیاسی
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، همزمان با سالگرد مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی حامیان دوآتشه او تکاپوی گستردهای را برای بزرگداشت این سیاستمدار کهنهکار به نمایش گذاشتند، اما علیرغم تمام برنامههای گسترده در فضای حقیقی و مجازی، موج اجتماعی خاصی در بزرگداشت آقای هاشمی ایجاد نشد که این واکنش معنادار و در حقیقت کماعتنایی مردم، برای آن مریدان بسیار گران میآید!
یکی از حربههای تبلیغاتی حامیان هاشمی، استفاده از وجهه و جایگاه مردمی برخی سیاسی-مذهبی ها برای احیای وجهه اجتماعی آقای هاشمی بود. انتشار گسترده دیدگاههای حاج قاسم سلیمانی و آیتالله جوادی آملی دقیقا در چنین چارچوبی باید تحلیل شود.
فارغ از هر قضاوتی که در مورد ماهیت اظهارات این دو شخصیت موجه در مورد کارنامه آقای هاشمی داشته باشیم، استفاده ابزاری و تبلیغاتی حامیان هاشمی از آن، پیام خاصی را القا میکند که جای تحلیل و بررسی دارد.
این اقدام نشانگر آن است که اولا وجهه اجتماعی آقای هاشمی که به دلیل مواضع و اقدامات ایشان (خصوصا بعد از فتنه۸۸) به شدت خدشهدار شده بود، سالها بعد از درگذشت او و علیرغم اینهمه کار تبلیغاتی و بزرگداشتهای سریالی، همچنان بازسازی نشده و در واقع تمسک به بیانات برخی رجال سیاسی و مذهبی موجه، آخرین حربه برای احیای نام و جایگاه و وجاهت سیاسی و مردمی هاشمی است.
مریدان آقای هاشمی باید بدانند که مردم فهیم و هوشمند ایران اسلامی در عین قدرشناسی از خدمات امثال آقای هاشمی، حساب نقاط ضعف و انحرافات فکری و فاصله گرفتن از آرمانهای امام و انقلاب اسلامی را با دقت جدا میکنند و با هیچ حربهای نمیتوان این قبیل نواقص را جبران کرد.
وانگهی! تمجید بزرگان از یک فرد نیز به معنای عصمت سیاسی و فکری او نیست و صرفا بیان برخی جنبههای مثبت و خدمات گذشته است که حتی در میان منتقدان سرسخت آقای هاشمی نیز، نسبت به اصل این خدمات انکار وجود ندارد.
طرفداران دوآتشه آقای هاشمی به جای کارهای تبلیغاتی و نمایشی، باید در این حقیقت درنگ کنند که به راستی چرا آقای هاشمی به چنین سرنوشتی دچار شد و از چشم مردم ایران افتاد؟ چرا مردمی که با جان و دل در بزرگداشت یاد و نام سردار شهیدشان سر از پا نمیشناسند، نسبت به آقای هاشمی چنین واکنشی ندارند؟
توجه به این امر موجب خواهد شد همگان راز اقبال و ادبار اجتماعی در جامعه انقلابی ایران را نیک دریابند که برای مردم ایران «میزان حالفعلیافراد است» و دقیقا به خاطر، آنان روزگاری که آقای هاشمی در خط امام حرکت میکرد و خادم مردم بود، به همان دلیل و به همان نسبت، در چشم مردم محبوبیت داشت و بزرگ جلوه میکرد، اما با گذر زمان و درافتادن در ابتلائات سیاسی و فاصله فکری با برخی آرمانهای امام و رهبری که در نمازجمعه معروف مقام معظم رهبری به برخی وجوه آن تصریح شد، مردم نیز از هاشمی رویگردان شدند و او اعتماد و اعتبار و وجهه اجتماعی خود را از دست داد.
سرنوشت آقای هاشمی از ابعاد گوناگون، عبرت آموز و قابل تأمل است و مقدمه آن، بازخوانی غیرمتعصبانه و منصفانه کارنامه سیاسی اوست تا در ورای قهرمانسازیهای مریدان سیاسی او و پادوهای رسانهای جریان سیاسی منتسب به ایشان، بتوان راز و رمز تعالی و افول وجاهت سیاسی و اجتماعی مرحوم هاشمی رفسنجانی را بازخوانی کرد.