ولایت فقیه در نگاه شهید همت
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، از چه کسی باید پرسید؟ اصلا چه کسی میتواند پاسخ چنین سوالی را بدهد؟ که میداند چقدر و چطور عاشق بود؟ کدام آدمی او را بهتر میشناسد؟
شخصیت کسی که سالها تحت تعقیب بود، فرار کرد، بازگشت، دستگیر شد، تسلیم نشد، کار کرد، مخفی شد، شخصیت سادهای نیست که به راحتی بتوان شناخت.
انسانها هرچه توانمندتر باشند، پیچیدهترند و هر چه پیچیدهتر باشند غیر قابل نفوذتر. شناختن و پیدا کردن اصول فردی که غیر قابل نفوذ باشد ساده نیست. پس نمیتوان به کسی اعتماد کرد و به یقین، نظرات او را پیرامون آن شخص پذیرفت.
محمد ابراهیم نیز توانمند، کارآمد، پیچیده و غیر قابل نفوذ بود و اگر شهدا زندهاند، غیر قابل نفوذ هست. پس که او را میشناسد؟ به گفتار کدام آدم میتوان اعتماد کرد و روایت که را میتوان پذیرفت؟
به نظرم رسید که از خود او بپرسم. بگو همت، بگو سردار! بگو اصل اساسی زندگی تو، الگوی تمام قد زیست تو، ناظم تمام تفکرات تو چه بود؟ که بود؟
آه تو که زبان نداری، داری اما در خاک جا گذاشتی و رفتی و آن گفتار که تو اکنون داری، من را یارای شنیدنش نیست. من صدای تو را نمیشنوم. چقدر از تو درم و دوریم.
حال چه کنیم؟ ما انسانهای نسل بعد از تو، به میزان قابل توجهی کوچک، فراتر از تصور ضعیف و به شدت سردرگم هستیم.
به کدام داربست پوسیده تکیه دهیم در حالی که ما را به ستون حیات تو نیاز است. ما را به اصول زندگیات راه بنما تا بتوانیم به تو و دنیایی که در آن هستی نزدیک شویم. حال که گوشمان را راهی به صدایت نیست و پردهها میانمان افتاده، چشمهایمان سویی به دستنوشتههایت دارند.
پس ما میتوانیم با خواندن هر برگ از وصیتهایت، لایهای از حجاب میان دنیاهایمان را کم کنیم. میخوانیم. بر ما بنویس که چه احساسی نسبت به نسلی داری که از تمام ارزشها و آرمانها دور هستند و سر در گرمای بیهودگی دارند:
_«مادر جان؛ من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازشکار و بیتفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمیدانند برای چه زندگی میکنند و چه هدفی دارند و اصلا چه میگویند بسیارند.»
محمد ابراهیم جان! بگو که این ناآگاهیها از کجا آمده است؟ ریشه مشکل کجاست؟
_«مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول میکشد تا بتواند کمکم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بیرون ببرد؛ ولی روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند. زیرا نه آن را میشناختند و نه برایش زحمت و رنجی متحمل شدهاند. از هر طرف به این نو نهال آزاده ضربه زدند ولی خداوند، مقتدر است. اگر هدایت نشدند مسلما مجازات خواهند شد.»
پس در نگاه تو بیبصیرتی خواص و عدم سلامت روحی و صلاحیت علمی روشنفکران و قلمبه دستها و فعالان فرهنگی، باعث میشوند تا جوانان از اسلام اگاه نشوند. حال باید چه کرد؟ وظیفه ملتها چیست؟
_«ای کاش به خود می آمدند. از طرف من به جوانان بگویید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است. بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید. نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمیشود نه شرقی – نه غربی؛ اسلامی که: اسلامی… ای کاش ملتهای تحت فشار مثلث زور و زر و تزویر به خود میآمدند و آنها نیز پوزه استکبار را بر خاک میمالیدند.»
شهید همت جان! حال اگر ملتی بخواهد از چنگ استکبار و قلم به دستانش خلاص شود و در یک انقلاب فرهنگی، خودفروختگان این عرصه را بیرون بریزند، چه تکیهگاهی دارند؟ عامل اتحاد آنان چه خواهد بود؟ اصلا ریسمان اتحاد و فصلالخطاب زندگی خود تو چه بود؟
_«مادر، جهل حاکم بر یک جامعه انسانها را به تباهی میکشد و حکومتهای طاغوت مکملهای این جهلاند و شاید قرنها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زاییده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است.
مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر بودم بمیرم؟ کلام او الهام بخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بوده و هست.»
محمد ابراهیم جان! کمی از خودت بگو. تو در قبال ولی فقیه خودت چگونه رفتار کردی؟ چه چیز را نیاز دیدی و در کدام بخش در راه او جنگیدی؟
_«از شروع انقلاب در این راه افتادم و پس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را پناهگاه خوبی برای مبارزه یافتم. ابتدا درگیری با ضد انقلاب و خوانین در منطقه شهرضا و سمیرم، سپس شرکت در خوزستان و جریان کروهکها در خرمشهر. پس از آن سفر به سیستان و بلوچستان (چابهار و کنارک) و بعدا حرکت به طرف کردستان دقیقا دو سال در کردستان هستم. مثل این است که دیگر جنگ با من عجین شده است.»
در نگاه تو، چگونه باید باشیم؟ ما باید در قبال رهبر خود چه کنیم؟
_«امام مظهر صفا پاکی و خلوص و دریایی از معرفت است. فرامین او را مو به مو اجرا کنید تا خداوند از شما راضی باشد؛ زیرا او ولی فقیه است و در نزد خدا ارزش والایی دارد... ملت ما ملت معجزهگر قرن است و من سفارشم به ملت، تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلما نصر خدا شامل حال مومنین است».