۲۳ تير ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۰
کد خبر: ۷۱۴۸۴۱

وضعیت تردد در تهران به‌روایت یک خارجی

وضعیت تردد در تهران به‌روایت یک خارجی
«یاکوب ادوارد پولاک» پزشک اتریشی که طبیب ناصرالدین شاه بود روایتی جالب دارد از نحوه تردد در معابر تهران دارد، روایت روزگاری که وضعیت معابر پایتخت خراب بود.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، «ادوارد پولاک» حدود ۱۷۰ سال پیش به ایران آمد و حدود ۱۰ سال در ایران ماند و از اساتید دارالفنون بود و برخی از کتب پزشکی دارالفنون را وی تألیف کرد و مدتی هم طبیب مخصوص ناصرالدین قاجار بود. وی بعدها در کتاب «ایران و ایرانیان» به توصیف مشاهداتش در ایرانِ اوایل عهد ناصری پرداخت و در بخشی از این کتاب به وضعیت تردد پیاده و سواره در تهران نیز پرداخته است که به این شرح است: «شهر مطلقا دارای هیچ صنعتی نیست و بنابراین کارخانه‌ای هم در آن وجود ندارد، تجارت منحصر است به رفع حوائج محلی و... خلاصه بگوییم هیچ چیز آن بیننده را به یاد شهری بزرگ نمی‌اندازد...

به همان کمی که ایرانی به نمای خارجی منزل توجه می‌کند، به همان اندازه هم در پروای کار تأسیسات و عرض معابر است؛ کوچه‌ها تنگ، زاویه‌دار، بی‌نظم و بن‌بست است. چون کوچه‌ها به هم عمود نمی‌شود و یکدیگر را قطع نمی‌کند ناگریز باید آن‌ها را دور زد. این وضع روز به روز بدتر هم می‌شود زیرا هر کسی می‌تواند به میل خود خانه‌اش را جلوتر بیاورد و کوچه را از این طریق تنگ‌تر کند. در بعضی از مواضع به زحمت ممکن است دو حیوان بارکش بتوانند به یکدیگر راه بدهند به‌نحوی که استران و شترانی که بارهای بزرگ کاه، هیزم و غیره دارند مداوما راه را بند می‌آورند. به تبعیت از این اصل که کوچه مال هیچ فرد خاصی نیست و به همه تعلق دارد، مقابل خانه اعیان بار کاه، غله، برنج و غیره را خالی می‌کنند و این کار باعث می‌شود که ساعت‌ها عبور از آن‌جا میسر نباشد...

چاه‌ها و رشته‌های قنات نیز به مشکل مواصلات می‌افزایند. شهر احتیاج خود را به آب از شش قنات مختلف رفع می‌کند که همه از دامنه رشته‌کوه البرز سرچشمه می‌گیرند و قنات شاه مهم‌ترین آن‌هاست. از پای کوه تا شهر این قنات‌ها پوشیده است. از خندق شهر این قنات‌ها... به داخل شهر جریان می‌یابد و در این‌جا دیگر آب در وسط خیابان جریان پیدا می‌کند که گاه روباز است و گاه نیم‌پوشیده. همین جوی‌ها برای انتقال آب باران و فاضلاب‌هایی که از شستن شهر و آب‌پاشی حاصل می‌شود نیز به کار می‌رود. در نتیجه جوی‌ها به سهولت می‌گیرد و برای پاک‌کردن مجدد آن‌ها در بسیاری از جاهای خیابان سوراخ‌هایی کنده‌اند. حیوانات بارکش شهر که به این وضع عادت دارند با احتیاط از کنار آن‌ها می‌گذرند اما حیواناتی که از ده‌ها می‌آیند و بار سنگین دارند به‌خصوص شترها اغلب به چاله می‌افتند و پای‌شان می‌شکند. مخصوصا هنگامی که برف و باران این سوراخ‌ها را نامرئی می‌کند عبور برای جانوران، خطرناک می‌شود».

مشکلات چاله‌های تهران به همین‌جا ختم نمی‌شود و «ادوارد پولاک» نوشته است: «برای به دست آوردن خاک و گاه نیز برای تعبیه گنداب‌رو اغلب نزدیک خانه‌ها چاه می‌کنند و همیشه هم زحمت بستن روی آن‌ها را به خود نمی‌دهند. سر این چاه‌ها باز می‌ماند و مانع دیگری در راه عبور و مرور ایجاد می‌شود.

گاهی هم که روی آن‌ها را می‌بندند این کار را با چند تخته چوب نازک و قدری خاک که به روی آن‌ها می‌ریزند، انجام می‌دهند؛ سرپوش نازک فرو می‌رود و باز سر چاه همچنان باز می‌ماند. با وجود این، اتفاق بد خیلی کم روی می‌دهد، زیرا هر کسی با احتیاط تمام جلوی پای خود را می‌نگرد و هر کسی هم که درون چاله بیفتد حق شکایت ندارد، زیرا از به کار بردن احتیاط لازم غفلت ورزیده است».

نقاشی «اوژن فلاندن» معمار فرانسوی از تهران، ۱۸۰ سال پیش

 

ارسال نظرات