همصدایی روزنامه اصلاحطلب با اسرائیل درباره «حمله نظامی به ایران»
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از گروه ویژه فارس: خط ویژه، رصدی است روزانه از لابهلای روزنامههای داخلی و عملیات رسانهای پایگاههای خبری رسانههای ضدانقلاب، در این رصد برآنیم که بتوانیم خطوط مشترک میان بعضی از رسانههای داخلی و ضدانقلاب را بررسی و تحلیل کنیم.
*******
همصدایی روزنامه اصلاحطلب با اسرائیل درباره «حمله نظامی به ایران»
روزنامه آرمان ملی در مطلبی با عنوان «هنوز بارقه امید سوسو میزند» نوشت: «هنوز نمیتوان گفت که مذاکرات قطعاً شکستخورده و دیگر صورت نخواهد گرفت. برای اینکه گزینه بعدی یا پلان B دو طرف بسیار پرهزینه است...اگر مرحله احیای برجام صورت نگیرد، بلافاصله آمریکا با کمک اروپاییها که با این بیانیه نشان دادند آمادگی زیادی دارند وارد یک اجماع جهانی میشوند که فعالیت هستهای ایران را از نظر صلحآمیز بودن کلاً زیر سؤال ببرند و بهعنوان یک موضوع تهدید صلح و امنیت بینالمللی مطرح کنند و درصورتیکه در شورای امنیت موفق نشوند اقدامی انجام دهند قطعاً مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد.»
در ادامه این مطلب آمده است: «ضمن اینکه مرتباً به ایران تکرار خواهند کرد که تمام گزینهها ازجمله گزینه نظامی روی میز است. در این صورت یا آمریکا و متحدانش باید تسلیم ایران شوند که امر بعیدی است و اگر تسلیم نشوند، باید واکنش شدیدی که بازدارندگی قطعی داشته باشد ازآنچه آنها ادعا میکنند - یعنی از دستیابی ایران به سلاح هستهای- انجام دهند؛ بنابراین آن مرحله بسیار پیچیده و پرهزینه و تبعاتش غیرقابلپیشبینی است.»
جریان اصلاحطلب با القای دوگانه دروغین «مذاکره- جنگ» اینگونه وانمود میکند که اگر مذاکره حول احیای برجام به نتیجه نرسد، گزینه بعدی قطعاً حمله نظامی به ایران خواهد بود. بنا بر مستندات متعدد این ادعا هیچ نسبتی با واقعیت نداشته و اتفاقاً این ادعا با هدف امتیاز گیری از ایران از سوی مقامهای آمریکایی و اسرائیلی به کار میرود.
حمله نظامی به پایگاه آمریکایی «عین الاسد» و گوشمالی آمریکا در رابطه با دزدی نفت ایران و نقرهداغ کردن واشنگتن در تجاوز به حریم دریایی ایران در خلیجفارس تنها بخش کوچکی از مصادیقی است که اثبات میکند گزینه نظامی علیه ایران خیلی وقت است که از روی میز مقامات آمریکایی کنار رفته است.
اسرائیل نیز سگ زنجیری آمریکاست و اکنون مدتهاست که هم در داخل اراضی اشغالی فلسطین درگیر بحران است و هم در منطقه غرب آسیا با مشکلات متعدد روبرو است. رژیم غاصب و کودک کش اسرائیل حتی توان مقابله بادبادکهای آتش زای جوانان فلسطینی را هم ندارد، چه برسد به مقابله با موشکهای نقطه زن ایرانی.
اکنون طرفین مذاکرات برجام در پی امتیاز گیری از طرف مقابل هستند؛ سؤال اینجاست که چرا بخشی از جریان اصلاحطلب در زمین آمریکا و اسرائیل بازی کرده و برای امتیاز گیری دشمن، به تکاپو افتادهاند؟!
تقسیمکار در سیاه نمایی علیه مراسم عظیم و تماشایی پیادهروی اربعین
سخنگوی آستان مقدس حسینی (ع)، پیشبینی کرده که اربعین امسال، بزرگترین مراسم در طول تاریخ عراق رقم بخورد. دو روز پیش اعلام شد ۲۰ میلیون زائر وارد کربلا شده و بعضاً بازگشتهاند. پس از دو سال محرومیت بسیاری از دوستداران اهل بیت (ع) از زیارت اربعین حسینی (ع) و پیادهروی این مراسم، آن هم به علت همهگیری کووید-۱۹، حالا دوباره این فرصت دست داده است که شیعیان و محبان اهل بیت (ع) امسال این مراسم که شاید بزرگترین گردهمایی مذهبی جهان باشد را باشکوهتر از همیشه برگزار کنند.
قطعاً در برگزاری مراسم پیادهروی اربعین، نقاط ضعفی وجود دارد و لازم است که هم مسئولان کشورمان و هم مسئولان کشور عراق در سالهای بعد با بهره مندی از تجارب کسب شده مانع از تکرار برخی نواقص و نقاط ضعف شوند.
اما اینکه چشمان خود را بر نقاط قوت و از همه مهمتر بر حضور میلیونی شیفتگان اباعبدالله الحسین (ع) ببندیم و صرفاً نقاط ضعف را ببینیم از انصاف و اخلاق به دور است. متاسفانه در روزهای اخیر برخی روزنامههای اصلاحطلب همصدا با رسانههای ضدانقلاب با سیاه نمایی علیه مراسم پیادهروی اربعین، طوری القاء میکنند که این مراسم صرفاً نمادی از بحران و آشفتگی است.
بهعنوان نمونه روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «سمفونی ناهماهنگی» نوشت: اگر عراق توانایی و ظرفیتهای لازم را نداشت باید اطلاع میداد. بهطور مثال مسوولان عراقی باید اعلام میکردند که ظرفیت پذیرایی از ۱۰ هزار زائر را دارند و ایران نیز برنامههای خود را بر این اساس پیش میبرد؛ نه اینکه هموطنان ما در آنجا سرگردان شوند و حتی شاهد جان باختن چند نفر از زوار باشیم.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «بررسی نحوه اطلاعرسانی صدا و سیما در روزهای منتهی به ظهور بحران در ۱۸ شهریورماه گویای آن است که این رسانه نهتنها موفق به پیشبینی مشکلات نشد، بلکه با پخش برنامههای هیجانی، تشویقی و احساسی نقش برجستهای در ایجاد مشکلات ایفا کرد. اخباری چون «پرداخت وام قرضالحسنه ۵ میلیون تومانی»، «ارائه خدمات اینترنت رایگان»، «صدور فوری برگ گذر ویژه اربعین»، «ارائه خدمات پزشکی و دندانپزشکی رایگان»، «صدور آنی گذرنامه برای زایران»، «توزیع دهها میلیون بطری آب و غذای گرم»، «کمک به اعزام هزاران زائر از مناطق محروم»، «ابلاغ ۵ دستور بانک مرکزی در تسهیل پرداخت ارز اربعین به متقاضیان»، «لغو عوارض آزادراهی»، «راهاندازی موکب ویژه زنان برای اولینبار» «طبخ و توزیع ۴ میلیون پرس غذا در هر وعده غذایی از سوی موکبهای ایرانی...»
همانطور که ملاحظه کردید، حضور میلیونی عزاداران حسینی و تصاویر باشکوه این راهپیمایی عظیم هیچ جایی در روزنامههای منتسب به جریان اصلاحطلب ندارد. نکته قابل توجه اینجاست که این روزها سیاه نمایی علیه مراسم پیادهروی اربعین به صورت پرحجم و مستمر از سوی رسانههای معاند دنبال میشود.
تکرار ادعای تقلب در انتخابات ۸۸ از سوی «محسن هاشمی»
«محسن هاشمی» در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۷۶ با انتخاب حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی، چالش انتخابات پرشور به اوج رسید و به تعبیر رهبرانقلاب حماسه دوم خرداد خلق شد. البته پرشور بودن انتخاب به این نتیجه منجر شد که کاندیدای مطلوب حاکمیت با ناکامی مواجه شود و این نتیجهای بود که هرچند برای جناح راست و برخی نهادهای حساس نظام قابل پیشبینی نبود اما آیتالله هاشمیرفسنجانی، با آیندهنگری و دوراندیشی خود، میدانست که نتیجه رقابت و دوقطبیسازی، آنهم با حضور نماینده مستظهر به حمایت از سوی قدرت، موجب ایجاد چالش در جامعه و شکلگیری موج آرا به نفع رقیب خواهد شد و اگر حاکمیت انتخاباتی پرشور را میخواهد باید به نتیجه طبیعی آن، یعنی احتمال انتخاب نشدن کاندیدای مطلوب خود نیز تن بدهد.»
وی در ادامه نوشت: «از این رو از پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۷۶، این مساله را در سطوح بالای نظام مطرح کرد که باید بین انتخابات پرشور و منتخب مطلوب یکی را انتخاب کرد... انتخابات پرشور سال ۱۳۸۸، یکی دیگر از مصادیق چالش بین منتخب مطلوب و انتخابات پرشور بود که به حوادث دامنه داری منجر شد که هنوز هم زخم و درد آن التیام نیافته است. به همین علت شاید در سال ۱۳۹۲، با ردصلاحیت آیتالله هاشمیرفسنجانی تلاش شد که از این چالش جلوگیری به عمل آید اما با تدبیر ایشان و استفاده از شوک وارد شده به جامعه با ردصلاحیت شناسنامه انقلاب، بازهم کاندیدای مطلوب ناکام ماند، اتفاقی که در سال ۱۳۹۶ با موج عاطفی رحلت آیتالله هاشمیرفسنجانی به نوعی تکرار شد؛ اما در سال ۱۴۰۰، به نوعی از این چالش عبور شد و در انتخاباتی کمتر رقابتی و با کمترین نصاب شور و شرکتکننده در تاریخ انقلاب، کاندیدای مطلوب بالاخره انتخاب شد.»
محسن هاشمی در یادداشت مذکور ادعا کرده است که در انتخابات ریاست جمهوری، میان حضور پرشور مردم و انتخاب کاندیدای جریان انقلابی نسبت معکوس وجود دارد و در ادامه با اتکا بر این ادعای مضحک و عجیب، در لفافه ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری 88 را تکرار کرده است.
اما درباره ادعای محسن هاشمی چند نکته قابل ذکر است:
1: چندی پیش «علیرضا بهشتی» فعال سیاسی اصلاحطلب گفته بود: «یکی از دلایل مهم تنهایی اصلاحطلبان در اواخر دولت دوم آقای خاتمی آن بود که از ابتدای دولت نخست، افرادی که مناصب دولتی را تصاحب کرده بودند، از تعامل با بدنه اجتماعی غافل شدند و فقط از مردم میخواستند که سر ایستگاههای انتخابات حاضر شوند و به کاندیداهای اصلاحطلب رأی بدهند...حتی رأی مردم به آقای خاتمی در سال ۸۰ نیز سلبی بود زیرا مردم میترسیدند که شرایط به پیش از سال ۷۶ (دولت هاشمی رفسنجانی) بازگردد».
بهشتی در ادامه تاکید کرد: «اصلاحطلبان باید بدانند مردم زینتالمجالس انتخابات نیستند که فقط رأی بدهند و بعد هیچکس به آنها پاسخگو نباشد... پس از شکل گیری دولت اصلاحات، رهبران اصلاحات...دچار یک ضعف عمیق و همچنین خطاهای بزرگی شدند. علاوهبراین، لایههای مختلف اجتماعی آرامآرام دیگر خود را اصلاحطلب نمیدانستند و به یاد داریم در زمان تحصن نمایندگان مجلس ششم، اصلاحات تنها ماند».
2: دولت دوم خاتمی با نارضایتی مردم و عدم محبوبیت به کار خود پایان داد. در آن مقطع علیرغم آنکه خاتمی به صورت علنی از «مصطفی معین» در انتخابات ۱۳۸۴ حمایت کرد، وی با آرای بسیار پایین از راهیابی به پاستور باز ماند.
3: از سال ۹۲ تا ۱۴۰۰ مقامات ارشد دولت خاتمی و اعضای ارشد ستادهای موسوی و کروبی در دولت روحانی در مناصب ارشد حضور یافتند؛ اما این طیف با ناکارآمدی و سوءمدیریت خسارتهای بزرگی در این مدت به کشور و مردم تحمیل کرد. به عقیده برخی دولتهای یازدهم و دوازدهم (دولت اول و دوم روحانی)، در حقیقت «دولت سوم و چهارم اصلاحات» و به عبارتی «دولت سوم و چهارم خاتمی» بود.
4: کلیدواژه «کاندیدای مطلوب» که محسن هاشمی آن را به کار برده است، روی دیگر سکه ادعای «حاکمیت یکدست» است. کلیدواژه «حاکمیت یکدست» و «اختیارات 20 درصدی رئیس جمهور» و «هر 9 روز یک بحران» و «برجام تصمیم نظام بود» و... همگی دارای یک قابلیت مشترک برای جریان اصلاحطلب است و آن چیزی نیست جز بهانهای برای شانه خالی کردن از مسئولیت و ترفندی برای پاک کردن ردپا.
5: جریان اصلاحطلب همواره طیف مقابل را به داشتن «توهم توطئه» متهم میکند؛ اما اتفاقاً این طیف اصلاحطلب است که شدیداً به «توهم توطئه» دچار است. چرا؟! به این دلیل که این جریان سیاسی چه در انتخابات پیروز شود و چه شکست بخورد، مسئولیت این پیروزی یا شکست را به هیچ عنوان نپذیرفته و آن را به عوامل بیرونی و توطئه آمیز نسبت میدهد.
بر همین اساس وقتی این طیف در انتخابات شکست بخورد، بدون هیچ سند و مدرکی صرفاً به این دلیل که نتوانسته رأی مرم را کسب کند، آن را ناشی از تقلب در انتخابات جا میزند. همچنین وقتی این طیف در انتخابات پیروز شود باز هم بدون هیچ سند و مدرکی و براساس ادعاهای واهی، علت ناکامی خود را اختیارات محدود جا میزند. در حقیقت این جریان سیاسی بجای پذیرش کارنامه اسف بار و غیرقابل قبول خود، ناکامیهایش را ناشی از دستهای پشت پرده و توطئه دیگران قلمداد میکند.
6: جریان اصلاحطلب با ادعاهایی از قبیل «حاکمیت یکدست» و «کاندیدای مطلوب» در واقع اعتراف میکند که در تمام سالهای فعالیتش هرگز به دنبال همافزایی قوای سهگانه با یکدیگر در جهت رسیدگی به مطالبات مردم و پیشرفت کشور نبوده است، بلکه حاکمیتی چندگانه و چند دسته و پیوسته در تنازع با سیاستهای کلی نظام را میپسندند. شاید به همین علت باشد که این جریان سیاسی همیشه در یک سر آشوب و فتنهها و التهابات پس از انقلاب قرار دارد.
پایان پیام/ ت 2