«وضعیت نهاد خانواده» محوریترین بحث در بازسازی نظام فرهنگی
به گزارش گروه جمعیت و خانواده خبرگزاری رسا، میزگرد تخصصی «ساختار فرهنگی و نهاد خانواده» ذیل همایش ملی «منطق بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» با حضور حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا زیبایینژاد، رئیس پژوهشکده زن و خانواده، دکتر امیرحسین بانکیپور فرد، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و خانم دکتر فریبا علاسوند، عضو هئیت علمی گروه مبانی نظری پژوهشکده زن و خانواده و حجتالاسلام دکتر مسعود اسماعیلی، عضو هئیت علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه به عنوان دبیر علمی میزگرد برگزار گردید.
در ابتدای این میزگرد دکتر مسعود اسماعیلی، دبیر علمی میزگرد، با اشاره به سه محورِ؛ کلان بازخوانی وضع ساختاری کنونی؛ طرّاحی وضع ساختاری آرمانی و ساز وکارهای بازسازی انقلابی در ساختار فرهنگی گفت: با توجه به نقش محوریِ نهاد خانواده در فرهنگسازی و جهت گیری فرهنگی جامعه، یکی از محوری ترین مباحث در بازسازی نظام فرهنگی، وضعیت موجود و مطلوبِ فرهنگی نهاد خانواده و زنان در کشور و سازوکارهای رسیدن از وضع موجود به مطلوب خواهد بود.
عضو هئیت علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: این سه محور، در مواردی چون بازخوانی وضع ساختاری کنونی، طرّاحی وضع ساختاری آرمانی، سازوکارهای بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی نهاد خانواده قابل تفصیل و پیگیری هستند.
وی گفت: زیر شاخه های این سه محور عبارتند از ظرفیت سنجی نهاد خانواده برای تکوّن یا بازسازی ساختار فرهنگی، توفیقات موقعیّت کنونی نهاد خانواده در ساختار فرهنگی، چالش های موقعیّت کنونی نهاد خانواده در ساختار فرهنگی، صورت مطلوب موقعیّت نهاد خانواده در ساختار فرهنگی، الزامات و بایسته های بازسازی ساختار فرهنگی در نهاد خانواده، چگونگی تعامل نهاد خانواده با نهادهای دیگر در جهت بازسازی ساختار فرهنگی، مسأله های بازسازی انقلابی موقعیّت نهاد خانواده در ساختار فرهنگی، موانع بازسازی انقلابی موقعیّت نهاد خانواده در ساختار فرهنگی، سازوکارهای بازسازی انقلابی موقعیّت نهاد خانواده در ساختار فرهنگی و نیروهای پیشران در بازسازی انقلابی موقعیّت نهاد خانواده در ساختار فرهنگی هستند.
در ادامه این نشست حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا زیبایینژاد، رئیس پژوهشکده زن و خانواده، با بیان این موضوع که فهم موقعیت فعلی فرهنگی و مباحث مطروحه وی در این خصوص، اختصاصی به نهاد خانواده ندارد، در این نشست گفت: هر راهبری که می خواهد اصلاحات اجتماعی ایجاد کند باید موقعیت خودش را شناسایی کند. آیا راهبران ما تحت عقلانیت اسلامی هستند یا عقلانیت نئولیبرال؟ اگر نتوانیم وضعیت خود را تشخیص دهیم، دائماً حرفهای بزرگ میزنیم و این حرفها به دلیل عدم تشخیص درست موقعیت خودمان، اجرا نمیشود و در نتیجه، مأیوس میشویم؛ اما اگر توانستیم که بفهمیم که در وضعیت مقاومت هستیم و باید برخلاف جریان رودخانه حرکت کنیم، رویکردمان در طراحی ساختار و برنامه ها متفاوت میشود.
حجت الاسلام زیبایی نژاد افزود: در ۲۰۰ سال اخیر چند شوک به خانواده وارد شده که خانواده را از متن به حاشیه و از وضعیت قدرت، به وضعیتِ مقاومت برده است. بعد از انقلاب کبیر فرانسه، نظام آموزش و پرورش مدرن ابداع شد. در پیش از این دوره، حاکمیت سنتی با فئودالها (رئیس و بزرگ خاندانها) ارتباط داشته است که در نتیجه، این خاندان ها در حکومت، سهیم بوده اند. بعد از تأسیس دولت مدرن، مفهومی به نام شهروند پدید آمد و این دولت، جای کلیسا را در اداره جامعه گرفت و به عبارتی، دولت مدرن آمد که دین را کنار بزند. البته این سخن، به معنی دفاع از نهاد کلیسا نیست؛ چون نهاد کلیسا در آن برهه اشتباهات فراوانی داشت که در شکل گیری دولت مدرن و کنار زدن نهاد دین، تأثیری قابل اعتنا داشت.
رئیس پژوهشکده زن و خانواده خاطر نشان کرد: در یونان، ایده افلاطونی، مخالف با نهاد خانواده بود و از نظر او، خانواده در مقوله تربیت باید نابود شود؛ زیرا از نظر او، پدر و مادر با فهم قاصر خود میخواهند بچه را تربیت کنند و لذا دولت که به مصالح جامعه بهتر واقف است، باید پس از تولد بچه ها، آنها را از والدین جدا کند و به دست تربیت منسجم و هماهنگ دولتی بسپارد. تا پیش از انقلاب فرانسه، این ایده از بین رفته بود و با وقوع این انقلاب، دوباره جان میگیرد. در این ایده نیز در واقع، دولت و نهاد آموزش و پرورش، باید آدمیان تربیت کنند نه خانواده. به عبارت دیگر، در این فضا، خانواده نقش محوری خود را در آموزش و پرورش از دست میدهد.
حجت الاسلام زیبایی نژاد گفت: دومی شوکی که به نهاد خانواده در ۲۰۰ سال اخیر وارد شده است این است که هسته معنایی نظام آموزش از خانوادهمحوری به سمت نظاممحوری میرود. نظام آموزشی جدید هم ابتدا ادعا نمود که خانواده محور تعلیم و تربیت است؛ اما به مرور، هرچه پیش رفت، خانواده را هرچه بیشتر از هسته میانی آموزش به سمت حاشیه آن بیرون راند.
وی گفت: سومین شوک این بود که نظام آموزش مدرن، با ارزش های دینی درافتاد. پیش فرضِ گفتمان مدرن، نفی امر قدسی است. در پیمایش های انجام شده، هرچه تحصیلات – که در نظام آموزشی مدرن انجام شده ـ بالاتر میرود، رابطه فرد با دین کمتر میشود.
رییس پزوهشکده زن و خانواده ادامه داد: البته باید توجه داشت که نظام فکری موجود، واقعیت خودش را در لفافهای از تقدس پنهان کرده است که در نتیجه، در مواجهه با آن، ما دیرتر به این نتیجه میرسیم که این نظام تربیتی، نظام ارزشی خانواده را بازتاب نمیدهد. فرهنگ غالبِ فعلی، فرهنگ نوسرمایه داری و نئولیبرالی است که در کشور خودمان هم در اکثریت میباشد و ما در اقلیت هستیم. اگر این را بفهمیم که در اقلیت هستیم و باید مقاومت کنیم و خلاف جریان حرکت کنیم، این وضعیت درستی است که اکنون باید بفهمیم و متناسب با آن عمل کنیم. البته در مسیر کسب قدرت فرهنگی، شبکه سازی باید شود و از کوچکترین ظرفیتها باید استفاده بهینه شود.
حجت الاسلام زیبایی نژاد خاطر نشان کرد: از نظر قرآن کریم، جریان تربیت اساساً در مبارزه شکل میگیرد و لذا مقاومت و مبارزه، جزء لاینفک تربیت است. این قابل تنظیر به اقتصاد متعارف و اقتصاد مقاومتی است که در اقتصاد مقاومتی و هر مقاومتی، تبدیل تهدیدها به فرصتها از بایسته ها است.
در ادامه نشست، دکتر علاسوند عضو هئیت علمی گروه مبانی نظری پژوهشکده زن و خانواده در این میزگرد با اشاره به این که هر محوری را که می خواهیم در مورد فرهنگ بحث کنیم، باید ببینیم فرهنگ چیست و پسوند “فرهنگی” یعنی چه، گفت: امر فرهنگی ارکانی دارد؛ هویت؛ اخلاق؛ آداب؛ اولویتهای روشن؛ فرهنگ متمایز آن است که اولویتهایی روشن دارد. یکی از بحثهای مهم در این اولویت ها، بحث درست و غلط است؛ وقتی می گوییم چیزی فرهنگی است یعنی اولویت بندی به درست و نادرست دارد.
علاسوند ادامه داد: فرهنگ قیودی اصلی دارد که دستوری نیست؛ مداخله ناپذیر است؛ فرایندی است؛ و این بحث، مهندسی فرهنگی را مخدوش می کند. نقاط آرمانی یا مهندسی ها، منتهی الیه های ایدئالیتسی هستند. وقتی داریم از مهندسی فرهنگ صحبت می کنیم، قبل از آن، تصور کرده ایم خلأی تاکنون وجود داشته و ما در نقطهای خالی ایستاده ایم؛ در حالی که چنین چیزی وجود ندارد؛ یعنی ما هیچ گاه در نقطه شروع نایستاده ایم. بلکه ما در یک وضع میانی قرار داریم و دائماً باید نسبت سنجی کنیم که چه کاری، وضعیتی بهتر از گذشته را رقم میزند. اینکه ما فکر می کنیم از یک خلأ شروع می کنیم، باعث این وضعیت کنونی است. طبیعتاً یکی از مهمترین نهادها برای ارسال کدهای فرهنگی قطعاً خانواده است. چون خانواده، آن وقت طلایی، یعنی وقت کودکی را در اختیار دارد. اگر خانواده ها می دانستند که پدیده والدگری، پدیده فرهنگ سازی است، خیلی وضعیت بهتری رقم می خورد. این کودک که در خانواده بزرگ می شود به اصول کار و اقتصاد و… احترام می گذارد؛ این نهاد (خانواده)، در قبل، شاید دانش و سواد کمی داشت، ولی فرهنگی بود.
عضو هئیت علمی گروه مبانی نظری پژوهشکده زن و خانواده گفت: یک بحث بسیار مهم، بحث فضای مجازی است. حتی اکنون که بحث کوچ کردن از پلتفرمهای خارجی به داخلی مطرح است، هنوز بسیاری، ذات این فضا را خوب نمیشناسند و نتیجه آن است که باز داریم پلتفرمهای داخلی را خیلی جدی مطرح می کنیم. ولی نمی دانیم که این را اساساً خیلی ها برای لهو می خواهند و نمی دانیم که این سیستم در اصل رگ حیاط خود را در لهو و ترویج آن می داند. ما اگر بخواهیم بدانیم “در این زمینه، تئوری حکمرانی چیست؟”، مشخص نیست. لذا اگر این را ترویج می دهیم، باید اصلاح آن را در راستای ذات آن پیگیری کنیم. در واقع، خود فرهنگ غربی، بچه های ما را در این سطح به وضعیت فعلی نمی رساند (در واقع، این کار ذات فضای مجازی است). لهو در فضای ما با لهو در فضای آنها متفاوت است. در واقع، این فضا، یک انسان لهوی هیجانی به وجود آورده است؛ یعنی نسلی غیرمرکزیت گرا که مرکزیت را فهم و قبول نکرده و واقعیت های اجتماعی را قبول ندارد.
علاسوند افزود: خانواده لهوی هم از همین اجزا تشکیل شده است. امر مقدس این طور خانواده ها، سیّالیّت و تغییر است و خویشتن مالکی؛ خانواده لهوی از این مختصات دارد استفاده می کند ولذا نمی شود تک عاملی دید. در نزد این نوع خانواده ها، امر فرهنگی، با اهمیت است.
بنابراین لازم است به چند نکته حائز اهمیت، در مورد خانواده در ایران، توجه کنیم. خانواده در ایران، وضعیت بسیار متکثری دارد؛ از سنتی تا مدرن و در درون هریک از این انواع نیز مدل های ارتباطی بسیار مختلفی وجود دارد که در نتیجه انواع بسیار متفاوتی از خانواده داریم. خانواده ها، درگیر جبهه های متفاوتی هستند؛ خانواده های دارای ایدئولوژی یک جبهه بسیار سخت دارند؛ تا خانواده هایی که قائل اند بچه ها نیاز به هیچگونه سرپرستی ندارند. در کنار تمام اینها، بسیاری از خانواده ها در شرایط مشابه (حاکمیت لهو) دارند آن دین و فرهنگ و آداب را به بچه ها منتقل می کنند. در واقع، والدین در این خانوادهها، برنامه های درست تری نسبت به والدین خود دارند. بنابراین باید گفت خانواده نه آن الگوی ذهنی است نه الگوی حاکمان.
در ۲۰۰ سال اخیر چند شوک به خانواده وارد شده که خانواده را از متن به حاشیه و از وضعیت قدرت، به وضعیتِ مقاومت برده است. بعد از انقلاب کبیر فرانسه، نظام آموزش و پرورش مدرن ابداع شد. در پیش از این دوره، حاکمیت سنتی با فئودالها (رئیس و بزرگ خاندانها) ارتباط داشته است که در نتیجه، این خاندان ها در حکومت، سهیم بوده اند. بعد از تأسیس دولت مدرن، مفهومی به نام شهروند پدید آمد و این دولت، جای کلیسا را در اداره جامعه گرفت و به عبارتی، دولت مدرن آمد که دین را کنار بزند. البته این سخن، به معنی دفاع از نهاد کلیسا نیست؛ چون نهاد کلیسا در آن برهه اشتباهات فراوانی داشت که در شکل گیری دولت مدرن و کنار زدن نهاد دین، تأثیری قابل اعتنا داشت
عضو هئیت علمی گروه مبانی نظری پژوهشکده زن و خانواده گفت: ما باید ببینیم ظرفیت موجود چیست و از آن نهایت بهره را ببریم. واقعیت این است که همین خانواده رسمی آرمانی، هنوز زنده است و با هر مشکلی، دارد وظیفه خود را انجام می دهد. خانواده گرایی (خانواده رسمی) هنوز حتی در غرب وجود دارد. بنابراین خانواده هنوز مهمترین خاکریز است. پس موقعیت یا نقطه روشن ما، در وضع تمدنی آینده در میز آینده پژوهی خانواده، چه کاری می تواند انجام دهد؟ جواب این است که خانواده باید کنشگر فعال باشد. واقعیت این است که ساختارها برای ما کاری نمی کنند ولذا باید به سمت فعال سازی عاملیت های فردی (خانواده ها) برویم. بدین ترتیب باید از خانواده های رسمی موجود، خانواده هایی پناهگاه، حامی، مربّی، قاعده گذار بسازیم و با مدلهای جدید، یک نهاد مدنی مؤثرِ خانواده گرا پدید بیاوریم.
دکتر امیرحسین بانکیپور فرد، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز به این مطلب اشاره داشت که عرفا برخی خراباتی و مثبت گرا و اهل رجاء هستند؛ البته آسیب این نوع نگاه، امکان بالای بروز غفلت است؛ برخی از عرفا نیز مناجاتی و منفی گرا و اهل خوف هستند که اسیب اینها نیز امکان بروز یأس از رحمت است. می توان گفت هردوی این نگاه ها، جلوی تحول را می گیرند.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نوعا تحلیل های خواص از سنخ نگاه مناجاتی است که نقد و اعتراض در کلام آنها وجود دارد و ایرادهایی را مطرح می کنند که در آخر نمی فهمیم که از نظر آنها آیا راهی هم برای حل این مشکلات هست یا خیر. نوعاً آمارها، سیاه نمایی هایی بزرگ است که بیشتر ما را در یأس فرو می برد. در مقابل این نوع تحلیل ها، تحلیل های گل و بلبلی عده ای است که نتیجه ای جز غفلت از مشکلات و آسیب ها ندارد و راه را بر تحول می بندد. بنابراین ما در تحلیل های خود همواره باید میانه خوف و رجا و در بین نگاه خراباتی و مناجاتی حرکت کنیم و هم نقدها و مشکلات را ببینیم و هم راه حل مشکلات را نشان دهیم. مکتب اهل بیت مکتب خوف و رجا است هر دو در حد اعلی اما با تعادل میان دو طرف وجود دارد.
بانکی پور ادامه داد: در بحث خانواده، ما نباید آسیبهای خانواده را کم بگیریم و از آن غفلت بورزیم و در عین حال نباید گمان کنیم که این اسیب ها و مشکلات، راه حل ندارد و از راه حل ها غافل شویم. ما در کشور دچار نوعی غفلت فرهنگی شده ایم. اولویت اقتصادی و سلامت (مخصوصاً در سال های اخیر شیوع کرونا)، ما را از اولویت ذاتی فرهنگ دور کرد. اما با وجود همه این آسیبها مخصوصاً در مورد خانواده، خانواده هنوز مهمترین نهاد فرهنگی است. آمارهای ارائه شده در مورد خانواده و جمعیت بسیار گمراه کننده فهم و تفسیر شده و در نتیجه نوعی سیاه نمایی در این موارد رخ داده است. البته نباید از مشکلات فعلی غفلت کنیم و باید در صدد رفع آن بر آییم؛ وگرنه ممکن است این سیاه نمایی ها در اینده نه چندان دور، محقق شود. برای نمونه، در بدترین شرایط، سه درصد از خانواده های ایرانی متلاشی شده اند. همین طور در جامعه ایران، بالای ۹۰ درصد آحاد جامعه، بالاخره ازدواج می کنند. در حالی که این آمارها در کشور به نحو بدی غلط تفسیر شده اند و راه حل هم ارائه نشده است. به عبارتی در جامعه ما هنوز ارزش ازدواج و خانواده جدی است. البته اگر غافل بشویم همین سه درصد در دهه های آینده به سی درصد تبدیل می شود. در مسأله جمعیت، با قوانین و مقررات جدید و یک پایش چند ساله، توانستیم مشکل را به سمت حل شدن سوق دهیم و در بقیه موارد نیز اگر این روند صورت گیرد، مشکلات حل شدنی هستند.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: بعضی اوقات ما فکر می کنیم مقهوریم و مهندسی فرهنگ ممکن نیست. درست است که مهندسی فرهنگی با مهندسی ساختمان فرق دارد، ولی مساله تنظیم خانواده یک مهندسی فرهنگی بود که جواب داد. در جامعه ما، اسناد بالادستی، سراسر حرفهای گل و بلبلی است. درست است که اینها کمی ایدآل گرا است اما مشکل ما این بوده و هست که اینها هیچگاه تبدیل به برنامه و قانون جدی و وارد فاز اجرا نشده است ولذا خیلی از این آسیبها مربوط به قانونها و مصوبات و برنامه های خود ما بوده است. اگر مانعها و درست شناسایی شود و برنامه و مقررات صحیحی وضع و اجرا شود، مهندسی ممکن است. باید بحثهای نظری را وارد عینیت کنیم و البته باید به اقدامات همه جانبه فکر کنیم. لذا در این نوع امور، ساده انگاری و سطحی نگری ممنوع است.