عبدالتناقض
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، کشوری نیست که مردمش بلا استثناء یک دین را برگزیده و از یک فرهنگ پیروی کنند؛ اما نکته اینجاست که برای رهایی از تشتت و نیفتادن در دام تفرقه، شخص یا حکومتی واحد و یا حتی مذهب و رسوماتی یکسان انتخاب و رسمی میشود و همه باید بدان ملتزم باشند و زیر سایه آن به فعالیت خود ادامه دهند. کشور ما نیز با برگزیدن ولایت فقیه اتحاد را در جامعه شکل داده است. ذیل ولایت فقیه و قانون اساسی مابقی مذاهب و ادیان به فعالیت خود ادامه میدهند اما رهبر یکی است و این خیال خام نباید در ذهن کسی شکل بگیرد که هر طایفهای برای خود رهبری جداگانه دارد.
متاسفانه این طرز تفکر در بین برخی جا افتاده که شیعیان یک رهبر و اهل سنت رهبر دیگری برای خود دارند و خندهدارتر این است که عبدالحمید را به عنوان رهبر اهل سنت میشناسند! حال اینکه بارها و بارها در مسائل مختلفی علماء و ائمه جمعه اهل سنت، مخالفت خود را با عبدالحمید که او هم یک امام جمعه در طراز سایرین است اعلام کرده اند. همچنین این اندیشه که او رهبر اهل سنت است را هم بارها مردود دانسته اند به خصوص در مسأله اخیر که به بهانه حمایت از معاویه از رئیس قوه قضاییه ایراد گرفتند. در قضیه اهانت گرگیج به ساحت مقدس امیرالمومنین نیز علمای اهل سنت به خصوص علمای کردستان مخالفت خود را با او و عبدالحمید اعلام کردند.
عملیات انتحاری
این دو نمونه برای پیش از وقوع مشکلات اخیر است. اما پس از آشوبهای اخیر که جزء آخرین تیرهای دشمن برای نابودی ایران بود، به خوبی نقاب از چهره گرگ صفتان که خود را درون گله جا داده بودند برداشت. در بین کسانی که حقیقت خود را نشان داد، عبدالحمید نیز دیده میشود که در ابتدا با شعار «زن، زندگی، آزادی» دشمنان همراه شد، به آشوبهای درون سیستان و بلوچستان دامن زد و در ادامه با حمایت از بهاییان کار خود را پیش برد. اخیرا نیز خواستار صلح با اسرائیل شده به نمایندگی از مردم ایران! گفته: «مردم ایران در فلسطین خواهان صلح هستند و معتقدند حکومت اسرائیل و مردم فلسطین باید صلح کنند».
جالب است این اظهارات درست زمانی از سوی عبدالحمید مطرح میشود که روز قبل آن نظامیان ارتش رژیمصهیونیستی با یورش به مردم بیدفاع فلسطین در شمال کرانه باختری در اردوگاه جنین، دست به کشتار وحشیانه زدند و ۱۰ نفر را شهید و حدود ۲۰ نفر را زخمی کردند! همواره در ارتباط با عبدالحمید اسماعیلزهی این ظن وجود داشته است که مواضع خود را از ریاض دریافت میکند و هزینه دست و دلبازیهایش نیز از سوی وهابیت تأمین میشود. اکنون موضع اخیر او در راستای به رسمیت شناختن اسرائیل، این ظن را بیش از پیش تقویت کرد. همچنین همراهی عبدالحمید با سیاستهای کلی شبکه عربستانی ایران اینترنشنال و شبکه انگلیسی بیبیسی، میتواند ما را به یقین برساند.
طی هفته گذشته خبری منتشر شد که وقتی این خبر را در کنار سایر اخبار منتشره از اطرافیان عبدالحمید قرار میدهیم، مسائل بیش از پیش شفاف میشود؛ عبدالمجید مرادزهی مشاور و از نزدیکان عبدالحمید امام جماعت مسجد مکی زاهدان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد! همچنین طی سالهای گذشته دامادهای عبدالحمید بارها به اتهام جاسوسی بازداشت شدهاند. محمد اسماعيل ملازهي، یکی از دامادهای عبدالحمید معروف به «ابوجان» فرزند محمد اسلام به اتهام جاسوسي در سوم آبان ماه سال 89 در زاهدان دستگير شد. اتهام اصلي اين فرد مجرم ارتباط با يكي از سفارتخانه هاي كشورهاي خارجي و دادن اطلاعات مختلف به عناصر اطلاعاتي در آن سفارتخانه و برقراري ارتباط با عناصر اطلاعاتي در دبي و استفاده از كلمات رمز براي پيامهاي ارسالي، بود. حاج عبدالرحیم داماد دیگر وی بود که او هم بازداشت شده است.
دشمن دشمن من، دوست من
در طول دهههایی که از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی میگذرد، یکی از ویژگیهای مشترک افراد و گروههای ضدانقلاب این بوده که برای تعریف خود در مقابل جمهوری اسلامی تن به هر ننگی دادهاند. عبدالحمید نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همه تناقضات را یکجا دارا است؛ هم طرفدار سرسخت تفکرات طالبان علیه زنان است و هم در چند ماه گذشته سعی کرده خود را طرفدار فمنیستهای ایران نشان دهد! از سویی خود را عالم دین میخواند ولی از فرقه بهاییت که پیغمبر و شریعت را نیز قبول ندارند حمایت میکند! خود را منادی وحدت در بین اهل تسنن خطاب میکند ولی تریبون نماز جمعه را به محل اختلافافکنی و ایجاد تشنج و آشوب تبدیل کرده است!
در کنار این مسائل باید به ارتباط عبدالحمید با اصلاح طلبان نیز چشم داشت. اگر کسی توجه میکرد، طی این ایام اغلب اصلاح طلبان مدافع عبدالحمید بودند و آن هنگامی که طالبان تازه بر سر کار آمده بود، هرچند امام جمعه مسجد مکی از آنان حمایت کرد اما مسیر پرتاب تیرهای اصلاح طلبان به سمت جمهوری اسلامی بود نه عبدالحمید! شاید برخی این تحلیلها را توهم توطئه بنامند اما اگر با دقت و بدون سوگیریهای سیاسی به جمیع این وقایع نگاه و گرافی از آنان تهیه کنند، به این تحلیل خواهند رسید که هرکه با انقلاب و اسلام ناب دشمنی دارد، در یک جبهه اند و تحت قاعده دشمن دشمن من، دوست من است قرار میگیرد. همچنین روا است کسی که پیگیری این مسائل برایش مهم است، جایگاه مسجد مکی زاهدان را در اتفاقات اخیر سیستان و بلوچستان مورد توجه قرار دهد.