قانون گریزان قانون خواه/ چگونه میتوان ریاکار بود و مردم را به تزویر متهم کرد؟
سال پیش خبرهایی در خصوص فیلمی از «مانی حقیقی» منتشر شد که به گفته خودش در نقد ریاکاری جامعه ایران است و دو چهره یا چند چهره بودن مردمان آن. در چند روز گذشته نیز رسانههای معاند به فضاسازی پیرامون خبری درباره توقیف فیلم «تفریق» ساخته حقیقی پرداختند و تا توانستند آب را آلوده کردند تا نه این که از آن ماهی بگیرند، بلکه تا ماهیها درون آب بمیرند.
در خبرها آمده است که سازمان سینمایی امکان نمایش به فیلم« تفریق» را نداده و مجوز اکران برای آن صادر نکرده است. لازم به ذکر است بازیگر اصلی این فیلم «ترانه علیدوستی» است.
حال بگذارید کمی بر آن چه گذشت درنگ کنیم و ببینم که اصل ماجرا چیست و در این وضعیت غبار آلود حق با سازمان سینمایی است یا بازیگر «دوزیست»؟
*داستان قانون شکنیهای عامدانه
فرض کنید فردی رانندگی بلد است و به زبان عامیانه دست به فرمان است. بعد هر جا که میرسد با پافشاری میگوید گواهینامه ندارم. نه این که خودم نمیخواهم، بلکه به من این حق را نمیدهند! در ذهن شنونده این پرسش ایجاد میشود خب چرا؟ در پاسخ با قیافهای حق به جانب میگوید سازمان راهنمایی و رانندگی با من مشکل شخصی دارد.
اما اصل داستان چیست؟ راننده داستان ما باور دارد خیلی خوب رانندگی میکند، در نتیجه خود را بالاتر از قوانین راهنمایی و رانندگی میداند. در آزمون آئیننامه هم در کنار پاسخها دیدگاه شخصی خود را مینویسد: چراغ قرمز برای سادههاست، من رد میکنم خوب هم رد میکنم. یا اینکه من از دو سو سبقت میگیرم و برای من چپ و راست معنی ندارد! یا سرعت مجاز برای تازه کارهاست، من با هر سرعتی که بخواهم میرانم.
خوب ناگزیر کسی که تا این کرانه قانون گریز است، چه راهی در مقابل کسانی که باید به او گواهینامه بدهند میگذارد؟ اینکه به او گواهینامه ندهند. چون از اساس به هر دلیلی او اصرار دارد که خود را بالاتر از قانون بداند و از دیگرسو ژست«با من مشکل دارند» بگیرد. با نگفتن کامل داستان ریا کند که من خوبم، آنها بدند که به من گواهینامه نمیدهند.
باز گردیم به قصه اصلی. مانی حقیقی و بازیگرش در فیلم «تفریق» ترانه علیدوستی، علاقه ویژهای دارند که قانون گریز باشند و نه تنها بر این امر پافشاری دارند بلکه پی در پی آن را رسانهای میکنند.
مانی حقیقی و ترانه علیدوستی در صحنهای از فیلم پذیرایی ساده
حقیقی و علیدوستی سال گذشته فیلمشان به جشنواره فجر نرسید، در همان ایام حقیقی به وزیر فرهنگ و جشنواره فجر حملات تندی کرد و در تمام لحظات با او مدارا شد. از دیگر سو بازیگرش ترانه علیدوستی نخست حجاب از سر برداشت و بعد به محاکم قضایی حمله کرد و بعد که بازداشت شد با او به عطوفت برخورد شد و در نهایت آزاد شد. همان بعد از آزادی جلو درب خروجی زندان، دوباره حجاب از سر برداشت و همان جا کارگردان قصه را در آغوش گرفت و با هم عکس یادگاری انداختهاند.
*در نقد ریاکاری
مانی حقیقی که در ماههای اخیر ژست تئوریسن آشوبها را به خود گرفته بود و به هر بهانهای ویدئوهای انتقادی منتشر میکرد، همان روزها در یکی از ویدئوها رو به وزیر فرهنگ گفت«وقت نداریم برایت برقصیم»؛ در واقع او با حرفهای به شدت تندی که میزد بر آتش آشوبها میدمید و هنرمندان را دعوت به تحریم فعالیتهای هنری و جشنواره فیلم فجر میکرد. جشنوارهای که شاید خود حقیقی بیشتر از هر هنرمند دیگری برای دیده شدن از آن بهره برده است.
برای درک بهتر این رویکرد شاید لازم است به یادمان بیاوریم که حقیقی با مستند «مهرجویی کارنامه چهل ساله» در سال ۱۳۸۹ و در بیستونهمین دوره جشنواره درحالیکه در آن سال نیز کارزار تحریم این فستیوال داغ بود در این رویداد حضور پیدا کرد.
او سال بعد هم با فیلم «پذیرایی ساده» با سرمایهگذاری جلال شمسیان از چهرههای نزدیک به اسفندیار رحیممشایی در جشنواره فیلم فجر حضوری جدی داشت و حتی در لیست نامزدهای بهترین کارگردانی قرار گرفت که ترانه علیدوستی برای همین فیلم، نامزد بازیگر نقش اول زن شد.
روایتگری درباره این کارگردان، زمانی جالبتر میشود که او در سال ۱۳۹۱داوری بخش نگاهنو جشنواره فیلم فجر را پذیرفت. او در مورد پذیرش داوری فجر در سی و یکمین دوره برگزاری این رویداد در مصاحبهای گفته بود: «من اعتقاد دارم جشنواره فیلم فجر متعلق به همه فیلمسازان است و به وزارت ارشاد تعلق ندارد. وزارت ارشاد در این میان صرفا یک مجری است. جشنواره مانند آبرو و غیرت فیلمسازان است، باید از آن نگهداری کرد و بهترین راه برای نگهداری از آن این است که با وجود همه مشکلها و اختلافها، حضور فعال و دائمی در آن داشته باشیم.»
*قانون شکنیهای پی در پی و به سخره گرفتن قوانین کشور
با این همه کارگردان «خوک» رنگ عوض کرد و اینبار از مسیر دیگری نام خود را سر زبانها انداخت. حقیقی و علیدوستی این دو بازیگر پر حاشیه، از هر موضوعی برای ملتهب کردن فضای کشور استفاده میکنند. یک روز با نقد مهمترین جشنواره سینمایی کشور، روز بعد به خاطر عدم رسیدن فیلمشان به اکران( به اینها اضافه کنید دهها اظهار نظر بدون سند دیگر در موضوعات غیر مرتبط).
به زبانی دیگر گویی برای آنها فرقی نمیکند که موضوع چیست، آنها میخواهند به هر شکلی شده و به هر بهانهای حاشیه بسازند. یک روز با تحریم و دست انداختن جشنواره و همه قوانین کشور، روز بعد در تلاش برای اکران عمومی فیلمشان «تفریق».
به زبانی ساده آنها انتظار دارند پس از قانون شکنیهای پی در پی و به سخره گرفتن قوانین کشور، فیلمشان در سینماهای همان کشوری که قانونش را لگد مال میکنند به نمایش قانونی در بیاید تا هم دوباره بتوانند کاسبی کنند و از دیگر سو با مورد توجه قرار گرفتن دوباره، قانونهای کشور را زیر پا بگذارند؟
به راستی شمای خواننده اگر جای سازمان سینمایی بودید چه میکردید؟ به گمانم شما هم مانند آن مسئول صدور گواهینامه راهنمایی رانندگی رفتار میکردید و میگفتید: این که شما خوب رانندگی و زیگزاک رفتن، لایی کشیدن و ... بلدید به جای خود، اما «قانون» حکم میکند که من به شما گواهینامه ندهم. چون آن زمان هرکاری که بکنید پای من هم گیر است که چرا به چون شمایی گواهینامه دادهام. چرا که واضح و مبرهن است بعد از داشتن گواهینامه با اعتراف به این که پیشتر اعلام کرده بودید به قانون باور ندارید و باز هم زیرپا میگذاریدش، من را هم در هر اتفاقی که بیافتد شریک خود میکنید.
*کلام آخر/ اقدامی درست برای مواجهه با ریاکاری سازندگان «تفریق»
حرف آخر اینکه آنچه پیش روی ماست آن است که تصمیم به عدم نمایش فیلم سینمایی «تفریق» اثر مشترک این زوج قانون گریز و ساختارشکن، درستترین تصمیم سازمان سینمایی است چرا که نمایش قانونی این فیلم در کشوری که سازندگانش به قانون کشور هیچ باوری ندارند حداقل دو پیامد خطرناک دارد:
یک. خود این دو بیپرواتر از پیش به موضع گیریهای ضد امنیتی و قانون ستیزانهشان ادامه میدهند( به گواه اینکه بازیگر زن (علیدوستی) همین چند روز پیش به دفاع از محارب اصفهان پرداخته بود).
دو. دیگرانی که قوانین را اجرا میکنند، دچار این احساس میشوند که شهر شلوغ است. پس فرقی میان آنها که قانون گریز هستند و یاغی، با آنها نیست.
در نهایت اینکه با همه حواشی به نظر میرسد که سازمان سینمایی به عنوان نهاد مسئول اجرای قانون در میدان سینمای کشور، تاکنون بهترین تصمیم را در رابطه با فیلم «تفریق» گرفته است. اقدامی برای مواجهه با ریاکاری سازندگان این فیلم سینمایی تا در پیامدهای ساختار شکنانه بعدی شریک نباشد.