جوابیه ای به تناقض گویی مهدی نصیری درباره نظام اسلامی
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، چند روزی است که بعد از مصاحبه آقای مهدی نصیری با شبکه سلطنتی بریتانیا (به تعبیر اعتراف خود مجری در همان برنامه که از قول یکی از بینندگان اعتراف می کند که از دولت فخیمه سلطنتی بریتانیا، بخواهند بودجه بی بی سی را بیشتر نماید!) چندین بار قلم بر دست گرفته چند کلامی با شما رفیق قدیمی که سالیان سال در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه همکار بودیم و حتی یک سفر سه نفره به عتبات عالیات داشته، به عنوان وظیفه نکاتی را به جنابعالی یادآوری نمایم. اما هر بار که خواستم، نتوانستم علیه رفیق سابق نقدی بنویسم ولی در نهایت به عنوان یک وظیفه شرعی از طرف یک طلبه، وقتی مواضع متعدد جنابعالی را در این یکی دو سال اخیر بویژه با فتنه جهانی علیه نظام مظلوم اسلامی که با رمز مهسا انجام گردید و شما نیز متاسفانه نقش بسیار بارزی نمودید تا جایی که با لباس آستین کوتاه بر مزار به تعبیر شما شهید مهسا!!! در شبکه های معاند تصویر شما را زیاد زیارت نموده که مواضع و حرکات شما، خوراک تبلیغاتی بسیاری برای شبکه های ماهواره ای معاند که هنرشان از کاه کوه ساختن است مهیا می نمود، لازم دیدم نکاتی چند از باب: «ذکرّان نفعت الذّکرا» خدمتتان معروض دارم.
مقدمتاَ بیان کنم که واقعا اصلا هنوز هم در باورم نمی گنجد که آن مهدی نصیری است که به اینجا رسیده است؟!! کاش میمردم و شما را در این مقصد و مقصود نمی دیدم، چرا که دفاع شما از مکتب تفکیک به لحاظ گرایشات کتاب و سنت آنها و هم چنین دفاع از علامه حکیمی بخاطر عدالت خواهی ایشان و دفاع جدی و راسخ از نظام را آن مواقع می دیدم، اما الان می بینم که سرمقاله نویس کیهان که یک تنه به شبکه های معاند مثل بی بی سی می جنگید، الان هیزم جمع کن بی بی سی گردیده و در زیر بیرق آنان سینه می زند!! که امیدوارم بعد از خواندن مکتوب حقیر، چند لحظه در فکر رفته و دقتی در گذشته و حال خود نمایید، شاید انشاا... دلسوزان نظام، نصیری را چونان گذشته در اردوگاه حق و حقیقت ببینند.
مطالب نامه در 16 بخش که محتوی ده نکته اساسی جنابعالی در آن مصاحبه است که در اول هر بخش با ذکر بیان مطلب شما و بعد نقد کلامتان پی خواهم گرفت و پیشاپیش از اینکه مطالب کاملا ویرایش نشده از شما و خوانندگان عزیز عذر می خواهم؛ چرا که قصد مقاله نویسی نیست و فقط عقده دل و به تعبیر مولا علی(ع) «شقشقه هدرت» است که از طریق خامه قلم جاری گشته است.
1-رهبری بالاتر از قانون است!!
رهبری عزیز خودشان هزاران بار تاکید به قانون گرایی داشته و حتی تاکید نمودند که خودشان هم کاملا با قوانین ملتزم است و از حکم حکومتی که آن هم جزئی از قانون است، هیچ استفاده ای ننموده، مگر مواردی که سد و منعی برای جامعه و امور بوجود آمده بود که آن هم بسیار نادر در این 34 سال بوده است.( در بخش های بعدی بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت)
2 – عده ای منویات رهبری را مبنا قرار داده اند.
اینکه یک عده افراطی مثل برخی افکار دهه هفتاد جنابعالی و برخی دوستانتان کارهای خودسری انجام دهند و آن را به حساب نظام بگذارندکار غلطی است که رهبری عزیز نیز با این امور مخالفت نموده اند که دو مورد آن اینکه؛ یک عده در محضر رهبری علیه آقای سید حسن خمینی شعار دادند، رهبری علنا مخالفت فرمودند در حالی که جریان ارزشی از برخی مواضع بیت امام دلشان خون است و همچنین در جریان حمله به سفارت انگلیس که در مقابل هتاکی ها و جاسوس های این به اصطلاح سفارت خانه صورت گرفت، رهبر عزیز با این موضوع نیز علنا مخالفت نمودند. و موارد زیادی قابل بیان است از مواردی که برخی جریانات ارزشی به عنوان احساس وظیفه و به تعبیر جنابعالی نیت خوانی رهبری، مواضعی اتخاذ و اموری انجام دادند که ایشان بلافاصله تاکید به قانون گرایی و دستور حرکت در مسیر قانون از ناحیه ایشان صادر گردید.
3 – بحث فرمانده بودن رهبری
این موضوع نیز، مورد دیگر از خلاف گویی جنابعالی است. چرا که بحث فرماندهی، موضوعی نظامی است و اینکه استناد به یک جمله از آقای رییسی نموده اید که ایشان تعبیر فرمانده نسبت به رهبری بیان نمودند و خود را سرباز خطاب کردند، اولاً این بیانگر ادب و اخلاق این سید بزرگوار بوده، ثانیاً ما با موارد بسیاری مواجه هستیم که از ناحیه روسای جمهور گذشته کلام ایجابی و غالباً کلام سلبی صادر می شد که مسئولیت همه اینها با خود این آقایان بوده و نباید تک تک جملات و کلمات روسای قوا و مدیران را به رهبری منسوب کرد.البته قابل ذکر است موارد زیادی که روسای جمهور گذشته، خلاف قانون و خلاف رویکرد نظام حرف هایی می زدند، چرا شما و امثال شما در آن موارد سکوت کردید و نگفتیدکه چرا این آقایان خلاف قانون حرف می زنند، که اگر سخنان این چهار رییس جمهور گذشته دوران رهبری، را بخواهیم به قلم بیاوریم، مثنوی هفتاد من کاغذ بود.
4- تمامی قوا، زیر نظر رهبری
اینکه بیان کردید «در حکومت اسلامی، تمامی قوا و ساختار ها زیر نظر رهبری است» آیا در نظام های دموکراتیک عالم که کعبه آمال امثال شماست و خود را دموکراتیک می دانند، آیا قوا زیر نظر شخص اول نظام نیست؟!! مگر در غالب این کشور ها، شخص اول نمی تواند مجلس را منحل کند؟آیا در قانون اساسی ما چنین موارد دیکتاتور مسلکی گنجانده شده است؟!! آیا اصلا رهبری از ظرفیت کامل قانونی خود در مقابل روسای قوا استفاده نموده است؟! آیا این همه قانون شکنی در مجالس گذشته بالاخص مجلس ششم و روسای جمهور گذشته بویژه روسای جمهور اکبر و اصغر گذشته که علیه قانون و نظام سخنرانی کرده اند،رهبری موضعی گرفتند؟!! بله! فقط مواردی که در حد ضرورت مثل قوانین دو قلو که کاملا طرح استعماری علیه نظام بود، رهبر فرزانه از این ظرفیت استفاده نمودند.
بله ابقای تمامی نظام ها به این است که بخش های مختلف آن زیر نظر فرد واحدی باشد و در حکومت اسلامی این فرد باید ویژگی کامل عدالت، تقوا و اجتهاد را نیز داشته باشد که این ترمزی است تا هوای نفس، در این امور وارد نشود که بحمدالله تا به حال چنین بوده و انشاالله در آینده نیز چنان خواهد بود.
5- تشریفاتی بودن قانون اساسی
در این مورد نیز که در مباحث بالا به آن اشارت شد، اما آقای نصیری کمی انصاف به خرج دهید! آیا چنانچه در مقابل انحرافات روش و کلامی روسای جمهور گذشته، رهبری، قدمی در جهت تضعیف رییس جمهور پرداشته است؟! مگر یادتان رفته وقتی آیت اله خزعلی به آقای خاتمی نسبتی داده بود؛ با اینکه آقای خزعلی مورد احترام رهبری بودند، مورد عتاب شدید معظم له قرار گرفت؛ آیا این جزء قانون گرایی رهبری نیست؟ مگر ندیدیم و نشنیدیم که در مقابل حرکات انحرافی رفیق سابقتان( اینکه گفتم رفیق سابقتان، یاد خاطره ای افتادم که بعد از انتخاب آقای احمدی نژاد به شهرداری تهران که گزینه قوی دیگری بود، شما افتخار می کردید که اگر من با فلان اعضای شورای شهر صحبت نکرده بودم رای به سمت احمدی نژاد نمی رفت و این خاطره را مکرر به بنده بیان می نمودید.) که دیوان عالی کشور تصمیم گرفت، بخاطر کنار گذاشتن وظایف ریاست جمهوری و حرکت در حاشیه رفتن ایشان( که البته متاسفانه غالب روسای جمهورگذشته غرور رای میلیونی خود را چون بنی صدر می خوردند و به ویژه در دوره دوم که دوباره با رای میلیونی انتخاب شده اند، آن رای را به پای خود می نویسند و جلوی نظام می ایستند و می خواهند قد علم کنند که البته نظام از این کف دریاها زیاد به خود دیده و ترسی از این امور ندارد) به رهبری پیشنهاد انتخابات زود هنگام را می دهند، رهبری با اینکه از عملکرد ایشان ناراحت بودند، باز صیر و طمانینه به خرج داده و با این پیشنهاد صراحتا مقابله کرده و تا آخر از تمامی این روسای جمهور دفاع می نمایند. چرا که برای رهبری آنچه مهم است، رای مردم و تنفیذ رهبری است که نص صریح قانون اساسی است.
6- زیر سوال بردن نظارت استصوابی
اینکه جنابعالی که یک عمر در روزنامه کیهان و هفته نامه صبح و ... از قوانین نظام دفاع نموده و به اصلاح طلبان به دلیل عبور از قوانین مخالفت نموده اید، الان خود نیز به دام آن ها افتاده و حتی از آنان که نه بلکه از سلطنت طلبان نیز افراطی تر شده اید، بسیار جالب توجه است.
اما نکته اینجاست که که در کجای عالم اجازه می دهند، یلخی هر کس کاندید شده و نماینده مجلس شود مثلا آیا در اروپا و آمریکا اجازه می دهند کسی که منکر هولوکاست باشد، کاندیدای شورای یک دهستان شود؟ آیا آنجاها که شما ها مکرر آنجا را مهد دموکراسی می خوانید و کعبه آمال خود می دانید و سنگ دموکراسی آن ها را به سینه می زنید، اجازه ورود چنین فردی را می دهند؟ آیا اصلا در آمریکا که سابقه 250 ساله به اصطلاح دموکراسی دارد، اجازه می دهند کسی غیر از آنکه با فیلتر دموکرات ها یا جمهوری خواهان به بالا آمده، رییس جمهور شود؟ آیا دیده اید یک نخبه در آنجا به چنین مقامی برسد؟ حالا موضوعی که هیچ با رویکرد کلی کشور هم مخالفتی نباشد.
بله آقا مهدی! اگر یک فیلتری برای مقابله با ورود نااهلان در شورای نگهبان نباشد که فردا رجوی های قاتل و بازمانده های شاه مخلوع نیز ادعای« انا شریک» می کنند. بله نصیری عزیز! ظاهرا شما نمی توانید در صراط مستقیم نظام حرکت نمایید و گاهی از راست می افتید و کاتولیک تر از پاپ می شوید و گاهی چنان چپ می کنید که از چپ ها هم چپ تر می شوید و ایدئولوگ های معاند نیز به فرمایشات!! حضرتعالی جهت بیان حقایق!! چنانچه فرد دیگر گفتگو شونده یعنی آقای خوانساری که از افراد درباری شاهنشاهی بوده، در آن برنامه مرتباً به گفته های شما استناد می جست!!!
7- دخالت رهبری در انتخاب وزرا
نکته بعدی که ادعا نمودید، دخالت رهبری در انتخاب وزیران است که ادعای کرده اید رهبری در انتخاب وزرا دخالت کرده و جهت تایید حرف خودتان باز از خورجین خاطره سازی مثل خاطره سازی اکبر، ادعا نموده اید که در دولت آقای روحانی 20 نفر را پشت سر هم، آقای روحانی برای وزارت آموزش و پرورش معرفی کرده تا نفر بیست و یکم مورد تایید ایشان قرار گرفت.!!
اولاً اگر رهبری عزیز در این امور دخالت می فرمودند برخی افراد غرب زده مثل مهاجرانی و عبداله نوری و خیلی از افراد دیگر درکابینه نبودند. ثانیاً مثال شما، با رویکرد رهبری در تناقض است چرا که رهبری امور ضروری تری دارد که 21 بار رییس جمهور، وقت رهبری را برای یک وزیر بگیرد. ولی بر فرض صحت سلّمنا، پذیرفتیم که این تهمت شما درست است! اولا این بیانگر صبر و حوصله رهبری است، ثانیاً این بیانگر قانون گرایی و عدم دیکتاتوری است، چرا که اگر دیکتاتوری بود همان دفعه اول رهبری می فرمودند که فلان فرد را برای این وزارت خانه بگذارید و اینقدر رهبری خود را به زحمت نمی انداختند که در مورد یک وزارتخانه بیست نفر را بررسی نمایند و نکته دیگر اینکه با فرض یر صحت این موضوع، اهمیت دانش آموزان و معلمان از نگاه رهبری است که ایشان چنان به موضوع آموزش و پرورش اهمیت می دهند که اینقدر فرصت می گذارند تا شاید آقای روحانی کسی را بیاورد تا اهلیتی با موضوع بچه های مردم داشته باشد و این رویکرد مردم داری بویژه نوجوان و جوان گرایی رهبری است که این قدر به موضوع این وزارتخانه حساس هستند و تاکیدی است بر قانون گرایی رهبری که در مطالب سابق، تهمت را به رهبری زده بودید.
8- عریض و طویل بودن دفتر رهبری
اینکه فرمودید دفتر رهبری عریض و طویل است و جهت تاکید کلام خود استناد نموده اید که حدود500 نفر آنجا کار می کنند. بنده اطلاع دقیق دارم که کادر استانداری استان ما که استان نسبتاً کوچکی است، بیش از 500 نفر کار می کنند و در وزارت کشور بالای ده ها هزار نفر کار می کنند.
اینکه که فقط500 نفر در دفتر رهبری از خدمات و امور دفتری و اجرایی گرفته تا هماهنگی و کارشناسی و... باشند، این دلیل چابک بودن دفتر رهبری است که باید سرمشق تمامی ارگان ها و مسئولین کشورهای دیگر باشد؛ چرا که مثلا بلا تشبیه رهبری، در دفتر شخص اول فلان کشور عربی بلای 20هزار نفر شاغلند، در حالیکه جمعیت آن کشور یک سوم جمهوری اسلامی ایران هم نیست.
بله مهدی جان! این نقطه قوت رهبری است و الحمدالله به تعبیر روایی خوشحالیم که مخالفین ما غالباً از «حمقا» هستند و ناخواسته کمک به حقانیت نظام و رهبری مظلوم آن می کنند.
9- فرمودید رهبری را نایب خاص امام زمان(عج) می دانند.
این نیز اتهام دیگر شما به نظام مقدس جمهوری اسلامی است. چرا که نه در فرمایشات امامین انقلاب و نه درکلام دیگر معتمدین و مدیران نظام اسلامی و همچنین هیچ یک از فقها نیز، چنین حرفی نزده اند.
بله مکرر داریم که در محضر امام راحل از ایشان غلو نموده و ایشان را با انبیا و ... قیاس نمودند که مورد عتاب شدید ایشان قرارگرفت و هم چنین دیدیم که جماعتی شعار داده وآیت الله خامنه ای را با امام علی(ع) قیاس کردند، رهبری چنان برآشفتند و خود را کوچک تر از یاران امام علی با تواضع قیاس نمودند. و در موارد دیگر، تاکید ویژه رهبری، دعا و خواست جهت حرکت در مسیر اهل بیت(ع) به ویژه امام زمان(عج) بود و حتی نیابت عام را به خود نسبت ندادند تا چه رسد به نیابت خاص!! که همه اینها از تواضع و فروتنی رهبر فرزانه حکایت دارد.
بله؛ پدران من و شما داستان های زیادی نقل کردند که در خاطرات مدیران شاه معدوم مثل خاطرات علم آمده است که او خود را کمر بسته حضرت ابوالفضل(ع) قلمداد نموده و تاکید داشت که عنایات خاص ائمه به او شده است. اما این دو بزرگوار حتی یک خواب هم نقل ننموده اند که بخواهند از مقدسات مردم سوء استفاده کنند.
امیدوارم جنابعالی ولو یک لحظه به این اتهام ها فکر نموده و توجه نمایید تا این همه دیون شرعی را با خود، به بعد مرگ خود حمل ننموده و از مردم و نظام اسلامی عذرخواهی نمایید.
10- نکته دیگر، در مورد بحث تاثیر گرفتن و یا عدم تایید پذیری رهبری است.
اینکه مدعی شده اید که تصمیم گیری کلان متمرکز به شخص رهبری است و نه بیت ایشان، ولی بعد ادعا می کنید که رهبری مثلا از مقالات کیهان در فلان مورد تاثیر گرفته است. اگر مقاله نویسان کیهان چه در دوره ای که شماها بودید و چه دوره ای که امثال برادر شریعتمداری است، اگر کیاست و تعمق شما و آقای شریعتمداری( البته قیاس جنابعالی با آقای شریعتمداری قیاس مع الفارق است؛ چرا که در این مدت30 ساله اصلا ایشان به هیچ وجه اعوجاجی نداشته و مثل کوه آهنین در مقابل گرداب ها و طوفان ها و امواج ایستاده، اما شما اعوجاج بسیاری داشته اید) اینقدر بالاست، قطعا رهبری در بهترین و مناسب ترین منصب در بیت از کیهانیان استفاده می نمود، در حالی که چنین نبوده است.
به هر صورت، نفهمیدم از کلام شما که رهبری تاثیر می پذیرد یا نه؟ و به تعبیر عوام، دروغ گو کم حافظه است و این پریشان گویی در بخش های مختلف مصاحبه ها و مقالات جنابعالی که همه را بنده مرور نموده ام، بسیار دیده می شود.
11- نایب خاص بودن ولی فقیه، خلاف مبانی فقهی شیعه است.
این نیز از باب «کلمه الحق یراد بها الباطل»است. مگر فقیهان گذشته و حال همچون حضرات آیات عظام خمینی و خامنه ای که ولی فقیه بوده اند، آیا مدعی نیابت خاص بوده اند؟!!! کجا چنین حرف هایی این دو بزرگوار و مراجع دیگر همچون آیات عظام وحید خراسانی، شبیری زنجانی، نوری همدانی، مکارم شیرازی و.... داشته اند و کدام فقیه این سخن را گفته است؟
البته ای کاش مشخص می نمودید که منظور از فقهای سنتی شیعه امثال قابل و کدیور! که نیستند؟!! چرا که در مصاحبه با دیدار نیوز گفته بودید، فقیهان جدید حجاب را مستحب می دانند!! و استنادکرده اید به کلام آیات عظام!!! قابل و کدیور؛که اگر اینان فقیه هستند، بلاتشبیه طلاب و فضلای حوزه های علمیه که اگر آنها فقیه اند الان دهها هزار آیات عظام فقط در قم وجود دارند و اگر فقهای بزرگ بدانند اینها هم خود را فقیه می دانند جهت اینکه به شان فقاهت لطمه نخورد، کرسی درس و بحث و فقاهت خود را کنار می گذارند.
بله جنابعالی مرا خوب می شناسید با بیش از ده سال تدریس سطوح خارج حوزه قم و نجف وتالیف بیش از 40جلد کتاب که بیش از نیمی از آنها فقهی است، خود را لیاقت عنوان حجت الاسلام نمی دانم تا برسد به فقیه بودن؛ آن آقایانی که نام برده اید کتاب و مقاله فقهی و تدریسی از آن ها را کسی ندیده، چطور شـأن فقاهت را شما پایین می آورید و هتاکی ها و بدعت های آنان را به حساب فقیه بودن آنان قلمداد می کنید.
بله فقیه، مفیدها و صدوق ها و علامه حلی ها و مجلسی ها و فیض کاشانی ها ودر عصر حاضر امثال آیات عظام خامنه ای، وحید خراسانی، شبیری زنجانی، نوری همدانی،مکارم شیرازی و سبحانی هاست.
12- بحث بعدی شما در مورد جانشینی رهبری عزیز و مقایسه آن با نظام سلطانی است.
بیان کردید « وقتی بحث جانشینی آقا مجتبی توسط آقای طائب به گوش آقای خامنه ای می رسد، با واکنش تند ایشان مواجه می شود تا جایی که فرمان عزل طائب صادر می شود»
در مورد مطلب فوق نیاز است به چند مساله پرداخته شود.
الف)در این 34 سال گذشته حتی یک بار چه در جلسه خصوصی و چه در جلسه علنی نه تنها، رهبری، بحث جانشینی آقا مجتبی را مطرح ننموده اند حتی ابا داشتند که ایشان یا فرزندان دیگرشان همراه ایشان باشند تا جایی که وقتی افراد مومن بازار تهران تقاضا می کنند که در یک موضوعی یکی از فرزندان ایشان جزء هیات امنا باشند، با مخالفت شدید ایشان مواجه می شوند. با اینکه چهار فرزند ذکور ایشان به اعتراف دوست و دشمن در اوج زهد وتقوا و ساده زیستی، افراد کیّس و در نهایت علم وتدبر هستند، به هیچ عنوان مسئولیت و ریاستی به آنان تفویض ننموده و این نهایت بی شرمی است که این رهبر مجتهد اولاد پیغمبر را که در نهایت ورع، همچون علمای سَلَف مثل شیخ انصاری ها و.... خود و فرزندانشان زندگی می کنند، با حکام جور مثل نادر شاه و... شاهان بی لیاقت قاجار قیاس نمود.
اینکه چهار فرزند ذکور ایشان به تحصیل و تدریس و تحقیق و به لباس مقدس روحانیت ملبس بوده و هیچ در امور دخالت نمی کنند، برخلاف فرزندان برخی مدیران ارشد نظام چون آن آقایی که فرزندش یا به تبلیغ بهائیت مشغولند و یا دنبال پیست اسب دوانی در شمال و مسافرت های خارج و آمریکا و یا به خاطر مسایل مالی و فتنه انگیزی در زندان هستند، چرا در مورد آنان زبان در کام نهادید و در مورد کسی حرف می زنید که دشمن(اسدزاده) هم سلولی وی، وقتی از دوران جوانی وی می گوید فقط از تهجد و گریه و زاری از خوف الهی و عبادت شبانه او صحبت نموده و شخص دشمنی چون نوری زاد و مهاجرانی اعتراف می کنند که یک لکه ننگ کوچکی در پرونده این بزرگوار وجود ندارد. واقعا آقای نصیری به کجا چنین شتابان!!!
آیا اگر معصوم(ع) در پس پرده غیبت نبود، به جای امام راحل شخص دیگری جز ایشان را برای زعامت شیعه انتخاب می نمود و آیا ایشان همان شخصی نیست که یک تنه در مقابل تمامی خونخواران مثل کوه ایستاده و گردبادها و امواج نتواسته اند حتی یک ثانیه تاثیری در شخصیت ایشان بگذارد، کسی که امثال پوتین، او را مسیح زمان می خوانند و با تمامی تقوا و تهجد، وقتی نخست وزیر ژاپن که حامل پیام شخص اول بزرگترین قدرت استعماری دنیاست، وی برای جواب به مسجد جمکران می رود و با توسل و استغاثه به حضرت، جواب کوبنده ای می دهد. چرا اینقدر بی انصافی روا می دارید، در مورد شخصی که هیچ کس نه در اسلام بلکه در ایران، نمی تواند ولو لحظه ای تصور نماید که این کشتی را جز وی هدایت باشد.
ب) نکته بعدی خاطره سازی فوق بر فرض صحت نه تنها نقطه ضعفی برای رهبری نیست، بلکه نقطه قوت اوست تا جایی که به تعبیر شما تا عزل آقای طائب پیش می رود. اگر ایشان دنبال جانشینی فرزند بزرگوارش می بود؛ دنبال زمینه سازی اجتماعی برای موضوع فوق باید می شدند، در حالی که چنانچه در بحث بالا به اشارت رفت؛ کسی از خواص چنین چیزی از ایشان ندیده، اما مکرر شنیده ایم که اعضای محترم خبرگان زبانم لال دنبال جانشینی بعد از معظم له با ایشان صحبت کردند و جزء گزینه ها، آیت ا... آقا مجتبی را مطرح نمودند که با مخالفت ایشان مواجه شدند.
ج) اما بحثی که هر از چند گاهی در مورد جانشینی آیت ا... سید مجتبی مطرح می شود، (که انشااله مردم مسلمان ایران اسلامی شاهد تحویل پرچم از طرف حضرت آقا به ساحت مقدس آقا امام زمان(عج) باشند) اما در مورد شخصیت ایشان با توجه به شناخت کلی که از ایشان به تناسب حضور حقیر و حضرتشان در محضر درس حضرت آقا داشته ایم و بعد هم در دروس ایشان، نکته ای که لازم است خوانندگان عزیز به آن پی ببرند، چرا که جنابعالی به این موضوع کاملا واقفید ( گرچه آن را اذعان نمی کنید) با نگاه کلی به شخصیت آیت ا... سید مجتبی خامنه ای، می بینیم که ایشان علاوه بر تقوا و زهد و کیاست و درایت و اجتهاد ( تا جایی که بیش از 13 سال است دروس خارج حوزه مقدسه قم تدریس می نمایند که حتی دروس ایشان در ایام کرونا نیز تعطیل نگردید)بیش از صد شاگرد در درس فقه و اصول و تفسیر که هر روز دایر است، شرکت می نمایند. این در حالی است که حتی یک ریال شهریه به هیچ یک از شاگردان خود در این سالیان متمادی پرداخت ننموده(برخلاف برخی آقایان و آقازادگان که قلّت علمی خود را با پرداخت شهریه جبران می نمایند و افراد به دلایل دیگر در دروس اینان غالبا شرکت می نمایند) و بنده به عنوان شخصی که 30 سال در محضر بزرگان و مراجع بزرگوار مطرح از دنیا رفته و در قید حیات شرکت نموده ام، اعتراف می نمایم که ایشان حقاَ و شرعاَ و به مفهوم اتم و اکمل کلمه یک مجتهد جامع تام و کامل بوده و هیچ نقضی بر شخصیت فقاهتی ایشان نیست، چرا که تتبّع و دقت در بحث و دقت در نظرات مختلف و بررسی و نقد و ارائه نظرات اجتهادی حقیقتا مدرسی کم نظیر به تناسب سن خویش در حوزه علمیه قم می باشند. و از لحاظ زندگی شخصی نیز با اینکه مسبوط الید بوده اما چنان دقتی در بیت المال دارند که به تعبیر آقای محمدی گلپایگانی حتی برگه ای را با دستگاه کپی بیت، کپی نمودند، مبلغ بالاتر احتیاطی را پرداختند، ضمن اینکه اشبه الناس خُلقاَ و خَلقاَ به رهبر حکیم فرزانه است. و اینکه جنابعالی یک عمر ادبیات عدالت را بکار برده اید، آیا خلاف عدالت نیست، اینکه شخصی فقط به جرم فرزند رهبر بودن، جامعه را از ظرفیت ایشان محروم نموده و از حیّز انتفاع ساقط شود؛ مگر ( گرچه در مثال مناقشه نیست) فرزندان انبیاء و ائمه اطهار و اولیاء بسیاری نبودند که به لحاظ حائز شرایط بودن، مسئولیت هدایت رهبری از پدر به فرزند منتقل گردیده است.
13- بحث بعدی در مورد اصلاحات در نظام است
که فرمودید« آقای علایی(حسین) با همکاری آقای شمخانی جلسه ای را با برخی فرماندهان مطرح نمود و در آن جا بحث اصلاحات در نظام مطرح گردید»
برفرض قبول این نکته، بحث بر سر این است که چه کسانی می توانند بحث اصلاحات نظام را مطرح کنند و اصلا اصلاحات مورد نظر اینان چیست؟ چرا که اصلاحاتی که آقایان اصلاحاتچی مطرح می کردند، تهی کردن نظام از شعار و شعور بود و سپردن مملکت به امپریالیسم غرب، ودر مورد آقای علایی گرچه امثال ایشان در زمان جنگ خدمات و زحمات زیادی کشیده اند، اما مگر فصل الخطاب کلام امام خمینی که اینان داعیه پیروی از وی را دارند «میزان وضعیت فعلی افراد نبود؟» آیا آقای علایی همچنان به مسلمات نظام پایبند است، ایشان در فتنه88 عملاً به یکی از سخنگویان جریان فتنه تبدیل شده بود، گرچه به برکت دولت فخیمه روحانی، سکان دار مسئولیت گردید، آیا اینان که هر روز یک بخشی از استراتژی نظام را زیر سوال می برند، صلاحیت اظهار نظر در مورد اصلاحات ساختاری را دارند؟ و نکته دیگر اینکه مگر به صرف شرکت در جهاد، (بلا تشبیه) ایشان و امثال ایشان پیامبرند که «ذنب ما تقدّم و ما تاخّر» پذیرفته شود؟ مگر غالب جهادگران لشگر ابن زیاد از جهادگران صفین در محضر امام علی(ع) نبودند که جانباز و.... هم شده بودند؟ این چه سهم خواهی است که عده ای هنوز هم سهم خواهی از جهاد را از نظام و مردم مطالبه می کنند؟ شهید داده ها به هیچ وجه، هیچ مطالبه ای که نداشتند، کاملا در خط نظام مانده و هنوز هم آمادگی شهادت در راه اهداف اسلام و انقلاب را دارند که نمونه آن را در شرکت اعضاء خانواده شهیدان، در جنگ با داعش را شاهد بودیم.
بله، نه ایشان بلکه وقتی خانواده و نوادگان امام عزیز نیز هیچ سهم خاصی از نظام نمی توانند داشته باشند که شعار دشمن پسند اصلاحات ساختاری را سر دهند، مگر ندیدیم در تمانی فتنه های گذشته و فتنه اخیر با رمز مهسا، دهان خیلی از این خواص و حتی برخی منتسبین امام خمینی بسته بود، مگر برخی از اعضا خانواده پیامبر در جنگ جمل بر روی علی شمشیر نکشیدند، حالا چه شده است که این جماعت می خواهند برای نظام نسخه بپیچند؟ نکته دیگر اینکه چنانچه در بالا اشاره شد، اصلاحات حداقلی نظر اینان خلاف نظارت استصوابی و ورود افراد نااهل به درون بخش های نظام در صحنه داخلی و زانو زدن بر ترامپ ها و بایدن ها و دست بوسی این کدخدا ها!! در صحنه بین الملل است.
14-موضوع بعدی بحث خلاء نرم افزاری
که فرمودید:« نظام دچار خلا نرم افزاری در باب عدالت، آزادی و اسلامیت و مردم سالاری گردیده است.»
که این مطالب مرا به یاد ضرب المثلی می اندازد که« گویند که آب به درون تعدادی مورچه ریخت و سر و صدای آنان بالا رفت که دنیا را آب برد» بله در میان مخالفین نظام که شما سنگ آنان را به سینه می زنید، اصلا بحث اسلامیت و مردم سالاری و عدالت نبوده و نیست و نخواهد بود.
چرا که معاندین نظام در دو جبهه هستند یا به دنبال ادامه نوکری آمریکا یا به خواب دیدن رضا کوچک که خود دنبال عیاشی در آمریکاست و یا منافقین که آنها نیز بیش از چهل سال در کشورهای مختلف برای خود دنبال رد پایی می گردند، ولی نمی یابند که در میان این دو گروهک، اصلا معانی فوق به طنز بیشتر نزدیک است.
در مورد دموکراسی نیز، نظام اسلامی در این 44 سال گذشته، نزدیک به 40 انتخابات برگزار نمود؛ یعنی تقریبا هر سال یک انتخابات؛ حالا بیایید بگویید در 57 سال حکومت رضا قلدر و فرزند عیاشش چند انتخابات داشتند و یا از عدالت بهره ای برده بودند.
مگر ندیدیم و نشنیدیم که غیر از گروهک پادشاهی، گروهک منافقین که ضلع دیگر معاندین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است، چقدر فرزندان این مرز و بوم از بهشتی و رجایی و باهنر و دهها هزار از مردم کوچه بازار و پاسداران عزیز را شهید و سر بریدند. اینها نمونه هایی از دموکراسی و عدالت مخالفین جمهوری اسلامی است.
15-نکته آخر اینکه فرمودید« اپوزسیون به سمت انسجام می رود و در ادامه افزودید که ایده سکولاریسم و دموکراسی گسترش و اپوزسیون به سمت اتحاد می رود»
این هم پریشان گویی بعدی شماست.آقای نصیری! عزیز سابق من؛ مگر ندیدید که به قول ضرب المثل که می گویند «کوه تخم مرغ زایید» گرچه اینها کاهی که بیش نیستند. در این فتنه اخیر هفته ها شبکه های معاند ماهواره ای و اینترنتی از انسجام و اتحاد معاندین بحث می کردند که در فلان روز در کشور اربابشان جمع می شوند که دیدیم قرار شد 8 نفر بیایند که 4 نفر بیشتر نیامدند و این 4 نفر نیز از شبکه اجتماعی که خودشان راه انداخته بودند بیرون آمدند و علیه هم به جنگ و نزاع افتادند که اللهم اشغل الظالمین بالظالمین.
بله الحمدالله بعد 44 سال، ریشه های نظام روز به روز مستحکم تر و مثل کوه در مقابل معاندین و نامردان ایستاده و تاریخ نیز این ایام نامردی شماها را در خود ضبط خواهد نمود که سیه روی شود آنکه در او خش باشد.
16-علت انحراف جنابعالی!
چنانچه بنده ناظر و شاهد بودم از سال80تا85 در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه جنابعالی در صراط انقلاب و نظام بودید که اواخر سال، بنده بعنوان رییس کمیسیون مطالعات اسلامی دبیرخانه مجمع تشخیص و جنابعالی بعنوان عضویت دفتر نمایندگی رهبری در کشور امارات منصوب شده و از شورا خارج شدیم.
اما علل انحراف جنابعالی بعد رفتن به شهر دبی، یکی از موارد ذیل می تواند باشد.
1- تاثیر غرب گرایی و زندگی مرفه دبی نشینان که باعث فرو رفتن در منجلاب سکولاریسم برای جنابعالی گردید. که این احتمال خوش بینانه است!!
2- تاثیر سرویس های جاسوسی غرب که متاسفانه در کشورهای عربی به وفور یافت می شوندکه دانسته یا ندانسته جنابعالی را که تا آن زمان جزء نیروهای ارزشی بودید به سمت و سوی مخالفت و در نهایت عناد با این نظام مقدس کشاند، تا جایی که بدترین هتاکی و توهین به رهبری داشته باشید. حال سوال اینجاست که آیا جنابعالی حامل ماموریتی برای موضوع فوق می باشید؟ یا ندانسته آب به آسیاب دشمن می ریزید؟!!
به هر صورت این موضوعی است که ناخواسته ذهن من طلبه حقیر را مدتی است به خود مشغول داشته که نیاز هست مجریان امر نیز در این باب حداقل تامل نمایند.
3- جنابعالی به ریزش های نظام پرداخته که اگر منظورتان مثلث جنابعالی و فرزند ناخلف آن استاد اخلاق و آن موج سوار عبدالمسیء است، این مثلث برای نابودی یک روستا هم کم است تا برسد به این نظام مستحکم مقدس جمهوری اسلامی، که ریشه این نظام ولایی از زلال دین سرچشمه گرفته و الحمدالله روز به روز در دنیا مطرح تر می گردد که نمونه آن را در پاتک حماس به رژیم غاصب در7 اکتبر دیدیم و فرزندان واقعی و خلف خمینی در آن سوی جهان اسلام در یک مجموعه و در قالب یک حزب به تعبیر« کم من فئته قلیله غلبت علی فئهٍ کثیره» نزدیک دو ماه است که در مقابل دنیای استکبار از رژیم صهیونیستی تا آمریکا و اروپا و سران بی غیرت عرب ایستاده و شما مدعیان که بیش از یک سال مرگ یک دختر را پیراهن عثمان نموده اید، در مقابل مرگ هزاران کودک ( که رژیم صهیونیستی فقط زورش به این جماعت می رسد) زبان در کام نهادید.
وکلام آخر اینکه این نظام یک نظام واقعی مردمی است نه دیکتاتوری که شما در زیر لوای آن آزادانه صحبت می کنید. اینکه در شهر مقدس قم در خانه خود نشسته و با شبکه های معاند مصاحبه و لجن پرانی می کنید اما نظام با شما کاری ندارد، چرا که نظام اصلا شما را در حدی نمی داند که مخالف، حساب کند. به تعبیر آن درخت که وقتی گنجشککی می خواست از آن بلند شود ندا داد که مواظب باش می خواهم حرکت کنم؛که درخت زبان درآورد که وقت نشستن تو اصلا متوجه نشدم تا رفتنت را بفهمم.
به هر صورت آقای نصیری شاید این نصیحت دلسوزانه دوست سابق شما تاثیری در ذهن و روح شما گذاشته و همچون گذشته به خیمه حسینی انقلاب بازآیید.فاعتبروا یا اولی الابصار
حجت ملکی