کتاب «کشتی پهلو گرفته» که اخیراً چاپ پنجاهونهم آن توسط انتشارات کتاب نیستان روانه بازار شده، مروری بر نقاط عطف حیات حضرت صدیقه طاهره (س) و روایت مصائب زندگی از زبان ایشان و برخی اطرافیان است.
شاکری در ابتدای این نشست درباره نخستین مواجهه خود با «کشتی پهلو گرفته» بیان کرد: این کتاب در سال ۱۳۶۸ چاپ شده و از جمله آثار متقدم سید مهدی شجاعی است. فضای آن زمان ادبیات دینی این گونه بود که در دوره تولد، تجربه و آزمون خودش بود. باید بدانیم هر اثری در یک بستر فرهنگی زاده میشود و باید این را در نظر داشته باشیم که این محصول در دوره و زیست ادبی خودش یعنی نزدیک به ۴۰ سال باید ما را به افق بلندتری از ادبیات دینی برساند.
وی با بیان اینکه انقلاب اسلامی یک رخداد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و در دل خودش بستری برای زایش انواع گونههای ادبی بود، افزود: از سوی دیگر نمیتوانیم کشتی پهلو گرفته را ببینیم اما «پدر، عشق و پسر» و «حماسه سجادیه» را نبینیم. خود ادبیات نیز مهم است؛ ادبیات انقلاب در گونههای مختلفی شکل گرفته که با هم بی ارتباط نیستند. سید مهدی شجاعی در ادبیات دینی آثار مختلفی تولید کرده به طور مثال کارهای تاریخی، معاصر و ادبیات سیاسی دارد و همه اینها را باید با هم در نظر بگیریم چون گونههای ادبی به هم راه دارند و با هم در ارتباط هستند.
این محقق با اشاره به مزیت «کشتی پهلو گرفته» توضیح داد: این کتاب مزیتی دارد و آن تقدم زمانی نسبت به آثار دیگر است. گونههایی مانند ادبیات دفاع مقدس، ادبیات تاریخی و داستان معصومین (ع) هر کدام دشوارهایی دارند. ممکن است برخی مخاطبان ندانند نوشتن درباره معصومین (ع) چه دشواریهایی دارد و اینکه وی جزو پیشروها و نسل درخشان دهه ۶۰ برای نگارش اثر درباره معصومین (ع) بوده جالب توجه است.هر فردی با یک اندوخته تاریخی و دینی نمیتواند به سراغ این حوزه بیاید و این سید مهدی شجاعی را متمایز کرده است. از سوی دیگر فهرست مطولی از آثار درباره معصومین (ع) منتشر شده و میتوانیم ببینیم مسیری که با کتاب «کشتی پهلو گرفته» شروع شده چگونه بوده و چه ظرفیتها و آسیبهایی دارد.
وی در پاسخ به این سوال که اگر انقلاب پیروز نمیشد آیا میتوانستیم شاهد تولید این آثار باشیم، گفت: ادبیات ما در تمام گونههایش واجد پس زمینه سیاسی است. به تعبیری اگر ادبیات دفاع مقدس داریم چه چیزی باعث رونق آن شد؟ بخشی از ظرفیت در خود این موضوع است. این موضوع چه چیزی را آشکار کرد؟ این موضوع، همان فرهنگ مقاومت و علوی است. در ادبیات جهان هم همین است؛ یعنی اتفاقات بزرگ مصالحی برای روایت فراهم میکنند که بدون آنها ادبیات چنین ظرفیتی ندارد. در ادبیات دفاع مقدس، کسانی ظهور یافتند که الگویشان حضرت زینب (س) و امام حسین (ع) بود و ادبیات را وارد عرصه جدید کردند.
شاکری همچنین درباره اینکه داستاننویس چرا باید درباره معصومین (ع) بنویسد؟ عنوان کرد: آنچه نویسنده را برای نوشتن آماده میکند تجربه محسوس و معقول از یک واقعه است و تولیدات دهه ۶۰ توسط شرکتکنندگان در جنگ نوشته میشد. آنها قصد داستاننویسی داشتند و چون روحشان با تجربه سیراب شده بود شروع به نوشتن کردند. از سوی دیگر گونه ادبیات دفاع مقدس ما حسینی است؛ همان طور که روایت ادبیات عاشورایی حسینی است. حالا چرا باید نویسندهای اززندگی معصومین (ع) روایت داشته باشد؟ چون وقتی انسان تمام فرصتها و تهدیدها را میبیند در راستای هدف نویسندهای قرار میگیرد که باید مخاطرات را کاهش دهد و از فرصتها استفاده کند.
این نویسنده همچنین با اشاره به دشواریهای داستاننویسی تاریخی بیان کرد: انتخاب هیچ نویسندهای در ابتدا روایت تاریخی نیست چون باید پژوهشگر و تاریخدان هم باشد و اگر درباره معصومین (ع) مینویسد باید کلامی هم باشد.؛ تحریف تاریخ معصومین (ع) تنها تحریف تاریخی نیست بلکه کلامی هم هست. پس مهم نیست که فقط به روایتهای تاریخی بپردازیم چون در حوزه معصومین (ع) برخی از روایتهای تاریخی کنار گذاشته میشود چون تاریخ کلامی و فقهی دارد و سید مهدی شجاعی از این منظر پیشرو است.
وی در پاسخ به این سوال که چرا باید به زندگی معصوم (ع) بپردازیم؟ گفت: در ابتدا باید گفت که داستان برای و درباره کیست؟ این دو باید با هم نسبت و رابطه داشته باشد. برخی حتی بر ادبیات دفاع مقدس نقدی وارد کردند و گفتند اگر درباره دفاع مقدس و شخصیتهایش مینویسید باید بدانیم فاصله آنها با ما زیاد است و به همین دلیل از دنیای ما دورند در حالیکه این حرف غلط است و انسان همواره کمال را جستوجو میکند.
شاکری با بیان اینکه انقلاب، ادبیات را پدید آورد چون خودش زاده ادبیات بود، افزود: داستان، مقوله ذو مراتب و مشکک است. آنچه سید مهدی شجاعی تلاش کرده انجام دهد فراتر از تاریخ است. سوال این است که اگر چنین روایتهایی در تاریخ و منابع است چرا باید آن را داستان کرد؟ چون منابع متعدد هستند و اختلاف اقوال هم وجود دارد و مخاطب ممکن است سرگردان شود. از سوی دیگر منابع ممکن است پشت سر هم نباشند و تواریخ نیز حس برانگیز نیستند و همه اینها باعث شده سید مهدی شجاعی تلاش کند بازنویسی ادبی از تاریخ معصومین (ع) داشته باشد.
وی تاکید کرد: محور کتاب «کشتی پهلو گرفته» روایت است و به سوی داستان رفته است؛ کار نویسنده این کتاب به دلیل انتخاب زاویه دید، شاخص است. کار سید مهدی شجاعی شبیه «آنک آن یتیم نظرکرده» نوشته محمدرضا سرشار است؛ با این تفاوت که او آمده کلام پیامبر اکرم (ص) را ذکر کرده است.
شاکری با بیان اینکه ادبیات موجودیت زایایی دارد و فارغ از مدیریتها بر آن راه خودش را میرود و متوقف نمیشود، عنوان کرد: ما نمیتوانیم از تجربه پرهیز کنیم اما آزمون و خطا ما را به چه جهتی میبرد؟ از کجا میتوانیم بفهمیم که ادبیات به این بلوغ میرسد که خطایش را تشخیص دهد؟ آیا بلوغ مخاطبان نسبت به ادبیات میتواند تضمینکننده ادبیات باشد و خطاها را نشان دهد؟ خیر چون آثار زیادی بوده که مخاطب آنها را پسندیده است اما استناد تاریخی ندارد.
این منتقد ادبی ادامه داد: ما در کشور جریان نقد ادبیات متعهد نداریم و درباره داستانهای تاریخی و معصومین (ع) نیز نقد درستی نداریم. اندیشمندان تاریخی ما ادبدان نیستند و داستاننویسان ما هم به تاریخ تسلطی ندارند؛ پس مسئله ما در ادبیات کشف نشده و مسئله ما بیمسالگی ماست. نمیدانیم چه کردیم و مشکلات و راه حلها چیست؟ همه نویسندهها تلاش میکنند در حد تصور خود معصومین (ع) را روایت کنند؛ در حالیکه مقام معصوم (ع) مقام حیات معقول است.
وی با بیان اینکه شجاعی درباره غیرمعصومین و در ارتباط و خود فضای معصومین (ع) داستان نوشته، عنوان کرد: او کتابهای مختلفی را در حوزههای مختلف نوشته و آثارش نشاندهنده سیر تحول اوست. به تدریج از مسیر روایت از زبان معصوم (ع) دور شده است. تمرکز یک نویسنده در یک حوزه به تواناییهای او در آن حوزه ضریب میدهد. شجاعی در ادبیات آیینی و زندگی معصومین (ع) متمرکز شده و پراکندهکاری نکرده است؛ از سوی دیگر او به داستان آشناست و در گفتوگو نویسی و به کار گیری طنز در داستان بسیار ماهر است. در «کشتی پهلو گرفته» میتوانید بر مصایب اهل بیت (ع) گریه کنید.
شاکری بیان کرد: ادبیات باید مای واقعی را به ما نشان دهد و ما را به معرفت برساند. در کتاب «کشتی پهلو گرفته» ما با روضه ادبی مواجهیم که مخاطب خودش را دارد. اما این ادبیات نمیتواند ما را عبور دهد و به ورای روایتهای تاریخی برساند و علت منفعل بودن مردم کوفه را نشان دهد. این کتاب اثر مهمی است و توانسته بعد از این همه سال همچنان ماندگاری خود را حفظ کند و از این منظر کار شجاعی قابل تقدیر است.