نقش مردم در حکمرانی دینی از منظر رهبر معظم انقلاب
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، تقدیر براین بوده که همیشه کلام دشمن از دهان اهل علم بیرون آید تا مراتب باطلش کمتر به ذوق زند. کسی که باید سروش حق باشد، در مقاطع حساس، اغواگر جامعه شده است؛ جناب آقای سروش محلاتی در فایل صوتی اخیرش چنین بیان کرد که تفکر فعلی نظام، اعتقادی به انتخابات ندارد و قائل به انتصابات است.
او برای اثبات ادعای خویش گفته است بندهای قانون اساسی قابل تمسّک نیست و نیاز به مفسّر دارد و مفسّر آن نیز آیت الله مصباح است؛ چرا که او در این دهه به بدنه نظام فکر تزریق کرده است. سوال بنده این است که چرا ایشان نظر مقام معظم رهبری را ارزیابی نکردند؟ آیا نظرات قطعی ایشان در مسائل مهم فصل الخطاب نظام نیست؟ آیا خود آیت الله مصباح همگان را به پیروی فکری و عملی از رهبرانقلاب سفارش ننمودند؟ اهتمام مقام معظم رهبری به نقش مردم در حکمرانی امر پوشیدهای بود؟ آیا بیانات رهبر انقلاب در دسترس ایشان نبود است؟
بیانات رهبر انقلاب آنقدر صریح است که روخوانی آن هم صورتبندی ارائۀ آقای سروش محلاتی را واژگون میکند و این را خود او نیز میداند؛ لذا در این زمینه بیانات معظم له را برای مخاطب خویش نمیخواند و به خواندن گزارههایی از بیانات آیت الله مصباح اکتفا میکند. آیت الله مصباحی که در عمل از همه مدعیان دموکراسی در ایران بیشترین اهتمام را به انتخابات داشتند و همه را به مشارکت حداکثری دعوت مینمودند؛ در این یادداشت سعی دارم به صورت کوتاه جایگاه انتخابات و نقش مردم در اندیشۀ مقام معظم رهبری را ارائه دهم:
انتخاب حاکم و به صورت کلی مسئولین نظام اسلامی دو مرحله دارد: مرحله نخست مرحله جعل معیارها و شاخصههای حاکم است و مرحله دوم تطبیق عناوین و شاخصهها بر مصادیق موجود است. مرحلۀ نخست را علم اصول همان مرحلۀ اقتضاء از مراتب حکم میداند. در این قسمت همه مکلفند و موظفند که معیارهای شرعی را رعایت کنند. این مرحله در حکومتهای غیر دینی نیز وجود دارد و آنها نیز بر اساس مبانی پذیرفتهشده خود جهت تعیین حدود و نظارت بر حسن اجرای انتخابات نهادهایی قرار دادهاند.
مرحلۀ بعد تطبیق عناوین بر مصادیق گوناگون است که مردم میتوانند فردی را که اصلح میدانند انتخاب کنند. این مرحله در بحث مراتب حکم، مرحله فعلیت حکم شرعی نامگذاری شده است. یعنی آن شخصی که مردم به سوی او اقبال نشان دهند ولایت و مسئولیت بر او فعلیت میابد و او در جایگاه حکمرانی مینشیند.
تطبیق عناوین بر مصادیق دو حالت دارد: یا تخصصی است و یا غیر تخصصی. آن هنگام که این انتخاب نیاز به تخصص داشته باشد، مردم متخصصینی را به رای و نظر خود انتخاب میکنند و آنها از طرف مردم شاخصهها را بر کسانیکه صلاحیت رهبری را دارند حدوثا و بقائا تطبیق میکنند. وقتیکه این تطبیق نیاز به تخصص نداشته باشد این انتخاب مستقیما برعهده مردم گذاشته شده و این مردمند که مستقیم انتخاب میکنند حکمرانی بر چه کسی فعلیت شرعی پیدا کند. بنابرین میتوان گفت که فعلیت شرعی حاکم چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم به انتخاب مردم گره خورده و پذیرش آن انتخاب بر همه واجب است.
در ادامه شما را به خواندن بیانات معظم له که به دینی بودن نقش مردم اشاره دارد دعوت میکنم: «در اسلام به نظر مردم اعتبار داده شده؛ رأى مردم در انتخاب حاكم و در كارى كه حاكم انجام ميدهد، مورد قبول و پذيرش قرار گرفته. ...اگر يك زمامدارى بود كه مردم با او بيعت نكردند، يعنى آن را قبول نكردند، آن زمامدار خانهنشين خواهد شد و مشروعيت ولايت و حكومت به بيعت مردم وابسته است يا بگوئيم فعليت زمامدارى و حكومت به بيعت مردم وابسته است.
...شما ببينيد در مورد رهبر بعد از آنى كه شرايط رهبر را ذكر ميكند، دو راه براى انتخاب رهبر مشخص ميكند: يكى اينكه اكثريت قاطع مردم، نه نصف به علاوهى يك، پنجاه و يك درصد، اكثريت قاطع يعنى آنى كه اقليت در مقابل او چيز ناچيزى باشد؛ آن كسى كه اكثريت قاطع مردم او را به رهبرى انتخاب بكنند، او رهبر است. تشبيه هم شده در قانون اساسى به رهبرى امام بزرگوار ما و رهبر عظيمِ عزيزِ تاريخى اين ملت كه اكثريت قاطع مردم او را به رهبرى انتخاب كردند و امامت او را پذيرفتند كه رهبر و پيشواى جامعه باشد....[1] اين يكى از امتيازات بزرگ اسلام است.
در قانون اساسى بعد از مقام رهبرى مقامهاى ديگر هم، آنهائى كه تعيين كنندهاند، همين جورند. رئيس جمهور را كه رأس نظام و نظام سياسى و رئيس قوهى مجريه است، مردم با آراء مستقيم انتخاب ميكنند. نمايندگان مجلس شوراى اسلامى را كه قانونگذار و قاعدهى اصلى نظام جمهورى اسلامى هستند، مردم با رأى مستقيم خودشان انتخاب ميكنند. بقيهى مقامات و كارگزاران هم با رأى مردمند، منتها تقريباً به صورت غير مستقيم.
مثل دستگاه قضائى كه از طرف امام مقامات عالى قضائى انتخاب ميشوند كه خود امام منتخب مردم است يا نخست وزير كه از طرف رئيس جمهور و مجلس شوراى اسلامى برگزيده ميشود كه آنها منتخب مردم هستند؛ يعنى در حقيقت تمام دستگاههاى اجرائى اصلى كشور با رأى مردم، با ميل مردم انتخاب ميشوند و مردم در او دخالت دارند. يك چنين چيز بسيار شگفتآور و عظيمى در اسلام هست كه در جمهورى اسلامى هم به اين شكل منعكس شده. »(۱۳۶۶/۰۳/۲۲) خطبههاى نماز جمعه تهران
محمدمهدی حسین زاده