شنبههایی که هیچوقت نمیآیند!
همه ما لیست بلندبالایی از برنامهها و اهداف در ذهنمان داریم که مدتهاست میخواهیم از اول سال، از ماه جدید یا از شنبه انجام آنها را آغاز کنیم. خیلی از مواقع هم اگر آن شنبه موعود آمده باشد و شروع به اجرای یک عادت خوب کرده باشیم، ناگهان وسط راه خسته و بیانگیزه میشویم و رهایش میکنیم!
مشکل حفظ تصمیمهای جدید، یک پدیده رایج در سراسر دنیاست. مطالعهای در دانشگاه اسکرانتون آمریکا نشان داد ۲۳درصد مردم تنها پس از یک هفته، تصمیمهایشان را فراموش میکنند و فقط ۱۹درصد، واقعا قادرند به اهداف خود در درازمدت پایبند باشند.
حال سؤال اینجاست چرا اهداف به این سرعت کنار گذاشته میشوند؟
با توجه به اینکه بخش زیادی اززندگی ما را عادتها تشکیل دادهاند برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید به موضوع «عادت» بپردازیم، چراکه روانشناسان عدم اجرای برنامهها را در گرو عادات هر فرد میدانند و معتقدند اهداف جدید بیش از هر چیز مستلزم تغییر عادت هستند و شروع یک عادت جدید نیز دشوار است. به اعتقاد ویلیام جیمز، پدر روانشناسی آمریکا، عادت همان عاملی است که به ما امکان میدهد کاری را برای نخستینبار بهسختی انجام دهیم، اما همان کار برایمان بهزودی آسان و آسانتر میشود تا در نهایت تقریبا بدون هیچگونه هوشیاری خاصی آن عمل را انجام میدهیم. این عادتها ممکن است بسیارمفید، کمککننده وباعث رشد و پیشرفت در مسیر زندگی و رسیدن به اهداف بوده یا عادتهایی بد، مضر و مخرب در زندگی باشند. ذهن انسان قادر به تمییز یک عادت و رفتار خوب یا بد نبوده و هر حرکت و رفتاری را پس از مدتی تکرار، تبدیل به عادت میکند.
ریز عادتهای ذرهبینی
از آنجا که عادتها کمکم با سبک زندگی آمیخته میشوند و اثرات آن نیز بلافاصله و سریع قابل ملاحظه نیست، لذا در اغلب موارد اصلا متوجه انجام آنها و تاثیراتی که دارند نمیشویم. مثلا اگر گازی به یک همبرگر چرب بزنید و فورا دچار حمله قلبی شوید، دیگر سراغ گاز دوم ساندویچ نخواهید رفت یا اگر پک بعدی از سیگارتان، فوری صورت شما را شبیه یک آدم پیر ۸۰ساله کند، قطعا دوباره سراغ سیگار نمیروید. یقینا اگر وجه منفی رفتارهای اعتیادآوری مثل پرخوری و سیگار کشیدن، بلافاصله بعد از انجام آنها نمود پیدا میکرد، شما هرگز آنها را تکرار نمیکردید و برای خود عادتهای بد نمیساختید. بههمینترتیب یک تغییر کوچک در عادات روزانه شما میتواند زندگیتان را به یک مقصد متفاوت ببرد. انتخابی که یک درصد بهتر یا بدتر از وضعیت کنونی است، شاید در آن لحظه چندان جلب نظر نکند، اما در گذر زمان میتواند تغییر بزرگی را بین شرایط کنونی و آینده شما به وجود آورد.
هدفها ما را به نتیجه نمیرسانند!
جیمز کلیر، نویسنده کتاب عادتهای اتمی معتقد است این اهداف نیستند که ما را به نتایج دلخواهمان میرسانند بلکه سیستم و سبک زندگی ماست که آن را رقم میزند. وی میگوید: ما با خودمان فکر میکنیم باید نتایج را تغییر دهیم، اما این نتایج نیستند که مشکلسازند. چیزی که حقیقتا باید تغییر دهیم، سیستمهایی هستند که این نتایج را میسازند. به عبارت دیگر، زمانی که فرد ورودیها و خروجیها را اصلاح کند، نتایج خودشان حل خواهند شد. البته این به معنای عدم اهمیت هدف نیست، چراکه اهداف برای تعیین مسیر لازمند، اما سیستمها بهترین گزینه برای پیشرفت هستند.
تغییر، یکشبه اتفاق نمیافتد
بدیهی است که تغییر عادات و روشهای یکسانی که ما مدتها و حتی سالها با آنها زندگی کردهایم کار سخت و دشواری است و یکشبه تغییر نمیکنند. مثلا برای تغییر عادت پرخوری و مصرف تنقلات، به کمخوری و استفاده از سبزیجات، لازم است از میزان مصرف غذای اولیه هر روز مقداری کم کرده تا به میزان دلخواه برسد. یا مثلا در تغییر رفتاری، چون جایگزینکردن مطالعه بهجای وقتگذرانی در شبکههای مجازی، نمیتوان یکروزه گوشی موبایل را کنار گذاشته و فقط مطالعه کرد، لازم است تا بهطور مستمر هر روز دقایقی از زمانی که صرف گوشی موبایل میکنید را به مطالعه اختصاص داده و هر روز زمان مطالعه را افزایش دهید. آنچه بیش از هر چیز در این زمینه موثر است، شدت کار انجامشده برای چند روز و به طور موقت نیست، بلکه نظم و دیسیپلین است که تغییر را رقم میزند.
راههای ترک عادت
۱- تصمیم به ترک عادت
۲- مشخصکردن هدف از ترک عادت
۳- تقسیم کلی به اهداف کوچک
۴- کنار گذاشتن یکییکی اهداف منفی
۵- یادآوری هدف به خود
چرخه ایجاد عادت
۱- نشانه یا هدف
۲- پاسخ و انجام برنامهها
۳- پاداش و ولع ادامه فعالیت