۲۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۰
کد خبر: ۷۶۳۶۳۶

لغو سفر محمدرضا پهلوی به جهرم به دست «شیران در قفس»

لغو سفر محمدرضا پهلوی به جهرم به دست «شیران در قفس»
مأموران رژیم به دستور شهربانی جهرم حدود دو ماه و نیم مشغول نرده‌کشیدن پیاده‌رو‌های خیابان‌های جهرم بودند تا بتوانند امنیت کافی برای عبور شاه فراهم کنند. غلامعلی مهربان که در آن زمان دبیر دانشسرای جهرم بود می‌گوید: یکی از بچه‌‌ها موضوع انشای خود را تحت عنوان «شیران در قفس» انتخاب کرده بود. این دانش آموز، مردم پشت نرده‌‌های کنار خیابان را به عنوان شیران پشت این قفس ترسیم کرده بود.

شاه قرار بود در آبان - آذر ۱۳۵۵ به شهر جهرم سفر کند. مأموران رژیم که خود را برای استقبال هر چه بهتر از محمدرضا در جهرم آماده می‌کردند، تمام خیابان‌‌های اصلی شهر جهرم را که قرار بود شاه از آن‌جا عبور کند، آذین‌بندی کرده بودند و در چند نقطه‌ی شهر طاق نصرت‌‌هایی درست کرده بودند. از جمله‌ی آن طاق نصرت‌ها یکی در خیابان منوچهری بود که خیابان اصلی و مرکزی شهر جهرم به شمار می‌آمد و تنها هشت متر عرض داشت. آن‌ها از هر دو طرف خیابان هم دو تا یک متر گرفته بودند و خیابان شش متر شده بود و همین مسئله مشکلاتی را برای عبور و مرور مردم به وجود آورده بود. گاه اتفاق می‌افتاد که تصادفاتی در آن خیابان که پر رفت و آمدترین خیابان جهرم به شمار می‌آمد، رخ می‌داد و همین مسئله اعتراض‌هایی را از طرف مردم جهرم به دنبال داشت. حدود دو ماه و نیم تمام شهر جهرم را آذین‌بندی کرده بودند و خود خیابان منوچهری به طور کامل آذین‌بندی شده بود. در آن زمان در جهرم تنها یک ساختمان چند طبقه وجود داشت که متعلق به شخصی به نام نقشوار بود و مأموران رژیم آن ساختمان را از بالا تا پایین با قالی و پارچه آذین‌بندی کرده بودند. در میدان مصلای جهرم هم که از جا‌های پر رفت و آمد و مهم جهرم به شمار می‌آمد آذین‌بندی شده بود در خیابان کوشکک هم طاق‌نصرت‌‌هایی احداث شده بود.

مأموران رژیم به دستور شهربانی جهرم حدود دو ماه و نیم مشغول نرده‌کشیدن پیاده‌رو‌های خیابان‌های جهرم بودند تا بتوانند امنیت کافی برای عبور شاه فراهم کنند. کارگرها از صبح زود تا آخر وقت اداری مشغول به این کار بودند معاون شهربانی جهرم که در آن زمان سرگرد الوند بود تمام آهن‌فروشی‌های جهرم را مجبور کرده بود که آهن‌های خود را آورده و از ابتدای شهر جهرم که قرار بود شاه از آن‌جا وارد شهر شود و به خصوص دو سوی خیابان منوچهری نرده‌‌هایی آهنی به طول دو متر احداث کنند، تا کسی نتواند فکر آسیب‌زدن به شاهنشاه را به ذهن خود خطور دهد. غلامعلی مهربان در این باره می‌گویند: «اینجانب در آن زمان دبیر دانشسرای جهرم بودم؛ از جمله درس‌هایی که من در آن زمان داشتم درس انشا بود. نظر من در انشا این بود که موضوع آزاد به بچه‌ها می‌دادم و به آن‌ها می‌گفتم که درباره‌ی هر موضوعی که دوست داشتید انشا بنویسید یکی از بچه‌‌ها موضوع انشای خود را تحت عنوان «شیران در قفس» انتخاب کرده بود. این دانش آموز، مردم پشت نرده‌‌های کنار خیابان را به عنوان شیران پشت این قفس ترسیم کرده بود. وقتی این دانش آموز انشا را می‌خواند از بس سکوت بر کلاس حکمفرما شده بود به خاطر آنکه همه گوش می‌دادند، می‌شد نفس بچه‌ها را شمارش کنیم. هیچ یک از بچه‌ها على المعمول مطلبی به بیرون از کلاس انتقال نمی‌دادند. برعکس همه‌ی انشا‌هایی که بعد از اتمام آن از بچه‌ها می‌خواستم تا درباره‌ی آن اظهار نظر کنند، بعد از اتمام این انشا به شخصی که انشا را خوانده بود فوراً گفتم: «آفرین و بسیار خوب! بنشین.» و از نفر بعدی خواستم تا انشای خود را بخواند و نگذاشتم کسی روی این مسئله اظهار نظر کند و مشکلی برای دانش آموز مذکور پیش آید؛ این موضوع گذشت و خوش‌بختانه هیچ اتفاقی هم نیفتاد.

مردم جهرم از هنگامی که از آمدن شاه به شهر خود اطلاع یافتند، سعی کردند تا به هر نحوی شده مانع حضور ایشان به جهرم شوند آن‌ها روی دیوارها نوشتند: «مقدمت را با گلوله استقبال می‌کنیم»، «شاهنشاه به گورستان خود خوش آمدی» عناصر انقلابی جهرم تمام پارچه‌ها و آذین‌بندی‌‌هایی که مأموران رژیم در خوش‌آمدگویی شاه به جهرم در نقاط مختلف شهر نصب کرده بودند، آتش زدند. یکی از مکان‌هایی که قرار بود شاه به آن‌جا برود، ایستگاه تحقیقات کشاورزی جهرم معروف به «باغ نمونه» بود چون مردم جهرم از قبل می‌دانستند که قرار است شاه از آن‌جا بازدید نماید شروع به نوشتن و پخش شعار‌های تهدیدآمیز علیه شاه در آن محل کردند. از جمله آن‌که «شاها مقدمت را گلوله باران می‌کنیم»، «باغ نمونه قتلگاه تو خواهد بود». مأموران رژیم تمام امکانات خود را به کار گرفتند و نیرو‌های خود را بسیج کردند تا بتوانند استقبال بسیار گرمی در هنگام ورود شاه از ایشان دهند. ولی شعار نوشتن مردم جهرم در روی دیوار‌های شهر، سرسپردگان رژیم را به وحشت انداخته بود. جلال آتشی می‌گوید: سروان دهقانی که در آن زمان رئیس اطلاعات و نماینده‌ی ساواک در جهرم بود شبی من را خواست و گفت: من از شب تا صبح قرص می‌خورم تا خوابم نبرد و در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر می‌چرخم تا ببینم چه کسی شعار علیه شاه بر روی دیوار‌های شهر می‌نویسد.

در کوچه‌ها شعار «مرگ بر شاه» بود. سر مصلی نوشته شده بود به قتلگاه خود خوش آمدی به هر حال وقتی مأموران رژیم متوجه شدند که جو بسیار نامناسبی علیه شاه در جهرم وجود دارد و با همه‌ی تدبیر‌هایی که برای آمدن شاه به جهرم در نظر گرفته‌اند نمی‌توانند امنیت شاه را برقرار کنند، لذا تصمیم به لغو سفر شاه به جهرم گرفتند و اعلام کردند: «از آن‌جا که جهرم نخل‌های بسیار زیادی دارد امکان کنترل کردن آن‌جا وجود ندارد به هر حال شاه نتوانست به جهرم بیاید. اتفاقی که در آن زمان بسیار بزرگ بود و انعکاس بسیار زیادی در رسانه‌‌های خارجی به همراه داشت.»

لغو سفر شاه به جهرم به دست «شیران در قفس»

بعد از این جریانات آیت‌الله سیدحسین آیت‌اللهی برای چندمین بار به دست نیرو‌های رژیم دستگیر شد و مدتی را در زندان سپری کرد. غلام‌علی مهربان در این باره نقل می‌کند: در آن زمان در امامزاده ابراهیم جلسه‌ی تفسیر قرآن آیت‌الله شب‌زنده‌دار، که بعضی وقت‌ها از قم به جهرم تشریف می‌آوردند و برای ما سخنرانی می‌کردند، بعد از اینکه جلسه به پایان رسید و بیرون آمدیم درباره‌ی اینکه آیت الله سیدحسین آیت اللهی را گرفته‌اند و اینکه گفته‌اند که این دیوارنویسی زیر نظر ایشان و دارودسته‌ی او بوده است، صحبت شد. ساواک در گزارشی درباره‌ی نقش ایت الله سیدحسین آیت‌اللهی و یارانش در شعار نوشتن بر روی دیوار‌های شهر جهرم در هنگام سفر شاه به این شهر می‌نویسد: به احتمال قوی نوشتن شعار و آتش زدن پرچم‌ها در شهرستان جهرم از ناحیه‌ی افراد سید حسین آیت اللهی از جمله نعمت الله تقاء آتشی، رستگار و بشارتی می‌باشد که مقارن تشریف‌فرمایی اعلی حضرت همایونی به جهرم اقدام به نوشتن شعار در کوچه‌‌هایی خلوت شهر عليه مصالح ملی و گاهی به نفع خمینی نموده و مبادرت به شکستن تابلوی به احتمال زیاد مربوط به این افراد می‌باشد که حزب رستاخیز و دیگر کار‌های تخریبی تعداد آن‌ها از ده نفر هم متجاوز نیست....

لغو سفر شاه به جهرم به دست «شیران در قفس»

نجات الله کوهمال، از جهرمی‌‌هایی که رابط امام و آقای آیت اللهی بود و بار‌ها به دستور به نجف به نزد امام خمینی مسافرت می‌کرد و پیام‌‌های آیت‌الله سید حسین آیت‌اللهی روحانیون جهرم را به سمع نظر امام می‌رساند، می‌گوید:

«بعد از لغو سفر شاه به جهرم و دستگیری آیت‌الله سید حسین آیت‌اللهی برای ملاقات با حضرت امام که در این زمان در عراق در تبعید بودند رفتم و در مسجد ترک‌ها در نجف اشرف به خدمت ایشان رسیدم. امام در این زمان در حال خواندن نماز بود. بعد از نماز به دیدار امام رفتم و پس از ادای احترام و احوال‌پرسی عرض کردم از طرف آیت‌الله سید حسین آیت‌اللهی آمده‌ام. سپس با امام به طرف منزل ایشان رفتم در آن‌جا در حالی که بلند بلند گریه می‌کردم عرض کردم: آقای آیت اللهی را گرفته‌اند و هیچ‌کس هم از او خبر ندارد. امام فرمودند: چرا ایشان را دستگیر کردند؟ عرض کردم چون مثل شما و جدتان امام حسین (ع) فریاد هیهات منا الذله سر داده‌اند. امام فرمودند: انشاء الله دوباره به جهرم خواهد آمد و سپس درباره‌ی اوضاع جهرم از من سؤال کردند. گفتم: چند وقت قبل شاه می‌خواست به جهرم بیاید، مردم روی دیوار‌ها نوشتند: مقدمت را گلوله باران می‌کنیم. امام حرفم را قطع کردند و فرمودند: حالا آمد یا نه؟ عرض کردم: خدا این ننگ را روی جهرم نگذارد. امام سرش را بالا کرد و گفت: انشاء الله هیچ وقت به جهرم نیاید. حجت الاسلام والمسلمین سید علی آیت‌اللهی فرزند آیت‌الله سیدحسین آیت‌اللهی نقل می‌کنند:«آیت‌الله سیدحسین آیت‌اللهی بار‌ها شیرین‌ترین خاطره‌ی خود را در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، لغو سفر شاه به جهرم به علت اعتراض‌‌های مردمی عنوان می‌کردند و از این موضوع بسیار شادمان بودند.»

لغو سفر شاه به جهرم به دست «شیران در قفس»

برچسب ها: پهلوی جهرم سفر
ارسال نظرات