واکنش امام خمینی به هشدارها دربارهی اعضای سازمان مجاهدین خلق چه بود؟
سازمان مجاهدین خلق، اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، راه خود را از بنیانگذار انقلاب و مردم جدا کرد و کمی بعد هم دست به اسلحه برد و خون افراد بیگناه زیادی را ریخت. برخی فعالین سیاسی میگویند از همان روزهای اول که نخستین نشانههای ساز ناکوک این گروهک را دیدند، نگران شده و دربارهاش با مقامات ارشد انقلاب صحبت میشود. یکی از این افراد، آیت الله محمد یزدی است که در همین راستا، ماجرایی را تعریف کرده است.
او در کتاب خاطراتش که مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده، میگوید که امام خمینی در مواجهه با تذکر و هشدار برخی افراد دربارهی ماهیت این گروه، میگویند که از وضعیت اعضای سازمان مجاهدین خلق کاملاً مطلعاند اما تا زمانی که آنان دست به خشونت و اسلحه نبردهاند، اجازهی برخورد با آنان را نمیدهند.
متن کامل این این روایت را به نقل از آیت الله محمد یزدی رئیس اسبق قوهی قضاییه در ادامه میخوانید:
[پس از پیروزی انقلاب اسلامی] بعد از این که حضرت امام به قم تشریف آوردند، پس از یک هفته که از اقامت ایشان در قم گذشت، مصمم شدند که به بازدید از شخصیتهایى بروند که مناسب تشخیص مىدادند.
یک شب اطلاع دادند که امام به منزل ما مىآیند. من هم با دوستان هماهنگ کردم تا آنها هم حضور داشته باشند و حتى راجع به مسائل کشور هم به بحث و تبادل نظر بپردازیم. ما اطلاع داشتیم که حضرت امام دوست دارند که در جلسات دوستانه و بازدیدهاى اینچنینى هم راجع به مسائل مهم صحبت شود. ما هم بنا گذاشتیم که بحث سازمان مجاهدین را پیش بکشیم و نظر امام را در این مورد جویا شویم و بر اساس آن اتخاذ تصمیم کنیم. طبق توافق به عمل آمده قرار شد که آقاى حسینى ـ فرزند آیتالله نورالدین شیرازى ـ ابتدا مسئله را در جلسه و در حضور امام عنوان کند تا مسیر بحث تعیین شود. حتى از پیش بنا شد که تعدادى از کتابهاى منتشرشده توسط منافقین به جلسه آورده شود تا عنداللزوم مورد استشهاد قرار گیرد.
شب هنگام، حضرت امام به منزل ما تشریف آوردند. در آن ایام ما در منزل آقاى اشراقى در خیابان دور شهر اقامت داشتیم. وقتى جلسه بازدید شکل طبیعى خود را پیدا کرد و دوستان که تنى چند از آنها از اعضاى جامعهی مدرسین حوزهی علمیه بودند، جمع شدند، آقاى حسینى برنامهی از پیش تعیین شدهی خود را شروع کرد. امام در پاسخ فرمودند: «من اعضاى مجاهدین را مىشناسم و با مواضع آنها آشنایى دارم و کتابهایشان را هم خواندهام، اما تا زمانى که اینها دست به اسلحه نبردهاند، با آنها کارى نداریم.»
یکى از افراد شرکت کننده در جلسه، گفت: «حضرتعالى مىفرمایید کتابهاى اینها را خواندهاید. آیا اینها خطرشان از منافقین صدر اسلام بیشتر نیست؟» بعد، از این گروه براى اولین بار با تعبیر منافقین یاد کرد. امام مجدداً فرمودند: «من اینطور نیست که اینها را نشناسم. ولى تا آنها سلاح را براى جنگ با ما از رو نبستهاند، با آنها کارى نداریم.»
یکى دیگر از اعضاى جلسه گفت: «یعنى شما واقعً از جانب اینها در حال حاضر احساس خطر نمىکنید؟» امام بار دیگر همان جملهی خود را تکرار کردند و در واقع به سیرهی جدّشان امیرالمؤمنین در مورد خوارج عمل کردند. بعد از آن دیگر اجازه ندادند که در آن جلسه بحث مزبور ادامه پیدا کند و جلسه به سمت احوالپرسى معمولى سوق پیدا کرد.