ما کی ۹۱ میلیون شدیم؟
چندسالی است که مدام زنگ خطر پیرشدن جمعیت کشور به گوش میرسد و دائما تکرار میشود که نرخ جمعیت سالمند کشور در آینده بیشتر از نرخ جمعیت جوان ما خواهد بود. حالا چند روزی است در میان انبوه اخبار سیاسی، خبر افزایش جمعیت کشورمان درحال وایرال شدن است. یک منبع خارجی با نام ورلدومترز، اعلام کرده که جمعیت ایران از ۸۵ میلیون نفر به ۹۱ میلیون نفر رسیده است.
این درحالی است که مرکز آمار کشور تا به امروز هیچگونه خبری مبنیبر افزایش جمعیت ایران منتشر نکرده است.
فرهیختگان نوشت: همچنین براساس گفتوگو با جمعیتشناسان و دانشآموختههای جمعیت؛ آنگونه که معلوم است خبر افزایش جمعیت ایران صحت ندارد و این عدد تنها برآوردی حاصل از برخی پیشفرضهاست.
جمعیت ایران ۸۵ میلیون و ۸۵۰ هزار نفر است
رسول قبادی، دانشآموخته جمعیتشناسی اما این خبر را رد میکند و میگوید: «جمعیت بهروز کشورمان در سایت مرکز آمار درج میشود. اکنون جمعیت ما ۸۵ میلیون و ۸۵۰ هزار نفر است. سایتها و مراکزی که بیشتر برآورد میکنند، فرآیند را مقطعی نگاه میکنند. با این وجود اما به شاخص رشد این برآوردها میتوان اعتماد کرد اما نزدیکترین برآورد به رقم واقعی همان مرکز آمار است. سال گذشته برآورد بانک جهانی ۸۸ میلیون بود. یعنی سه میلیون بیشتر و احتمال میرود که همین بانک جهانی عدد را ۹۱ میلیون نفر اعلام کرده است.»
چرا آمار بانک جهانی از جمعیت ایران خطاست؟
قبادی در رابطه با اخذ برآوردها نیز توضیح میدهد: «مراکز جهانی گزارش رسمی یک کشور را دریافت میکنند. مثلا گزارش رسمی ۲۰۱۶ ایران که سرشماری داشته را دریافت میکنند. بعد از آن مدلهای جمعیتی ایران را پیشفرض میگیرند. در آن مدلها به دلیل اینکه توسعه ایران مقداری پایینتر است، جمعیت آن بیشتر برآورد میشود. مثلا میشود ۹۰ میلیون نفر. اما مرکز آمار به دلیل اینکه خودش با طرح نیروی کار و طرح هزینه درآمد عدد را تعدیل میکند، عدد خروجی دقیقتر میشود.
برآوردهای سازمان ملل یا دفتر جمعیت سازمان ملل یا بانک جهانی، معمولا خطا دارد. اما روند درستی دارد. مثلا رشد را تقریبا درست نشان میدهد. ولی عدد واقعی سال را با خطا نشان میدهد. اگر کسی بخواهد عدد جمعیتمان را مدنظر قرار دهد، عدد خروجی مرکز آمار را باید مدنظر قرار دهد.» این دانشآموخته جمعیت همچنین درباره وضعیت رشد جمعیت کشورمان میگوید: «ما همچنان این رشد را داریم. یعنی رشدمان صفر نشده است.
اما نرخ باروری احتمالا تا ۲۰ سال دیگر رشدمان منفی شود. میتوان گفت که ۲۰ سال دیگر رشد جمعیتیمان کاهشی خواهد شد اما اگر اکنون تغییر ایجاد نکنیم آن روند کاهشی ادامهدار خواهد شد. اما تا وقتی که جمعیت زنان در سن باروریمان زیاد است، فرصت کنترل کاهشی شدن رشد جمعیت را داریم. تا همان ۱۴۲۰ جمعیت زنان در سن باروریمان خوب است و فرصت داریم، یعنی اینگونه نیست که مثلا بگوییم حالا که تا ۱۴۱۰ رسیدیم، دیگر فرصت انجام هیچ کاری را نداریم. اما نکته این است که هرقدر دیرتر کار کنیم، سالمندی شدیدتری خواهیم داشت.»
مشکل مسکن؛ اصلیترین مشکل در عدم باروری زنان ایرانی
قبادی همچنین درباره مشکلات جمعیتی کشورمان نیز عنوان میکند: «اصلیترین مشکل جمعیتی ما این است که مردم ما میخواهند بچهدار شوند اما چند مانع به آنها اجازه نمیدهد. میانگین فرزندان مطلوب در اروپا حدودا دو است. اما این عدد در ایران ۲.۸ است و گاهی سالها هم به سه رسیده است. اما چه امری باعث میشود که نتوانند بچهدار شوند؟ چند عامل اصلی است که اصلیترین آن مسکن است. وقتی دسترسی به مسکن سخت میشود، مردم هم باروریشان را به تعویق میاندازند. وقتی باروریشان هم به تعویق میافتد، به سنین بالای ۳۵ سال میرسند و در آن سالها نیز به دلیل اینکه مراقبتهای بهداشتی نظام سلامت ما آپدیت نشده است، معمولا از فرزندآوری بعد از ۳۵ سال پشیمان میشوند. نظام سلامت ما در ۲۰ سال قبل مانده است. در زمانی که پس از ۳۵ سالگی باروری را مشکل بزرگی میدانند و معمولا مردم را منع میکنند.»
کمبود تسهیلات برای زنان و تاثیر آن در باروری
او همچنین درباره مشکلات جمعیتی ادامه میدهد: «مساله دیگر به خود زنان برمیگردد. تصمیمگیری برای بارداری درنهایت با زنان است. زنانی که خانهدار هستند، تسهیلاتی مانند نگهداری بچه برای انجام یک کار اداری توسط یک زن وجود ندارد یا مهدکودکها کم است. این تسهیلات برای زنان است. به دلیل اینکه چنین تسهیلاتی کم است، در تصمیمگیری نهایی تحت تاثیر قرار میگیرند. در این میان اگر یک زن شاغل باشد، وضعیت برای او بدتر است. تسهیلات برای زنان شاغلی که قصد بچهدار شدن داشته باشند بدتر است. به همین دلیل ما معمولا پس از ۳۵ سالگی برای خانمها خروج از بازار کار داریم. برخلاف سایر کشورهای دیگر که تا ۵۰ سالگی سرکار میروند، ما بعد از ۳۵ سالگی یک خروج از کار برای زنان در کشورمان داریم. این یک عامل دیگر در بچهدار نشدن خانوادهها در جامعه ما است. سایر مشکلات اولویتبندی میشود. مسائلی مانند اشتغال آقایان، اولویت شغلیشان، بیماریها و... هم از دیگر مشکلات جمعیتی هستند. اما دو مساله اصلی همان مسکن و نبود تسهیلات برای زنان در جامعه است.»
آیا فرصت پیشگیری از بحران جمعیتی به پایان رسیده است؟
قبادی همچنین میگوید: «کاهش نرخ باروری در دهه ۷۰ و ۸۰ به زیر نرخ جانشینی باعث شد تا کشور ما با خطر پیری جمعیت در آینده مواجه شود. معنای این خطر آن است که سهم افراد پیر (۶۰ سال و بیشتر) از حدود ۱۱ درصد در سال ۱۴۰۰ به بیش از ۳۰ درصد در سال ۱۴۳۰ برسد. بسیاری از تحلیلها و پیشبینیها وقوع بحران پیری جمعیت برای ایران را حتمی میدانند و موضوع بهگونهای القا میشود که در این زمینه نمیتوان اقدامی کرد و عملا در دستگاههای اجرایی کشور تزریق انفعال میشود تا تلاشی برای افزایش فرزندآوری نکنند.»
این دانشآموخته جمعیت همچنین ادامه میدهد: «یکی از پایههای این تحلیلها مفهوم «پنجره جمعیتی» است. به کرات ادعا میشود با بسته شدن «پنجره جمعیتی» تا سال ۱۴۱۰ دیگر نمیتوان کاری برای بحران پیری در ایران کرد و بهاصطلاح کشور وارد «چاله جمعیتی» یا «سیاهچاله جمعیتی» میشود.
موسسه تحقیقات جمعیت کشور در گزارشی با عنوان «ایران جوان در سال ۱۴۳۰؛ ضرورتی دسترسپذیر» به بررسی این تحلیل پرداخته است. این گزارش نشان داده است که اساسا «پنجره جمعیتی» مفهومی انحرافی است و ارتباطی به فرصت کشور برای جبران پیری ندارد و از سوی دیگر طبق مبانی علمی متفاوتی، نشان دادهشده که کشور فرصت و ظرفیت جبران این مساله را خواهد داشت.»
پنجره جمعیتی ارتباطی به ظرفیت باروری ندارد
قبادی درباره پنجره جمعیتی توضیح میدهد: «پنجره جمعیتی دورهای است که در آن کمتر از یکسوم جمعیت خارج از سنین فعالیت و بیشتر از دوسوم جمعیت در سنین فعالیت باشند. پنجره جمعیتی مفهومی است که تنها به توصیف دسترسی کشور به نیروی کار فعال میپردازد و ناظر بر فرصت اقتصادی است و ارتباطی به ظرفیت باروری کشور ندارد؛ بنابراین اساسا بسته شدن پنجره جمعیتی ارتباطی به محدودیت فرصت کشور برای جبران پیری ندارد. با افزایش نرخ باروری بهتدریج و طی ۲۰ سال امکان حل معضل سالمندی و حتی حرکت به سمت جوانی جمعیت را خواهیم داشت؛ چراکه مفهوم کلیدی در تشخیص فرصت کشور برای جوانی جمعیت، «نسبت زنان در سن باروری» است که از قضا چنین فرصتی برای ۲۰ سال آینده و حتی افزایش نرخ باروری وجود دارد.
همزمان با این بررسی علمی نشان داده شده که برخلاف کشورهای غربی جامعه ایرانی براساس شواهد و تحقیقات هنوز میل به ازدواج و فرزندآوری دارد و اگر موانع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برداشته شود جامعه ایرانی وضعیت ازدواج و فرزندآوری خود را بهبود میدهد.»