پشت پرده سندسازی جعلی صهیونیستها
سه روزنامه مشهور آمریکایی (وال استریت ژورنال، واشنگتن پست و نیویورک تایمز) اعلام کردند که ارتش اسرائیل اسنادی را درخصوص حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ حماس در اختیار آنها قرار داده است. این اسناد هم مدعی هستند که ایران از حمله هفتم اکتبر از قبل باخبر بوده و به نوعی در برنامهریزی برای آن مشارکت داشته است.
در گزارش سه روزنامه آمریکایی آمده است که این اسناد در ژانویه گذشته در مخفیگاهی در خان یونس کشف شده! اکنون پرسش این است که به فرض صحت، چرا در حدود یک سال گذشته منتشر نشده است و پیش از این هیچ اثر و نشانهای از چنین کشف ذی قیمتی در هیچ رسانه اسرائیلی وجود ندارد؟
روزنامه وال استریت ژورنال هم مینویسد که همین پرسش را از مقام اسرائیلیِ ارسال کنندهِ این اسناد درباره علت آزادسازی آنها در شرایط کنونی و پس از این همه مدت مطرح کرده، اما از دادن پاسخ خودداری کرده است. حال چرا این اسناد درست در بحبوحه تهدیدهای اسرائیل برای حمله به اهدافی در ایران منتشر میشود؟ اساسا چرا اسرائیل دست به انتشار این اسناد در رسانههای خود نزده و با انتشار آن در روزنامههای مشهور آمریکایی با برد بینالمللی بالا به دنبال چیست؟
آماده کردن افکار عمومی آمریکا برای ورود این کشور به تنش نظامی با ایران در آینده؛ در صورتی که تنش نظامی خود اسرائیل پس از پاسخ آن وارد مرحله پیشرفتهای شود یا جنگی روانی علیه ایران و افزایش فشار بر آن؟ یا این که هدف دیگر از طرح نام ایران در برنامهریزی برای هفتم اکتبر در سالگرد آن، منطقهای جلوه دادن این حمله و فروکاست تحقیری است که با انجام آن توسط یک گروه در اذهان جهانیان درباره ارتش و نظام امنیتی اسرائیل شکل گرفت و آن تصویر ذهنی قبلی به حاشیه رفت.
چرا باید تشکیک کرد؟
به نوشته سه روزنامه، منبع اسناد مورد ادعا، ارتش اسرائیل است که از یک طرف ذینفع است و از دیگر سو، رفتار غیرحرفهای، غیر اخلاقی و غیرانسانی آن در غزه و کشتار بیسابقه و بیرحمانه بیش از ۳۰هزار زن و کودک و توجیه این نسلکشی باعث میشود که در صحت روایت ارتش اسرائیل تشکیک جدی کرد؛ به ویژه که با طرح اسناد و ادعاهایی اثبات نشده و بعضا رد شده در تحقیقات برخی از رسانههای آمریکا، بیمارستانها و مراکز درمانی غزه را در بانک اهداف جنگی خود افزوده و هدف حمله قرار داده و دو میلیون انسان در این باریکه را از هر گونه خدمات درمانی و بهداشتی محروم کرده است.
اطلاع پیشینی ایران یعنی اطلاع حزبا... و با خبر شدن این تشکیلات و آن هم در سایه اشراف نسبی اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل در نتیجه دستکاری پیجرها و بیسیمها و رخنه انسانی که منجر به این حجم بیسابقه ترور رهبران و فرماندهان کلیدی شد، معنا و نتیجهای جز لو رفتن حمله هفتم اکتبر نداشت. واقعیت این است که غافلگیری بزرگ اسرائیل در هفتم اکتبر پارسال به این علت اتفاق افتاد که تصمیم و برنامهریزی برای حمله از غزه خارج نشد و اگر این اتفاق میافتاد چه اطلاع رهبران حماس در دوحه، چه حزبا... و چه ایران به علت ناامن بودن مسیر و دلایل دیگر، کل عملیات لو میرفت.
بنا به گفته منابعی، کل داستان حتی از زیر زمین غزه (تونل) به روی زمین آن کشیده نشد. ارتش اسرائیل مدعی است که اسناد را در مخفیگاهی در زیر زمین در خان یونس پیدا کرده است. اکنون پرسش این است که وقتی رهبری و فرماندهی رده بالای حماس در غزه تا این حد، احتیاطات امنیتی و اطلاعاتی را رعایت میکنند که بعد از یک سال جنگ ویرانگر و شخم زدن غزه، اسرائیل هنوز نه از مکان گروگانهای خود خبر دارد و نه این رهبران، چرا باید چنین اسناد مهمی را مکتوب و در لپ تاپ نگهداری کنند و به فرض صحت هم، چرا در این شرایط جنگی آنها را قبل از دسترسی نظامیان اسرائیلی نابود نکردهاند تا این حجم بزرگ اطلاعات به دست اسرائیل نیفتد؟
به هر حال، اسناد در صورت صحت جز در اختیار سنوار و عدهای محدود از فرماندهان قسام نبوده است. اگر این اندازه بیاحتیاط بودهاند که اولا هفتم اکتبری نمیبایست رخ میداد و ثانیا سرنخ مهمی از خود برای کشف مکان اختفایشان به دست اسرائیل دادهاند و چرا این سرنخ در ژانویه گذشته اسرائیل را به آنها رهنمون نکرد؟
چه بسا مرور زمان به کشف انگیزه و اهداف اسرائیل از انتشار این اسناد در این بازه زمانی حساس و در رسانههای آمریکا کمک کند. واقعیت این است که ارسال «اسنادی» ادعایی برای رسانههای بینالمللی فصل مهمی از پیوست رسانهای چند وجهی و ماهرانه اسرائیل در این جنگ با انگیزه و اهداف خاصی است و بهتر است به کنکاش آن پرداخت و دید هدف تلآویو از این کار چیست؟