۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۱
کد خبر: ۷۷۴۵۲۳

امام گفتند فقط جمهورى اسلامى نه یک کلمه زیاد نه یک کلمه کم

امام گفتند فقط جمهورى اسلامى نه یک کلمه زیاد نه یک کلمه کم
آقاى قائمى سؤال كرد: «بعضى‌ها مى‌گویند که جمهورى دموکراتیک اسلامى یا جمهورى اشتراکى اسلامى باید باشد.» امام فرمودند: «این‌ها ارزش ندارد. بى‌ارزش و فاقد اعتبار است به آن‌چه كه بايد رأى داده شود آن جمهورى اسلامى است.»

حجه‌الاسلام محمد سمامی فقیه، پژوهشگر و از شاگردان امام خمینی(ره) بود. سمامی دروس حوزوى را تا درجه اجتهاد در حوزه علمیه نجف ادامه داد و در سال ۱۳۵۰ به علت مبارزات سیاسى از عراق اخراج شد. او یکى از شاهدانى است که در دوران اقامت امام در نجف اشرف، تحولات مرتبط با آن را از نزدیک مشاهده کرد و خاطراتش دربرگیرنده تحولات سیاسى - اجتماعى عراق در زمان سکونت حضرت امام در عراق و نقش دولت انگلستان در تحولات داخلى عراق است و نیز اطلاعات ارزشمندى درباره موضع‌گیرى علماى شیعه، بخصوص آیت‌الله حکیم در برابر اختلافات ایران و عراق و دخالت بیگانگان دارد. همچنین خاطرات وی از وقایعى چون قیام پانزده خرداد، دستگیرى و تبعید امام، چگونگى اوج‌گیرى و پیروزى نهضت و جریان‌هاى سیاسى شتاب‌بخش به پیروزى انقلاب و...  اطلاعاتی بسیار ارزشمند دارد. در ادامه بخشی از این خاطرات که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده از نظر می گذرد.

وقتى كه امام از پاريس به ايران آمدند، فرصت نشد تا من در تهران ايشان را زيارت كنم؛ ولى هنگامى كه به قم تشريف آوردند، با مرحوم شيخ عبدالرسول قائمى در منزل‌شان ـ در صفائيه، كوچه‌ ناصر ـ ايشان را زيارت كرديم. يعنى بعد از پيروزى انقلاب بود كه ادارات شروع به كار كردند. به اين ترتيب ما با هواپيما به تهران رفتيم. شب هم مهمان يكى از دوستان بوديم. فرداى آن شب به طرف قم حركت كرديم. براى ديدار با امام وقت قبلى نگرفته بوديم. مرحوم آقاى قائمى وقت گرفت، وقت ديدار ما با امام را به دو روز بعد موكول كردند. يعنى روزى كه ما به قم رسيديم به دفتر ايشان رفتيم تا براى ديدار وقت بگيريم. گفتند دو روز بعد ساعت چهار بعدازظهر تشريف بياوريد.

ما رفتيم خدمت امام، امام هم من و هم آقاى قائمى را مى‌شناخت. ديدار نزديک به يک ساعت طول كشيد، بيشتر دستورهايى بود كه امام به آقاى قائمى درباره‌ كارهاى عامه و مسئولين و صرف وجوهات مى‌داد و از اين ريزه‌كارى‌ها خيلى صحبت شد. آقاى قائمى مى‌خواست مرا به امام معرفى كند. حضرت امام فرمودند: «من ايشان را از نجف اشرف مى‌شناسم، از جوانان انقلابى است و اسمش هم شيخ محمد است و جوان بسيار بسيار فعالى است.»   بعد فرمود: «شما خيلى جوان هستيد، از اين به بعد بايد شماها كار كنيد، فعاليت كنيد تا يک مملكت اسلامى‌آباد داشته باشيم.» من در جواب گفتم: «آن‌چه در توان و وظيفه‌ شرعى ماست انجام مى‌دهيم و با توكل به خدا تلاش و سعى‌مان را براى يک كشور اسلامى مستقل و آباد به كار مى‌گيريم.»

 در ديدارى كه به همراه مرحوم قائمى با حضرت امام داشتيم، پس از آن‌كه درباره‌ مسائل متفرقه از قبيل وجوهات و وضعيت سياسى ـ اجتماعى آبادان صحبت كرديم، آقاى قائمى از حضرت امام راجع به جمهورى اسلامى سؤال كرد. آن زمان هنوز رفراندوم برگزار نشده بود. امام در پاسخ به سؤال آقاى قائمى فرمودند: «رفراندوم بايستى به همان كيفيت كه گفتم برگزار شود. يعنى مردم در يک همه‌پرسى انتخاباتى به جمهورى اسلامى رأى بدهند، نه يک كلمه زياد، نه يک كلمه كم. فقط جمهورى اسلامى.» سپس آقاى قائمى سؤال كرد: «بعضى‌ها مى‌گويند كه جمهورى دموكراتيک اسلامى يا جمهورى اشتراكى اسلامى بايد باشد.» امام فرمودند: «اين‌ها ارزش ندارد، بى‌ارزش و فاقد اعتبار است به آن‌چه كه بايد رأى داده شود آن جمهورى اسلامى است.»

ارسال نظرات