نقد فیلم «آنتیک»/ یک کمدی ضعیف با شوخیهای کلیشهای و تکراری
![نقد فیلم «آنتیک»/ یک کمدی ضعیف با شوخیهای کلیشهای و تکراری](/files/fa/news/1403/11/21/835973_894.jpg)
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، ساختن فیلم کمدی در سینمای ایران هم معضلی شده است. کارگردانان به چند فرمول از پیش امتحان داده در کمدیسازی رسیدهاند و حاضر نیستند به سمت تجربههای جدید در این سبک بروند.
آنها با استفاده از کمدی موقعیت و بردن فضای فیلمشان به دهه ۵۰ و ۶۰ و استفاده از بازیگران کلیشه شده در فیلمهای کمدی میخواهند فیلمشان را با کمترین زحمت بسازند. در حالی که این شکل ساختن فیلم کمدی که بیشتر به سریسازی شبیه است کار درستی نیست و بیشتر به سینمای ایران ضربه میزند.
فیلم «آنتیک» تا پیش از اکران در جشنواره فیلم فجر، فضای تبلیغاتی خوبی را پیرامون سوژه و داستانش شکل داده و کنجکاوی زیادی ایجاد کردهبود، اما فیلم فقط طبل توخالی بود و از درون و به لحاظ محتوایی چیزی برای ارائه نداشت. همانند بیشتر فیلمهای کمدی چند سال اخیر، دو شخصیت اصلی فیلم در سالهای اول انقلاب در موقعیتی متضاد گیر میافتند و با ظاهرسازی به دنبال پیشبرد منافع خودشان هستند.
پژمان جمشیدی که همان بازی همیشگی خود را دارد و انگار از سرصحنه «زیر خاکی» یا «دینامیت» آمدهاست. این روند انتخاب نقش جمشیدی که به هیچ فیلمی نه نمیگوید برای کارنامه کاریاش بدترین اتفاق ممکن است و او را از دایره بازیگران خوب سینمای ایران خارج میکند.
فیلم درباره کلاهبرداری دو شخصیت و سوءاستفاده از باورهای دینی و مذهبی مردم است. فیلم به ظاهر میخواهد حرف مهمی بزند، ولی به قدری همه چیز در فیلم بد پردازش شده که همان حرف اصلی هم به حاشیه میرود. «آنتیک» حتی توان خنده گرفتن از مخاطبش را ندارد و به همان شوخیهای دمدستی فیلمهای کمدی بسنده کردهاست.
به نظر کارگردانان فیلمهای کمدی باید از یک جایی به بعد از یکسری شوخیهای لوده و سطحی که از فرط استفاده برای تماشاگر تکراری شدهاند، صرفنظر کنند و با کمی خلاقیت به فکر ایجاد موقعیتهای بهتر برای خنده گرفتن از مخاطب بیفتند. «آنتیک» بر همان موج دیالوگنویسی فیلمهای کمدی که حالا به کلیشه تبدیل شده، افتاده و توانایی بیشتری برای خلق کمدی ندارد.
ضعیفترین بخش فیلم نیز پایانبندی آن است. پایان فیلم نیز نتوانسته از کلیشهها دوری کند و نمونهاش را بارها در فیلمهای مختلف دیدهایم. ناگهان دست شخصیتهای کلاهبردار رو میشود و در آن میان یک شخصیت منطقی و عاقل مردم را هدایت میکند و در عرض چند ثانیه مردم متوجه اشتباهشان میشوند و فیلم به پایان میرسد.
تمام این موارد نشان میدهد فیلمنامهنویسی در سینمای ایران تا چه اندازه ضعف دارد و فیلمنامهنویسان زحمتی به خودشان بابت دور شدن از کلیشهها نمیدهند. «آنتیک» به خوبی نشان میدهد نویسندگان فیلم، با الگوبرداری از فیلمهای قبلی سادهترین راه را انتخاب کردهاند. اگر این روش انداختن زوج فیلم در موقعیتهای متضاد در فیلمهایی مثل «هزار پا» و «خوب بد جلف» و چند فیلم دیگر نتیجه داده قرار نیست همیشه از همان فرمول استفاده شود و نتیجه دهد. باید به این فیلمسازان با صدای بلند گفت باور کنید کمدیسازی گونههای دیگری هم دارد که اگر به خودتان زحمت بدهید میتوانید کمدیهای مخاطبپسند و جذاب بسازید.
چهل و سومین جشنواره فیلم فجر، بیش از گذشته، معضل ضعف در فیلمنامهنویسی را فریاد میزند. تا وقتی سینمای ایران امکان تربیت و کشف فیلمنامهنویسان خلاق نداشته باشد، این سینما همچنان با فیلمهای کمدی سطحی ضعیفتر از قبل میشود.