ظاهری شرقی، باطنی غربی

موفقیت موج کرهای بیش از آنکه ناشی از اصالت فرهنگی شرق باشد، نتیجه پذیرش و ترکیب الگوها و استانداردهای تولیدی، بصری و محتوایی غرب، به ویژه آمریکا، با عناصر بومی است.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، موج کرهای، شامل پدیدههایی چون کیپاپ، کیدراما، و صنعت بازیهای ویدیویی، گرچه در جغرافیای کره متولد شده و از نظر ظاهری عناصری از فرهنگ شرق آسیا را به همراه دارد، اما در تحلیل عمیقتر میتوان استدلال کرد که موفقیت جهانی و ساختار زیربنایی آن به شدت تحت تأثیر الگوها، مدلها و استانداردهای غربی، به ویژه آمریکایی، قرار گرفته است. این محصولات، در واقع، بیش از آنکه هنر اصیل شرقی باشند، تولیداتی هستند که برای موفقیت در صحنه جهانی طراحی و مهندسی شدهاند؛ صحنهای که قواعد آن تا حد زیادی توسط غرب تعیین شده است.
این تأثیرپذیری در چند لایه اساسی قابل مشاهده است:
ساختار و مدل تولید صنعت سرگرمی
کرهجنوبی با درک اهمیت صنایع خلاق در اقتصاد نوین، به جای تکیه بر رشد ارگانیک و هنری سنتی، مدل تولید صنعتی و مقیاس بزرگ غربی را پذیرفت. هنرمندان در این چارچوب، بیش از آنکه خالق به معنای سنتی باشند، محصول این صنعت محسوب میشوند؛ فرآیندهای سیستماتیک آموزش، برندسازی دقیق، و تمرکز بر بازار و سودآوری، ویژگیهایی هستند که در صنایع فرهنگی غرب ریشه دارند و حتی شرکتهای بزرگ کرهای نه تنها در بازار داخلی، بلکه با سرمایهگذاری و مالکیت در استودیوهای خارجی، رویکردی بینالمللی مشابه با غولهای رسانهای غربی اتخاذ کردهاند.
این نگاه صنعتی به هنر، که آن را از هنر برای معنا به سرگرمی برای بازار تبدیل میکند، تفاوتی بنیادین با رویکردهای سنتیتر هنری در بسیاری از نقاط جهان، از جمله ایران، دارد و به مدل رایج در غرب نزدیکتر است.
این نگاه صنعتی به هنر، که آن را از هنر برای معنا به سرگرمی برای بازار تبدیل میکند، تفاوتی بنیادین با رویکردهای سنتیتر هنری در بسیاری از نقاط جهان، از جمله ایران، دارد و به مدل رایج در غرب نزدیکتر است.
تکنیکها و فرمهای بصری
عناصری مانند چشمان بزرگ در انیمه یا برخی جنبههای زیباییشناسی آسیایی در کیدراما دیده میشود به همراه کیفیت بالای تولید، فیلمبرداری، تدوین پرانرژی موزیکویدیوها، و استفاده از جلوههای بصری چشمنواز، همگی با استانداردهای بالای فنی و بصری که در غرب توسعه یافتهاند، همراستا هستند. جذابیت بصری بالای این محصولات، بیش از آنکه بازتاب صرف زیباییشناسی بومی باشد، پاسخ به ذائقه جهان بصری معاصر است؛ جهانی که غلبه تصویر در آن باعث شده تا محصولات با کیفیت بصری بالا، صرف نظر از عمق محتوا، جذابیت اولیه بیشتری داشته باشند. حتی در موسیقی، ساختار آهنگها، ریتمها و سبکهای غالب در کیپاپ، به وضوح تحت تأثیر ژانرهای موسیقی غربی قرار دارند.
محتوا و تمها
در حالی که محصولات کرهای اغلب از روایات تاریخی، اسطورهای، یا مفاهیم خانوادگی و اجتماعی بومی بهره میبرند تا حس ارتباط و هویت را برای مخاطب کرهای ایجاد کنند و در عین حال برای مخاطب جهانی قابل درک باشند، این محتواها غالباً در قالبهایی ارائه میشوند که با ساختارها و سبکهای روایی رایج در غرب همخوانی دارند. فراتر از آن، برخی تمها و ارزشهای نمایش داده شده در این آثار، مانند تأکید بر فردگرایی، مصرفگرایی، یا حتی نمایش برخی انواع روابط انسانی یا مفاهیم فلسفی، میتوانند نشاندهنده تأثیرپذیری از ارزشها و دیدگاههایی باشند که در فرهنگ غربی برجسته هستند. حتی اگر این تمها در قالبهای ظاهراً شرقی (مانند شخصیتهای کرهای یا روایات بومی) ارائه شوند، رویکرد و نحوه پرداخت به آنها میتواند با الگوهای غربی همسو باشد. این جهانیسازی بومیشده، در عمل، تلفیق عناصر بومی با ساختارها و چارچوبهایی است که در صحنه جهانی (که عمدتاً متأثر از غرب است) پذیرفته شدهاند.
در نهایت، میتوان گفت که موفقیت جهانی صنعت فرهنگی کره جنوبی بیش از آنکه صرفاً ناشی از اصالت فرهنگی آن باشد، نتیجه هوشمندی در پذیرش، اقتباس، و ترکیب مدلها و الگوهای غربی با عناصر بومی است. این محصولات، در حالی که هویت کرهای خود را حفظ میکنند، در ساختار تولید، تکنیکهای بصری، و حتی برخی تمهای محتوایی، به شدت تحت تأثیر غرب قرار دارند. آنها به نوعی یک محصول جهانی هستند که به صورت استراتژیک برای موفقیت در بازاری که قواعد آن را غرب تعیین کرده، طراحی شدهاند. این پدیده نشان میدهد که در عصر حاضر، قدرت نرم صرفاً از فرهنگ اصیل ناشی نمیشود، بلکه از توانایی ارائه و بومیسازی آن در قالبها و ساختارهایی که در صحنه جهانی پذیرفته شدهاند، نیز نشأت میگیرد.
ارسال نظرات