۰۷ تير ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۲
کد خبر: ۷۸۵۱۳۱

نهیب فیلسوفان و مورخان بر سر اسرائیل

نهیب فیلسوفان و مورخان بر سر اسرائیل
در این نوشتار، آرای میشل فوکو، ژیل دلوز، ادوارد سعید، جودیت باتلر، نوام چامسکی، اسلاوی ژیژک، هاوارد زین، و ایلان پاپه بررسی می‌شود. هر یک از این متفکران با پیش‌زمینه‌های فکری و فرهنگی متفاوت، از منظری خاص به نقد صهیونیسم و سیاست‌های اسرائیل پرداخته‌اند.
مسئله فلسطین و سیاست‌های رژیم صهیونیستی از جمله موضوعات پیچیده و چالش‌برانگیزی است که در قرن بیستم و بیست‌ویکم توجه متفکران برجسته‌ای را به خود جلب کرده است. این متفکران، با بهره‌گیری از دیدگاه‌های فلسفی، سیاسی، تاریخی، و اخلاقی، به نقد سیاست‌های اشغالگرانه اسرائیل، نقش امپریالیسم غربی، و پیامدهای انسانی این منازعه پرداخته‌اند. در این نوشتار، آرای متفکرانی چون میشل فوکو، ژیل دلوز، ادوارد سعید، جودیت باتلر، نوام چامسکی، اسلاوی ژیژک، هاوارد زین و ایلان پاپه بررسی می‌شود. هر یک از این متفکران با پیش‌زمینه‌های فکری و فرهنگی متفاوت، از منظری خاص به نقد صهیونیسم و سیاست‌های اسرائیل پرداخته‌اند.

میشل فوکو: قدرت و استعمار 
میشل فوکو (۱۹۲۶-۱۹۸۴)، فیلسوف فرانسوی قرن بیستم، به دلیل تحلیل‌های عمیقش درباره ماهیت قدرت شناخته شده است. در زمینه اسرائیل، مفاهیم فوکویی می‌توانند برای تحلیل سیاست‌های اشغال سرزمین‌های فلسطینی و سیستم‌های نظارتی اعمال‌شده بر فلسطینیان استفاده شوند. به عنوان مثال، این سیستم‌های نظارتی را می‌توان به‌عنوان نمونه‌ای از«پانوپتیکون»[1]، که در آن نظارت دائمی رفتار افراد را کنترل می‌کند، تفسیر کرد. فوکو همچنین در بحث‌هایش درباره زیست‌سیاست، به چگونگی کنترل دولت‌ها بر بدن‌ها و جمعیت‌ها اشاره دارد، که می‌تواند در تحلیل سیاست‌های جمعیتی اسرائیل در قبال فلسطینیان، مانند محدودیت‌های جغرافیایی و اقتصادی در غزه و کرانه باختری، به کار گرفته شود.
دیدگاه انتقادی فوکو به‌طور غیرمستقیم به نقد استعمار صهیونیستی کمک می‌کند، زیرا او استعمار را به‌عنوان فرایندی می‌بیند که از طریق گفتمان‌های «حقیقت» توجیه می‌شود. در این چارچوب، روایت‌های رسمی اسرائیل درباره «بازپس‌گیری سرزمین» یا «دفاع از خود» می‌توانند به‌عنوان گفتمان‌هایی تحلیل شوند که برای مشروعیت‌بخشی به اشغال و سرکوب به کار می‌روند. تحلیل فوکویی همچنین به ما کمک می‌کند تا درک کنیم چگونه نهادهای بین‌المللی و رسانه‌ها در بازتولید این گفتمان‌ها نقش دارند.

چماق فیلسوفان و مورخان بر سر اسرائیل
 
 
ژیل دلوز: مقاومت و ریزوم در برابر امپریالیسم
ژیل دلوز (۱۹۲۵-۱۹۹۵)، دیگر فیلسوف فرانسوی، به همراه فلیکس گتاری، مفاهیمی چون ریزوم، ماشین جنگی و مقاومت را در فلسفه خود مطرح کرد. آثار او ابزارهای نظری قدرتمندی برای تحلیل وضعیت فلسطین ارائه می‌دهند. او در «سنگ‌ها، مسئله فلسطین» می‌گوید:
«اسرائیل چه خواهد کرد؟ با سرزمین‌های الصاقی، و سرزمین‌های اشغالی، و شهرک‌سازی‌ها و شهرک‌های یهودی‌نشین‌اش، و خاخام‌های دیوانه‌اش؟ اشغال، اشغالِ بی‌پایان: سنگ‌هایی که پرتاب می‌شود از داخل، از درون می‌آید، از جانبِ ملّتِ فلسطین می‌آید، می‌آید یادآوری می‌کند که جایی در این جهان، مسأله‌ی بدهی و بازپرداخت‌اش باژگون شده است. آن‌چه فلسطینی‌ها پرتاب می‌کنند، سنگ‌های خودشان است، سنگ‌های زنده‌ی سرزمین‌شان.»
 مفهوم «ریزوم» دلوز، که به شبکه‌های غیرمتمرکز و غیرسلسله‌مراتبی اشاره دارد، می‌تواند به‌عنوان مدلی برای مقاومت فلسطینیان در برابر ساختارهای متمرکز قدرت اسرائیل تفسیر شود.
دلوز و گتاری در بحث‌هایشان درباره «ماشین جنگی»، به گروه‌های مقاومت غیررسمی اشاره دارند که در برابر دولت‌های امپریالیستی عمل می‌کنند. جنبش‌های فلسطینی، از انتفاضه‌های اول و دوم تا سازمان‌های غیردولتی و گروه‌های فرهنگی، می‌توانند به‌عنوان نمونه‌هایی از این ماشین‌های جنگی دیده شوند که در برابر هژمونی اسرائیل مقاومت می‌کنند. دلوز همچنین به نقد ساختارهای ارضی‌سازی (territorialization) می‌پردازد، که در سیاست‌های شهرک‌سازی اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی به‌وضوح دیده می‌شود. این شهرک‌سازی‌ها نه‌تنها سرزمین فلسطینیان را تصاحب می‌کنند، بلکه فضاهای زیستی و فرهنگی آن‌ها را نیز بازتعریف می‌کنند.
از منظر دلوز، مقاومت فلسطینیان نه‌تنها یک مبارزه سیاسی، بلکه یک فرایند خلاقانه برای بازتعریف هویت و فضا در برابر ارضی‌سازی استعماری است. این دیدگاه او به‌ویژه در تحلیل جنبش‌های فرهنگی و هنری فلسطینی، مانند ادبیات محمود درویش یا سینمای اِلیا سلیمان، کاربرد دارد که از طریق خلق آثار هنری به مقاومت می‌پردازند. رویکرد دلوز ما را دعوت می‌کند تا مقاومت را نه‌فقط در قالب نظامی، بلکه در قالب‌های چندگانه و غیرمتمرکز ببینیم.

چماق فیلسوفان و مورخان بر سر اسرائیل
 
 
ادوارد سعید: شرق‌شناسی و روایت سرکوب‌شده
ادوارد سعید (۱۹۳۵-۲۰۰۳)، متولد اورشلیم و استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه کلمبیا، یکی از تأثیرگذارترین نظریه‌پردازان پسااستعماری است که نقد او به صهیونیسم و اشغال فلسطین ریشه در تجربه زیسته و تحلیل گفتمان‌های استعماری دارد. سعید پس از جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷، که در آن اسرائیل کرانه باختری، غزه، سینا، و بلندی‌های جولان را اشغال کرد، به یکی از برجسته‌ترین صداهای مدافع فلسطین تبدیل شد.
در کتاب شرق‌شناسی (۱۹۷۸)، سعید نشان می‌دهد که چگونه غرب از طریق تولید دانش درباره «شرق»، آن را به‌عنوان عنصری تهدیدآمیز و عقب‌مانده تصویرسازی کرده است. این تصویرسازی، به گفته او، برای مشروعیت‌بخشی به استعمار و اشغال فلسطین به کار گرفته شد. سعید استدلال می‌کند که صهیونیسم از این گفتمان استعماری بهره برده و فلسطین را به‌عنوان «سرزمینی بدون مردم» معرفی کرده تا اخراج و سلب مالکیت فلسطینیان را توجیه کند. او در مقاله صهیونیسم از دیدگاه قربانیانش (۱۹۷۹) می‌نویسد: «صهیونیسم ادامه‌ی مستقیم امپریالیسم غربی‌ است. روایت رسمی، فلسطین را به سرزمینی خالی تبدیل کرده است.»
در کتاب مسئله فلسطین (۱۹۷۹)، سعید به تحلیل تاریخی اشغال پرداخت و هشدار داد که تمرکز اسرائیل بر «امنیت» خود، زندگی و آینده فلسطینیان را گروگان گرفته است. او تأکید کرد: «فلسطینیان نه‌تنها از سرزمین‌شان اخراج شدند، بلکه روایت‌شان نیز از حافظه جهانی حذف شد.» سعید همچنین از ایده دولت واحد سکولار برای یهودیان و عرب‌ها حمایت کرد و با پیمان اسلو (۱۹۹۳) مخالفت نمود، زیرا معتقد بود این توافق بدون تضمین بازگشت کامل حقوق فلسطینیان، تداوم اشغال را نهادینه می‌کند. دیدگاه سعید نه‌تنها نقدی بر صهیونیسم، بلکه دعوتی به بازاندیشی در روایت‌های تاریخی و بازگرداندن صدای سرکوب‌شده فلسطینیان است.
چماق فیلسوفان و مورخان بر سر اسرائیل
 
 
جودیت باتلر: یهودیت اخلاقی در برابر صهیونیسم
جودیت باتلر (متولد ۱۹۵۶)، فیلسوف فمینیست و استاد دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، از منظر اخلاقی و فلسفی به نقد صهیونیسم پرداخته است. باتلر، که خود یهودی است، در کتاب راه‌های جدایی: یهودیت و نقد صهیونیسم (۲۰۱۲) استدلال می‌کند که یهودیت به‌عنوان یک سنت اخلاقی می‌تواند و باید از صهیونیسم متمایز شود. او با تکیه بر آرای فیلسوفانی چون امانوئل لویناس و مارتین بوبر، بر اهمیت هم‌زیستی مسالمت‌آمیز و اخلاق اجتماعی تأکید دارد.
باتلر معتقد است: «هیچ دولت دموکراتیکی حق ندارد مزیت جمعیتی یک گروه را تضمین کند.» این دیدگاه او نقدی مستقیم به سیاست‌های اسرائیل است که به دنبال حفظ اکثریت یهودی از طریق شهرک‌سازی و محدودیت‌های جمعیتی علیه فلسطینیان است. او از جنبش تحریم، عدم سرمایه‌گذاری، و مجازات (BDS) به‌عنوان ابزاری غیرخشونت‌آمیز برای فشار بر اسرائیل حمایت کرده و در مصاحبه‌ای با دموکراسی امروز (۲۰۲۳) اظهار داشت: «ما باید همه با هم دست‌به‌دست هم دهیم تا پایان نسل‌کشی را فریاد بزنیم.»
باتلر با اشاره به مفهوم «چهره» در فلسفه لویناس، وضعیت فلسطینیان را به‌عنوان «بی‌چهره» تحلیل می‌کند، نه به معنای نقل‌قول مستقیم از لویناس، بلکه به‌عنوان وضعیتی اخلاقی که در آن فلسطینیان از انسانیت‌زدایی رنج می‌برند. این تحلیل او بحث‌های گسترده‌ای در زمینه اخلاق و فلسفه سیاسی ایجاد کرده و پیشنهاد او برای یک دولت مشترک دموکراتیک یهودی-فلسطینی، گفتمانی پیشرو در زمینه تنوع هویتی و عدالت اجتماعی ارائه می‌دهد.

چماق فیلسوفان و مورخان بر سر اسرائیل
 

نوام چامسکی: نقد امپریالیسم و پروپاگاندا
نوام چامسکی (متولد ۱۹۲۸)، زبان‌شناس و فعال سیاسی برجسته، یکی از سرسخت‌ترین منتقدان سیاست‌های اسرائیل و حمایت بی‌قیدوشرط ایالات متحده از آن است. چامسکی، که خود از خانواده‌ای یهودی و مهاجر از اروپای شرقی است، پس از جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷، اسرائیل را به‌عنوان یک نیروی اشغالگر معرفی کرد و آن را بخشی از پروژه امپریالیستی آمریکا دانست.
در کتاب مثلث سرنوشت‌ساز: آمریکا، اسرائیل و فلسطینی‌ها (۱۹۸۳)، چامسکی استدلال می‌کند: «اسرائیل، به‌جای آن‌که پناهگاهی برای مردم مظلوم باشد، به ابزاری برای قدرت‌طلبی آمریکا در خاورمیانه بدل شده است.» او با همکاری ادوارد هرمان در تولید رضایت (۱۹۸۸)، نشان داد که رسانه‌های غربی از طریق یک «اجماع تولیدشده» روایت‌های فلسطینی را به حاشیه رانده و اشغالگری اسرائیل را توجیه می‌کنند. به گفته او: «وقتی فلسطینی‌ها سنگ پرتاب می‌کنند، آن را تروریسم می‌نامند؛ وقتی اسرائیل بیمارستان را بمباران می‌کند، آن را دفاع مشروع می‌نامند.»
چامسکی از دهه ۱۹۸۰ از راه‌حل دو دولت حمایت کرده، اما هشدار داده که سیاست‌های شهرک‌سازی اسرائیل این امکان را عملاً نابود کرده است: «راه‌حل دو دولت مرده، و آن‌چه مانده آپارتایدی‌ است که جهان سکوتش را در برابر آن حفظ کرده.» تحلیل‌های او نه‌تنها به نقد سیاست‌های اسرائیل، بلکه به افشای نقش رسانه‌ها و قدرت‌های غربی در تداوم این وضعیت پرداخته است.

چماق فیلسوفان و مورخان بر سر اسرائیل
 
 
اسلاوی ژیژک: نقد روان‌کاوانه صهیونیسم
اسلاوی ژیژک (متولد ۱۹۴۹)، فیلسوف اسلوونیایی و نظریه‌پرداز روان‌کاوی و مارکسیسم، با رویکردی رادیکال به نقد اسرائیل پرداخته است. ژیژک از دهه ۲۰۰۰، به‌ویژه در دوران جنگ غزه، به تحلیل صریح مسئله فلسطین روی آورد. او اسرائیل را «قربانی‌ای که به جلاد تبدیل شده» توصیف می‌کند و معتقد است صهیونیسم از تراژدی هولوکاست برای توجیه خشونت علیه فلسطینیان بهره‌برداری کرده است. در مصاحبه‌ای با گاردین (۲۰۱۴) اظهار داشت: «اسرائیل امروز مثل کسی است که پس از آن‌که بارها کتک خورده، حالا خودش به کتک‌زننده‌ای حرفه‌ای بدل شده.»
ژیژک با استفاده از مفهوم فرویدی «بازگشت امر سرکوب‌شده»، استدلال می‌کند که اسرائیل، ناتوان از رویارویی با زخم‌های تاریخی یهودیان، خشونت خود را بر فلسطینیان فرافکنی می‌کند. او در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۸ گفت: «بدترین شکل خشونت، آن خشونتی‌ است که خود را به‌عنوان دفاع از حقیقت و بقا توجیه می‌کند.» برخلاف چامسکی و باتلر که به ترتیب از راه‌حل‌های دو دولت یا یک دولت دموکراتیک حمایت می‌کنند، ژیژک خواستار ساختارشکنی ریشه‌ای در «منطق جداسازی» است و معتقد است که ساختار دولت-ملت صهیونیستی باید به‌طور کلی بازاندیشی شود. او همچنین سکوت روشنفکران غربی را به‌عنوان هم‌دستی با ظلم محکوم می‌کند.

چماق فیلسوفان و مورخان بر سر اسرائیل
 
 
هاوارد زین: تاریخ‌نگاری انتقادی و اخلاق انسانی
هاوارد زین (۱۹۲۲-۲۰۱۰)، مورخ و فعال سیاسی آمریکایی، در کتاب تاریخ مردم ایالات متحده آمریکا (۱۹۸۰) روایت‌های رسمی را از منظر ستم‌دیدگان بازنویسی کرد. زین، که از خانواده‌ای یهودی بود، معتقد بود که سیاست‌های اسرائیل با ارزش‌های اخلاقی یهودیت در تضاد است. او در مصاحبه‌ای با نیشن (۲۰۰۴) اظهار داشت: «هیچ مردمی نمی‌توانند ادعای قربانی‌بودن کنند و هم‌زمان دیگران را قربانی خود کنند. این دقیقاً همان کاری‌ است که دولت اسرائیل با فلسطینیان انجام می‌دهد.»
زین جنگ‌طلبی اسرائیل را محکوم کرد و استدلال نمود که حمایت بی‌چون‌وچرای آمریکا از اسرائیل، به جای تقویت صلح، به تداوم خشونت منجر شده است: «ما مالیات می‌دهیم تا خانه‌ها را در غزه ویران کنند. ما مالیات می‌دهیم تا کودکان فلسطینی قربانی بمب‌های فسفری شوند. آیا این است معنای آزادی؟» دیدگاه زین ریشه در تعهد او به عدالت اجتماعی و نقد نظامی‌گری دارد، و او هولوکاست را نه توجیهی برای اشغال، بلکه هشداری علیه ستم به دیگران می‌دانست.

چماق فیلسوفان و مورخان بر سر اسرائیل
 
 
ایلان پاپه: پاک‌سازی قومی و بازنویسی تاریخ
ایلان پاپه، تاریخ‌نگار اسرائیلی و نویسنده کتاب پاک‌سازی قومی فلسطین (۲۰۰۶)، یکی از صریح‌ترین منتقدان صهیونیسم است. پاپه با استفاده از اسناد بایگانی‌شده ارتش اسرائیل، نشان داد که اخراج فلسطینیان در سال ۱۹۴۸ نتیجه یک طرح سیستماتیک به نام «طرح دالت» بود که هدفش ایجاد اکثریت یهودی از طریق طرد فلسطینیان بود. او می‌نویسد: «آن‌چه در ۱۹۴۸ رخ داد، یک درگیری ناگهانی میان دو قوم نبود؛ بلکه اقدامی عامدانه و سازمان‌یافته از سوی نیروهای صهیونیستی برای خالی‌کردن سرزمین فلسطین بود.»
پاپه سیاست‌های اسرائیل را «نسل‌کشی تدریجی» توصیف می‌کند و نه‌تنها راست‌گرایان، بلکه چپ‌گرایان اسرائیلی را که به گفته او با زبانی انسانی از اشغال دفاع می‌کنند، مورد نقد قرار می‌دهد. او معتقد است که نقد جنایات جنگی کافی نیست و کل بنیان ایدئولوژیک صهیونیسم باید بازاندیشی شود. پاپه به دلیل مواضعش مجبور به ترک اسرائیل شد، اما همچنان به دفاع از روایت فلسطینیان و بازنویسی تاریخ بر اساس اسناد و شواهد ادامه می‌دهد.

چماق فیلسوفان و مورخان بر سر اسرائیل
 
 
 
تحلیل تطبیقی و نتیجه‌گیری
این متفکران، هر یک از منظری متفاوت، به نقد سیاست‌های اسرائیل پرداخته‌اند، اما در یک نقطه به وحدت رسیده‌اند: ضرورت محکومیت اشغال و دفاع از حقوق فلسطینیان. فوکو و دلوز با ارائه ابزارهای نظری، چارچوب‌هایی برای تحلیل قدرت و مقاومت ارائه داده‌اند که در فهم مکانیزم‌های استعماری اسرائیل کاربرد دارند. سعید و پاپه بر اهمیت بازگرداندن روایت فلسطینیان به حافظه جهانی تأکید دارند، در حالی که چامسکی و زین نقش امپریالیسم غربی، به‌ویژه آمریکا، را در تداوم اشغال برجسته می‌کنند. باتلر و ژیژک، با رویکردهای فلسفی و روان‌کاوانه، به نقد ساختارهای هویتی و توجیهات اخلاقی خشونت می‌پردازند.
این تنوع در دیدگاه‌ها نشان‌دهنده پیچیدگی مسئله فلسطین-اسرائیل و ضرورت رویکردی چندجانبه برای درک آن است. فوکو و دلوز به ما کمک می‌کنند تا ساختارهای قدرت و مقاومت را به‌صورت انتزاعی تحلیل کنیم، در حالی که سعید، چامسکی، و پاپه با تکیه بر تاریخ و سیاست، شواهد ملموسی از ستم ارائه می‌دهند. باتلر و ژیژک، با تمرکز بر اخلاق و روان‌کاوی، پرسش‌های عمیقی درباره هویت و خشونت مطرح می‌کنند، و زین با تاریخ‌نگاری انتقادی، نقش قدرت‌های جهانی را در این منازعه افشا می‌کند.
در جهانی که رسانه‌ها اغلب روایت‌های یک‌جانبه را ترویج می‌کنند، صدای این متفکران مانند فانوسی در تاریکی است. آن‌ها نه‌تنها اشغال را محکوم کرده‌اند، بلکه پرسش‌های بنیادینی مطرح می‌کنند: آیا می‌توان از آزادی دفاع کرد و همزمان اشغال را توجیه نمود؟ آیا می‌توان از تراژدی هولوکاست برای ستم به دیگران بهره‌برداری کرد؟ وظیفه روشنفکران، نویسندگان، و فعالان این است که این پرسش‌ها را زنده نگه دارند و با قلم و اندیشه، حقیقت را در برابر دروغ فریاد بزنند. این مقاله، با تکیه بر آرای این متفکران، گامی در راستای این هدف است و دعوتی است به بازاندیشی در اصول انسانی و عدالت در جهان معاصر. 
 
پی‌نوشت:
[1] پانوپتیکون (Panopticon) مفهومی است که در اواخر قرن هجدهم توسط «جرمی بنتام» فیلسوف و نظریه‌پرداز اجتماعی معرفی شد. اصطلاح «پانوپتیکون» از ترکیب کلمات یونانی «pan» به معنای «همه» و «opticon» به معنای «دیدن» ساخته شده است.
پانوپتیکون به طرح فرضی زندانی اشاره دارد که بنتام پیشنهاد کرده است. این یک سازة دایره‌ای یا نیم‌دایره با یک برج مرکزی است که توسط سلول‌هایی که در یک حلقه قرار گرفته‌اند احاطه شده است. سلول‌ها از برج مرکزی قابل مشاهده هستند، اما افراد در سلول‌ها نمی‌توانند داخل برج را ببینند، یا بدانند که در هر لحظه تحت نظر هستند یا خیر.
ایدة کلیدی پشت پانوپتیکون به شکل مفهوم نظارت ثابت و قدرت دید تعریف شده است. برج مرکزی نشان‌دهندة موقعیت ناظر یا شخصیت صاحب‌قدرت مانند نگهبان زندان است که توانایی مشاهدة زندانیان بدون اطلاع آن‌ها را دارد. زندانیان به دلیل ترس از تحت نظر قرار گرفتن مجبورند به گونه‌ای رفتار کنند که با هنجارها و قوانین اجتماعی هماهنگ باشد، حتی اگر مدام رعایت نشود. 
میشل فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه: تولد زندان نظریه جدیدی درباره قدرت و اِعمال آن بر افراد یک جامعه ارائه میکند که مبتنی بر ایده معماری زندان سراسربین است که جرمی بنتام فیلسوف حقوق قرن هیجدهم آن را ابداع کرد. طرح این بنا مشتمل بر ساختمانی حلقوی در پیرامون و برجی در مرکز بود. مراقبانی که در برج قرار میگرفتند میتوانستند تمام اعمال و رفتار زندانیان را رصد، نظارت و مراقبت کنند. فوکو معتقد است که این معماری به ظاهر ساده سبب تغییری بنیادین در  شیوه حکومت بر افراد و به انقیاد کشیدن آنها شد و جامعه انضباطی عصر حاضر را به وجود آورد.
ارسال نظرات