شاه چگونه در جنگ اعراب و اسرائیل، در زمین غرب بازی کرد؟

در روزهایی که جنگ اعراب و اسرائیل، اقتصاد نفت در جهان را متأثر ساخته بود، کشورهای عرب صادرات نفت به آمریکا و کشورهای متحد با اسرائیل را تحریم کردند، در چنین شرایطی حکومت پهلوی تصمیم گرفت بهصورت مخفیانه به اسرائیل نفت بفروشد، حاصل این همکاری خط لوله ایران-اسرائیل یا خط لوله ایلات-اشکلون بود که در سال ۱۹۶۹، از خلیج عقبه در دریای سرخ تا دریای مدیترانه، به صورت مشترک توسط ایران و اسرائیل ساخته شد.
پس از جنگ اسرائیل و اعراب در سال ۱۹۶۷، مقامات اسرائیلی تصمیم گرفتند خط لوله نفتیای بین بنادر ایلات و اشکلون در دریای مدیترانه احداث کنند. همزمان، دولت ایران که پیش از جنگ ۱۹۶۷ نیز تمایل داشت نفت خود را از طریق خط لولهای از ترکیه به سواحل مدیترانه به اروپای شرقی صادر کند، به دنبال گسترش همکاریهای نفتی با اسرائیل بود. جنگ ژوئن ۱۹۶۷ و بسته شدن کانال سوئز بار دیگر امید ایران را برای اجرای این طرح پرهزینه زنده کرد. ایران این فرصت را در مشارکت در پروژه ساخت خط لوله ایلات به اشکلون دید که در نهایت منجر به امضای قراردادی در سال ۱۹۶۸ میان محمدرضا پهلوی و رژیم اسرائیل شد. بر اساس این قرارداد، شرکت خط لوله ایلات ـ اشکلون با سرمایهگذاری مشترک ۵۰ درصدی اسرائیل و شرکت ملی نفت ایران تأسیس گردید.[1] در واقع، تشکیل جبهه عربی به رهبری مصر و نیز شکل گرفتن محور مسکو ـ قاهره در برابر اسرائیل، نفعی دوسویه برای ایران و اسرائیل بود. از یکسو، ایران میتوانست با استفاده از نفوذ صهیونیستها، مقامهای آمریکایی را به پذیرش تقاضاهای تسلیحاتی و مالی خود وادار کند و از سوی دیگر، اسرائیل میتوانست در بحبوحه تحریم عربی ـ اسلامی، امنیت اقتصادی خود را تأمین کند.
روابط نفتی ایران و اسرائیل به گونهای پیش رفت که سه چهارم نفت مورد نیاز اسرائیل از ایران تامین میشد. در سندی به تاریخ ١٧ مارس ١٩٧٠م/ ٢٦ اسفند ١٣٤٨ش، که از لانه جاسوسی آمریکا بهدست آمده، چنین اظهار شده است: «تخمین ما بر اساس اطلاعات موجود چنین است که سهچهارم نفتی که در خط لوله اسرائیل وجود دارد از ایران میباشد و مابقی که حدود ٧٥٠٠٠ الی صدهزار بشکه در روز میباشد، از کرانه بلائیم و صحرای سینا، که در سال ١٩٦٧م توسط اسرائیل اشغال شده، تأمین میشود»[2] در سند دیگری مربوط به دوران جنگ اعراب و اسرائیل ۱۹۷۳، نیز آمده است که در جریان جنگ مزبور، «صادرات نفت ایران به اسرائیل بدون توجه به اعتراضات اعراب همچنان ادامه داشت و ایران در سال چهار میلیون تن نفت خام را با قیمت ٣٥/ ١٠ برای هر بشکه فروخته است»[3]
اگرچه شاه و هویدا، برای جلوگیری از اعتراضات داخلی، همیشه در مصاحبههای داخلی و خارجی منکر ارسال نفت به اسرائیل میشدند. حتی پس از قرارداد نفتی ١٩٧٣م، شاه ادعا کرد که نفتکشها بنادر را ترک میکنند، بدون آنکه ما از مقصد آنها باخبر باشیم. زمانی هم که اعراب در سال ١٩٧٤م، نفتکشی را که از ایران به اسرائیل نفت میبرد منفجر کردند، هویدا مجبور شد به طور ضمنی بپذیرد که این نفتکش ایرانی نفت مورد نیاز اسرائیل را حمل میکرده، اما نفت را کمپانیهای خارجی به اسرائیل فروختهاند و نه ایران.[4] با این وجود، مطبوعات اسرائیلی، در طول آن سال، گزارشهای متعددی از صدور نفت ایران به اسرائیل را منتشر ساختهاند.
در ادامه، متن چهار گزارش از روزنامهها و مطبوعات اسرائیلی آمده که روایتی مستند از نقش حکومت پهلوی در بحران نفتی سال ۱۹۷۳ و همسویی ایران با غرب و اسرائیل در برابر فشار اعراب ارائه میدهند. تحلیل این اسناد میتواند هم روابط راهبردی ایران با غرب و اسرائیل در دهه ۵۰ را روشن کند و هم بخشی از پشتپرده بحران انرژی و ژئوپلیتیک خاورمیانه را نمایان سازد.
سند اول، گزارشی از روزنامه داوار اسرائیل در تاریخ ۲/۴/ ۱۳۵۲ است درباره اظهارات عباسعلی خلعتبری وزیر وقت امورخارجه ایران مبنی بر تضمین ادامه جریان صدور نفت ایران در پی تحریم نفتی اعراب بر علیه غرب است. بر مبنای این گزارش، خلعتبری آشکارا در مخالفت با تحریم نفتی اعراب علیه غرب موضعگیری کرده و این اظهارات درست زمانی منتشر شده که کشورهای عربی تصمیم به استفاده از نفت بهعنوان سلاح سیاسی گرفته بودند. روزنامه «داوار» این موضع را بهموقع و خنثیکننده تهدیدات نفتی اعراب ارزیابی کرده و به طور ضمنی، منع صدور نفت را دلیلی بر ناتوانی نظامی اعراب در برابر اسرائیل عنوان کرده است.
سند دوم، گزارشی از روزنامه هاآرتص به تاریخ 5/5/52 در رابطه با تضمین شاه به نیکسون در بیطرفی در برابر اسرائیل است. این روزنامه، از دیدار شاه و نیکسون و قول شاه به عدم همراهی با اعراب در تحریم نفت سخن میگوید. این موضع به عنوان کمک غیرمستقیم ایران به اسرائیل ارزیابی شده و به آمریکا اجازه میدهد که در برابر «اخاذی و شانتاژ سیاسی» اعراب تسلیم نشود. این سند آشکارا ایران را یکی از مهرههای کلیدی حفظ توازن قدرت به نفع اسرائیل معرفی میکند، آن هم در میانه بحرانی که انرژی به ابزار فشار اعراب بدل شده بود.
سند شماره 3، گزارش هاآرتص از فشار کشورهای عربی بر ایران بهمنظور پیوستن به تحریم نفتی و اخراج هیئتهای بازرگانی و فنی اسرائیل در ایران است. براساس این سند، کشورهای عربی تلاش کردهاند ایران را به پیوستن به تحریم نفتی وادار کنند. «هاآرتص» ضمن اشاره به این فشارها، تاکید میکند که ایران تاکنون مقاومت کرده است، اما تحلیلگر ساواک اضافه میکند که محافل اسرائیلی از موفقیت فشار اعراب بر ایران نگراناند.
سند شماره 4، مصاحبه محمدرضا پهلوی با خبرنگار تلویزیون سی.بی.اس آمریکا در مورد عدم تحریم نفت برای آمریکاست. در این مصاحبه، شاه تحریم نفت اعراب را «چشمبندی» مینامد و ادعا میکند که آمریکا عملاً نفت بیشتری هم دریافت میکند. سخنان شاه نشان میدهد که او باور چندانی به کارایی تحریم اعراب ندارد و حتی از آن به عنوان فرصتی برای سود بیشتر شرکتهای نفتی یاد میکند، او همچنین معتقد است این تحریم، باعث کمرنگ شدن اهمیت نفت خواهد شد. شاه بهرغم طفره رفتن از بیان صریح روابط با اسرائیل، هیچیک از همکاریهای ادعاشده را تکذیب نمیکند و تصویری دوپهلو از دیپلماسی نفتی ارائه میدهد: هم تمایل به حفظ روابط با کشورهای عربی، هم صراحت در اولویت دادن به منافع غرب و اسرائیل. او اذعان میدارد که همانگونه که با غرب دوستی میکند، با اعراب نیز همپیمان است.
موضوع: ایران (از داوار 52/2/4)
تلاش اعراب برای استفاده از بحران انرژی در ایالات متحده جهت وادار ساختن این کشور در خودداری از پشتیبانی از اسرائیل، روز دوشنبه 3/2/52 پاسخ شهامتآمیزی از وزیر خارجه ایران دریافت داشت. در مصاحبه با نامبرده که در روزنامه واشنگتن پست منتشر شده، وی اظهار داشته که در منع صدور نفت از جانب کشورهای عربی ـ ایران منبع رزروی محسوب شده و ادامه جریان نفت از خلیج فارس را تضمین خواهد کرد.
این اظهارات حرف تنها نیست: ایران در ردیف نخستین تولیدکنندگان نفت در خاورمیانه قرار گرفته و طی همکاری ممتد با ایالات متحده، نیروی نظامی خود را توسعه داد و به درجهای رسانده که میتواند از مخرج نفت خود چنانکه باید و شاید دفاع کند. انجمن دیپلوماتهای آمریکایی در خاورمیانه که هم اکنون در تهران تحت سرپرستی آقایان جوزف سیسکو و کنت راش تشکیل شده میتواند از دست اول به دولت متبوع خود در واشنگتن ارزش مهم این آمادگی ایران را گزارش دهد. انجمن مزبور همچنان میتواند در این مورد به سناتور فولبرایت هم که خواستار تحول در سیاست آمریکا و طرفداری بیشتر از اعراب میباشد و اکنون میخواهد با تحقیق درباره بحران انرژی در کمیسیون امور خارجه سنا به مقصد خود نائل گردد نیز گزارش دهد.
این اعلامیه وزیر خارجه ایران هنگامی منتشر شده که مجمع روسای ستاد ارتشهای عربی نیز که در قاهره تشکیل جلسه دادهاند، تهدید منع صدور نفت به باختر را از جمله برنامههایی مطرح کرد که باید جای ناتوانی و ضعف نظامی اعراب در برابر اسرائیل را بگیرد. کشورهای عربی یک برنامه به اصطلاح غیررسمی دیگر نیز در مورد تهدید نفتی خود در اختیار دارند که عبارت از خرابکاری علیه لولههای نفت تیلاین در لبنان یا انفجار در انبارهای نفت تریست و اقدام مشابهی در هلند باشد، در برابر این عملیات ترور تاکنون فقط اسرائیل به چارهجویی و پاسخگویی پرداخته و لازم به نظر میرسد که نه تنها ایالات متحده بلکه کشورهای اروپایی هم بدان پاسخ دهند.
اعلامیه وزیر خارجه ایران خیلی به موقع انتشار یافته تا بحران انرژی را توام با وزن واقعی تهدیدات نفی اعراب چنانکه باید و در نسبت صحیح خود نشان دهد.
نظریه: تهدیدات اعراب درباره منع صدور نفت، توام با مسائل مربوط به بحران انرژی که در ایالات متحده و کشورهای باختری تاثیر زیاد داشته و این کشورها را به فکر استفاده از منابع دیگر انرژی به جای نفت ساخته و ممکن است موجب پایان پیش از وقت سیادت و اهمیت ارزش نفت گردد. گویی از نظر زمامداران عربی مستور مانده و بیش از همه شاهنشاه دورندیش و باتدبیر ایران میکوشد از اهمیت این تهدید توخالی اعراب که قبل از همه به ضرر خود آنان تمام خواهد شد، بکاهد.
اعراب و به ویژه کشور مصر که از عهده برابری نظامی با اسرائیل بر نمیآیند، میخواهند به کمک بستن نفت کشورهای عرب دیگر به روی ایالات متحده، وی را مجبور به تغییر خط مشی خود و فشار بر اسرائیل برای عقبنشینی طبق تقاضای اعراب سازند. حتی رئیس کمیسیون امور خارجه سنای ایالات متحده نیز با در نظر گرفتن اشکالات بحران انرژی، طرفدار دلجویی از اعراب و نزدیکی بیشتر بدانان، علی الحساب اسرائیل میباشد. اعلامیه شهامتآمیز ایران درباره ادامه و تشدید استخراج نفت و تحویلش به کشورهای عربی قبل از هر چیز تهدید اعراب را خنثی نمود و بر اهمیت و مقام ایران میافزاید.
موضوع: ایران (از هاآرتص 52/5/5)
شاه ایران که مشغول بازدید از ایالات متحده میباشد، همپیمان بسیار مطلوبی در این کشور محسوب میگردد. شاه زمامدار محافظهکاری است که میکوشد کشور خود را از لحاظ اقتصادی و اجتماعی پیشرفت دهد و رژیم باثباتی قرار داشته و بر اقتصادی تسلط دارد که سالی سه میلیارد دلار درآمد نفتی دارد که به وی اجازه میدهد نه تنها تاسیسات و کارخانجات عظیمی بنا نماید، بلکه مقادیر معتنابهی اسلحه آمریکایی را هم به صورت نقدی خریداری نماید. خرید این اسلحه وضع ایران در منطقه نه چندان باثبات خلیج فارس و اقیانوس هند را تقویت ساخته و در مقابل بیلان مالی ایالات متحده را بهبود میبخشد. همه موافقند که ایران یک شریک ایدهآلی برای عملی ساختن دکترین نیکسون محسوب میگردد که فقط کشورهایی که روی پای خود تکیه کرده و با نیروهای خود پیشرفت نموده و آماده دفاع از استقلال خویش هستند، شایسته کمک ایالات متحده میباشند.
ایران از یک لحاظ دیگر هم برای ایالات متحده ارزنده است: این کشور در حال حاضر روزی قریب 5/5 میلیون بشکه نفت استخراج نموده و در نظر دارد تا دو سال دیگر این مقدار را به 8 میلیون بشکه در روز افزایش دهد و بدین ترتیب در صورتی که عربستان سعودی تهدید خود را عملی ساخته و بر استخراج نفت خویش میافزاید، استخراج نفت ایران از آن عربستان هم جلو افتد.
به عبارت دیگر ایران منبع رزروی و احتیاطی نفت ایالات متحده و اروپای باختری در صورتی که کشورهای عربی خواسته باشند از سلاح نفتی خود استفاده نمایند، محسوب میگردد. اعراب از چندی پیش تهدید میکنند اگر ایالات متحده دست از سیاست طرفداری خود از اسرائیل برندارد، از صدور نفت خویش بدان کشور جلوگیری خواهند کرد. تضمینات مجدد شاه به پرزیدنت نیکسون که ایران از اخاذی و شانتاژ سیاسی کشورهای نفتخیز اروپایی پشتیبانی نخواهد کرد از دو لحاظ به نفع ایالات متحده است. یکی آنکه بدین کشور اجازه میدهد بدون بیم و هراس از تهدیدات اعراب فعالیت نماید و اعراب را موظف میسازد خودسرانه و بدون ارزیابی کامل از سلاح نفتی خود سوء استفاده نکنند.
برخلاف کشورهای عربی که خرید اسلحه یکی از طرق و اتلاف درآمدهای نفتی سرشارشان میباشد، در ایران استخراج نفت و خرید اسلحه با یکدیگر ارتباط عملی دارند، زیرا تنها استخراج نفت کافی نبوده، بلکه باید آن را به بازارهای فروش عرضه داشت یعنی راههای ارتباطی ایران را که اغلبشان از جوار کشورهای عربی میگذرند، محفوظ داشت و از این حیث تهران و واشنگتن منافع کاملا مشابهی دارند. ایران باید در برابر احتمال هرگونه همدستی کشورهای همسایه بیثبات خود قویتر باشد.
نظریه: همه محافل و جراید اسرائیل از تقویت روزافزون ایران که شاید باثباتترین کشور خاورمیانه بوده و در راه نیل به وضع یک کشور معظم جهانی است، استقبال میکنند. کمک ایران در شکستن طلسم خودداری از فروش نفت به جهان آزاد غیر مستقیما به اسرائیل هم میرسد، زیرا به ایالات متحده اجازه میدهد بیجهت تسلیم تقاضاهای نامشروع اعراب و تغییر سیاست خود در قبال اسرائیل نگردد.
سند شماره 3
موضوع: ایران (از هاآرتص 52/9/28)
کشورهای نفتخیز عربی در خلیج فارس طی هفتههای اخیر به ایران فشار آورده بودهاند که در فشار نفتی علیه باختر با آنها همکاری نماید، ولی ایران مرتبا از این عمل خودداری کرده است.
سابقا کشورهای عربستان سعودی و عراق و مصر از روابط محرمانه ایران با اسرائیل انتقاد کرده بودهاند.
اسرائیلیها یک هیئت نمایندگی بازرگانی در ایران دارند و به اعطای کمک فنی و برنامههای تعلیمی و راهنمایی در این کشور اشتغال دارند. ایرانیها نیز هیئت مشابهی در اسرائیل دارند.
اطلاع میدهند که فشارهای فعلی اعراب از زمینه تحریم نفتی تجاوز نموده و از ایران خواسته بودهاند هیئت نمایندگی اسرائیل و همه یهودیان این کشور که تعدادشان بین 50 تا 90 هزار نفر هستند را اخراج نماید، ولی ایران جواب منفی صریح داده بوده است.
نظریه: محافل ملی اسرائیل از امکان موثر واقع شدن فشار اعراب بر ایران جهت تغییر سیاست دولت شاهنشاهی در مورد اسرائیل بیم و هراس دارند.
سند شماره 4
موضوع: ایران (از یدیعوت آخرونوت 52/12/6)
تحریم نفت اعراب چشمبندی بزرگی است و شرکتهای نفتی فقط از آن استفاده میبرند و ایالات متحده در حال حاضر کمتر از سابق نفت دریافت نمیدارد و شاید هم بیش از آغاز سپتامبر 73 نفت تحویل آن کشور میگردد. این سخنان را شاه ایران طی مصاحبه با آقای مایک والدس در دستگاه تلویزیون سی.بی.اس اظهار داشت. نامبرده علاوه بر موضوع تحریم نفت اعراب، مطالب جالب دیگری اظهار داشت که بعضی از آنها مربوط به اسرائیل بود. طی این مصاحبه شاه ایران اظهار کرد که خداوند به وی ظاهر شده بوده است.
مصاحبه مزبور با این سوال آغاز شد که چرا یمانی وزیر نفت سعودی تعهد خود درباره ابطال تحریم نفت را اجرا نمینماید؟ شاه در پاسخ اظهار داشته بود که نمیدانم چرا این موضوع تحریم نفت به شما ارتباط دارد، زیرا شما کمبود نفت ندارید. مصاحبهکننده با کمال تعجب پرسیده بود کسر نداریم؟ مسلما درباره صف اتوموبیلها در مقابل پمپهای بنزین در ایالات متحده اطلاع پیدا کردهاید. شاه پاسخ داد که عکسهایی در این باره در جراید مشاهده کردهام و معهذا مدعی هستم که شما امروز بیش از سابق نفت وارد میکنید. آقای والدس با تعجب تکرار کرده بود ما بیش از سپتامبر نفت وارد میکنیم؟ شاه پاسخ داده بود که نمیتواند این موضوع را با اطمینان کامل بگوید ولی مسلما کمتر از سابق نفت وارد ایالات متحده نمیشود.
مصاحبهکننده اظهار داشته بود: اگر چنین باشد این موضوع چشمبندی و فریب است. شاه پاسخ داد که نفتکشهای به سوی مقصد معینی حرکت میکنند، ولی در راه دو سه بار مقصد خود را تغییر میدهند و این نیرنگ است و فقط شرکتهای نفتی از آن استفاده میکنند.
سایر سوالات با اسرائیل ارتباط داشت: مصاحبهکننده اظهار داشت که اخیرا از کشورهای همجوار خلیجی که در ایران به خلیج فارس و نزد اعراب خلیج عربی نام دارد، بازدید به عمل آورده بوده است. اینجا شاه صحبت خبرنگار تلویزیونی را قطع و از او پرسید هنگام تحصیل در دبیرستان نام این خلیج را چگونه به وی تدریس کردهاند؟ پس از اعتراف مصاحبهکننده که از ابتدا نام این خلیج را خلیج فارس آموخته، شاه به وی دستور داد از این به بعد هم «خلیج فارس» را به همین نام بخواند.
والدس اظهار داشت که در کشورهای خلیج فارس شایع است که اعراب تحریم نفت را آغاز کردند و شاه که دوست اسرائیل است از آن بهرهمند میگردد... شاه بار دیگر اظهارات والدس را قطع نموده و گفت فقط دشمنان ایران میتوانند چنین چیزی بگویند و سوال کرد: چرا ما دوست اسرائیل هستیم؟ مصاحبهکننده پاسخ داد به علت راهنمایی و تعلیمات اقتصادی اسرائیل به ایران.
شاه: چقدر؟ رویهمرفته میشود...؟ حدود دو سه میلیون دلار در سال؟ مصاحبهکننده: همکاری در مسائل اطلاعاتی هم وجود دارد.
شاه: این اطلاعات را از قرائت جراید آمریکایی هم میتوان تحصیل کرد.
مصاحبهکننده: آنها (اسرائیلی ها) پلیس مخفی شما را هم تعلیم میدهند.
شاه: ما همین دوستی را در قبال اعرابی که دوست ایران هستند هم انجام میدهیم.
با وجود آنکه شاه حاضر به اعتراف کامل درباره روابط دوستی ایران با اسرائیل نبود، معهذا چیزی از جزئیات مربوط کمک و همکاری اظهار شده به وسیله مصاحبهکننده را هم تکذیب نکرده.
در پاسخ به سوالی راجع به فساد در ایران شاه تکذیب کرد چنین فسادی در ایران وجود داشته باشد و اضافه کرد که کشورهای باختر و به ویژه ایالات متحده فاسدترند.
در مصاحبه درباره مسائل شاه، شاه اظهار داشت که بیم سوءقصد نسبت به خود را ندارد، زیرا خدا با وی همراه است. شاه معتقد است که تا پایان انجام وظیفهای که از طرف الهی به وی محول شده بر تخت سلطنت خود باقی خواهد ماند.
شاه در پاسخ به سوال مصاحبه کننده توضیح داد که هنگام کودکی در سن بین 6 و 7 سالگی خدا چند بار بر وی ظاهر شده، ابتدا در خواب و بعد به وسایل دیگر و به وی دستور داده چه کند.
مصاحبه
کننده: و از آن موقع راحت میخوابید؟
نظریه: اظهارات خردمندانه شاهنشاه آریامهر در محافل داخلی اسرائیل با تحسین روبرو شده است.
ارسال نظرات