زنان کره؛ از سرکوب نظامی تا سربازان نرمافزاریِ عصرِ هالیو

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، تاریخ معاصر کره پر از زخمهایی است که بهسختی التیام مییابند. یکی از تلخترین این زخمها تجربه «زنان آسایش» (Comfort Women) است؛ دخترانی که در دوره اشغال و جنگهای منطقهای تحت شبکههای سازمانیافته و نهادی قرار گرفتند و بهزور به خدمت جنسی نظامیان در آمدند. این پدیده ـ که پژوهشهای حقوقی و تاریخی آن را مصداق بردگی جنسی دولتی میدانند ـ گویی بخشی از حافظه جمعی منطقه شد و ردی دائمی بر روان ملتی گذاشت که قرنها صحنه زورگویی نیروهای بیرونی بوده است.
اما روایت رنجِ زنانِ کره به جنگ جهانی و رژیم ژاپن محدود نماند. در دهههای پس از جنگ کره و با استقرار نیروهای خارجی، شکل دیگری از ارتباط جنسی ـ اقتصادی در «کمپتاونها» یا محلههای پیرامون پایگاههای نظامی شکل گرفت؛ مردمانی که درگیر فقر، ارز و سیاستهای کنترلشده محلی بودند، در زنجیرهای از استثمار درآمدزا برای بازارهای نظامی قرار گرفتند. پژوهشهای دانشگاهی نشان میدهد حضور پایگاههای خارجی و بازار خدمات جنسی پیرامون آنها، ساختاریرفته و تا حدی «تنظیمشده» بوده که پیامدهای اجتماعی و جنسیتی عمیقی بر جامعه کره گذاشت.
(توضیح: در اینجا اهمیت دارد تفاوت بین «زنان آسایش» دوران جنگ جهانی که اکثراً قربانیان بردگی جنسی سازمانیافته دولتها بودند، و «کارگران جنسی» یا «کمپتاونها» در دوره پساجنگ را حفظ کنیم؛ هر دو پدیده حامل ستماند، اما حامل پشتصحنهها و ارکان متفاوتی بودهاند.)
1. کارکرد «سربازی» و سیاست جنسیِ موقعیتهای نظامی
پدیده «کمپتاون» نشان داد که حضور نظامی خارجی میتواند ساختاری از تقاضا ـ عرضه جنسی ایجاد کند که عمدتاً به زیان زنان محلی تمام شود: مقررات محلی برای کنترل بیماریهای واگیر، سیاستهای اقتصادی منطقهای و حتی چشمپوشی سیاسی در مقابل بنیادهای اقتصادیِ حاصل از این بازار. گزارشها و بازتابهای رسانهای معاصر نیز نشان میدهد که بخشهایی از تاریخ محلی هنوز بهصورت مناقشهآمیز در حال بازخوانی و بازسازی حافظهاند؛ ساختمانها و «نمادهایی» که بهکلیت واقعیت رنج اشاره دارند، گاه مورد نزاع محلی و ملی قرار میگیرند.
این تاریخِ همآمیخته از فقر، نظامیگری و جنسیت، یک میراث دوگانه برجای گذاشت: از سویی انبوهی از خاطرات تلخ و از سوی دیگر تسهیل ساختارهایی که در دهههای بعد «بازتولید» خواهند شد—نه الزاماً به همان شکل خشونت آشکار، بلکه در قالب کنترل ساختاری و بازارمحور.
2. چرخش: از تحقیر به صنعتِ فرهنگ (هالیوِ کره)
دهههای پایانی قرن بیستم و اوایل هزاره سوم کره جنوبی با تحولات اقتصادی و فرهنگی همراه بود. پروژهای که امروز «موج کرهای» یا Hallyu خوانده میشود، از دل این تحولات بیرون آمد؛ دولتی که گذشتهای از تحقیر و وابستگی را تجربه کرده بود، بهتدریج هنر، موسیقی و تصویر را بهعنوان ابزار «بازسازی» و «صادرات» هویت ملی به کار گرفت. اما آنچه کیپاپ و کیدراما را به محصولی جهانی بدل کرد، تسلیم آن در فرهنگ آمریکایی بود که موجب نابودی بنیانهای هویت ملی کره و نظام ارزشهای انسان شرقی شد. این استراتژیِ فرهنگی، اگرچه دستاورد اقتصادی و نمادین بزرگی برای کره بوده است، اما بار دیگر زنان و جوانان کرهای را به سربازان ارتش بی رحم آمریکا بدل کرد.
در این چشمانداز، زنان و جوانان کره — که زمانی در مقام قربانیِ بازارهای نظامی بودند — اکنون بهعنوان «ستاره» و «نماد» به میدان آمدهاند؛ اما نقشِ جدید در بسیاری از موارد خود تکراری از همان الگوی استثمار است.
3. «ارتش نرم» یا ماشین سرگرمی؛ وقتی عطش لذت به یک سلاح بدل میشود
واژهای که در فضای عمومی مطرح میشود — «ارتش کیپاپ» — اشاره به شبکه هواداریِ عظیم و سازمانیافتهای دارد که بهسرعت توان اثرگذاری اجتماعی و رسانهای یافتهاند. اما پشتِ این پدیده صنعتی، ساختاری از کنترل و بهرهکشی نیز وجود دارد.
نظام «تِرِینیگ» در شرکتهای سرگرمی کره تلاش میکند از کودکی استعدادها را پالایش کند؛ نوجوانان و جوانانی که وارد این چرخه میشوند، غالباً آزادی شخصی اندکی دارند، قراردادهای بلندمدت و شروط سخت میپذیرند و تحت فشار نامتوازن کار و انتظارات اجتماعی قرار میگیرند. این ماشینِ تولید سلبهویت، از یک سو محصولی جهانی میسازد؛ و از سوی دیگر، هزینههای انسانی سنگینی بر جای میگذارد.
در کنار این ساختار، نظامِ هواداریِ موسیقی و درام کرهای یا همان «ارتش نرم» نیز گاهی متأثر از الگوهای خشن مصرف و «لذتجویی» است که میتواند به شکل کنترل عاطفی ـ اقتصادی عمل کند: هواداران و بازار، زیبایی استانداردشده و رفتارهای «مصرفپذیر» هنرمندان را میطلبند، و در نتیجه هنرمند تحت فشار است تا تصویری ایدهآل را پیوسته ارائه دهد؛ تصویری که اغلب با هویت واقعی او در تضاد است.
در مقابل نیز ارتش هواداران که نمیتوانند به آن ایده آل تبلیغ شده دست یابند، دچار یأس و افسردگی شده و در بی هویتی مزمنی گرفتار میشوند.
4. پیامدهای انسانی: افسردگی، آزار آنلاین و خودکشی
آمار و گزارشهای عینی نشان میدهد که صنعت سرگرمی کره، در لایه عملیاتی، با پدیدههای جدی بهداشت روان روبهروست. پروندههایی چون خودکشیِ چند ستاره مشهور (از جمله Sulli، Goo Hara و Jonghyun) توجه جهانی را به فشارهای روانی، آزار اینترنتی (cyberbullying) و ناکافیبودن حمایتهای اجتماعی و صنفی معطوف کرد. رسانهها و پژوهشگران بارها از «فرسودگیِ» هنرمندان و مسئولیتناپذیری شبکههای مدیریتی سخن گفتهاند؛ موضوعی که نشان میدهد تولید قدرت نرم میتواند با پرداخت هزینههای جانی و روانی برای تولیدکنندگانش همراه شود.
تذکر در تحلیل وضعیت و علت یابی
این پدیده — فروپاشی روانی و بحرانهای سلامت ذهنی در میان هنرمندان جوان — نباید صرفاً به «خطرات فردی شهرت» تقلیل یابد؛ بلکه از یک سو محصولِ یک سازوکار صنعتی و فرهنگی است که هم در شکلدادن به هنجارهای زیبایی و رفتار و هم در بازارسازی بهکار گرفته میشود و از سوی دیگر، نتیجه وابستگی سیاسی یک کشور و پذیرش سلطه فرهنگی و اجتماعی کشور بیگانهای چون ایالات متحده آمریکاست که برای سلطه بیشتر جهانی و تأمین منافع یکجانبه خود، حتی از دوستان و هم پیمانان خود نیز بهره کشی میکند.
5. پلِ میان دو دوره: از استثمارِ نظامی تا استثمارِ فرهنگی
در یک قاب کلان، میتوان گفت که تداومِ نقشبازیشدنِ زنان و جوانان کره در خدمت ساختارهای خارجی — هرچند به اشکال متفاوت — قابل تحلیل است. در دورههای پیشین، حضور نظامیان خارجی و بازارهای پیرامونشان زنان را در معرض استثمار جنسی آشکار قرار داد؛ امروز اما آنچه در حال رخدادن است، بهرهگیری از جذابیت و لذتجویی برای کسب نفوذ فرهنگی و اقتصادی است. در هر دو حالت، کنشگریِ شخصیِ زنان و جوانان — و پیامدهای رنجبار آن بر سلامت روانی — اموری محورِ توجهاند.
در پایان، «زنان کره» در این روایت نمادند؛ نمادی از آنکه چگونه سلطه و بازار میتواند هر زمان و با ابزار متفاوت، سراغ همان تکرارهای تلخ برود. اگر امروز جهان از کیپاپ لذت میبرد، این لذت در پشتِ صحنهاش هزینههایی دارد که باید دیده، ثبت و بازسازی شوند.
منابع پیشنهادی (برای مطالعه بیشتر)
1. بررسی سیستم «comfort women» و اسناد بینالمللی.
2. مطالعات تاریخی و دانشگاهی درباره «camptown» و حضور بازارهای جنسی پیرامون پایگاههای نظامی در کره.
3. گزارشها و مناقشات معاصر درباره سایتها و بناهای مرتبط با تاریخِ استثمار پیرامون پایگاهها.
4. پژوهشها و تحلیلهای سیاست فرهنگی کره در بهکارگیری Hallyu بهعنوان ابزار «قدرت نرم».
5. گزارشهای رسانهای و پژوهشی درباره فشارهای روانی و خودکشی در صنعت کیپاپ (مطالعات کیسهای Sulli، Goo Hara، Jonghyun و تحلیلها درباره «toxic fandom»).