۱۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۷
کد خبر: ۷۹۳۸۶۱
اکبری:

عرفان‌های نوظهور با جذابیت رسانه‌ای سلامت معنوی جوانان را تهدید می‌کنند

عرفان‌های نوظهور با جذابیت رسانه‌ای سلامت معنوی جوانان را تهدید می‌کنند
رئیس دانشکده دین و رسانه، تأکید کرد: عرفان‌های نوظهور با بهره‌گیری از رسانه‌های نوین مانند اینستاگرام، تلگرام و یوتیوب مخاطبان را از طریق محتوا‌های جذاب، ساده‌سازی مفاهیم و پاسخ به خلأ‌های معنوی جذب می‌کنند.

اشاره: عرفان‌های نوظهور با بهره‌گیری از رسانه‌های جدید مانند اینستاگرام، تلگرام و یوتیوب، مخاطبان را از طریق محتواهای جذاب و ساده‌سازی مفاهیم جذب می‌کنند و با پاسخ به خلأهای روحی ارتباطی احساسی و قوی با نسل جوان برقرار می‌کنند. استفاده از هوش مصنوعی برای شخصی‌سازی محتوا و ایجاد فضای گفتگو این ارتباط را عمیق‌تر می‌کند و افراد را به مشارکت و تعامل مستمر ترغیب می‌نماید. رسانه‌های منتقد می‌توانند با همان پلتفرم‌ها و با تولید محتواهای آموزشی و مرحله‌ای سواد رسانه‌ای و تفکر انتقادی مخاطب را تقویت کنند و ارتباط معناداری ایجاد کنند که به درک بهتر و تصمیم‌گیری آگاهانه منجر شود. برگزاری کارگاه‌های عملی، تعمیق معرفت دینی و استفاده از شبکه‌های رسانه‌ای قابل اعتماد موجب ایجاد مصونیت معنوی و تقویت پیوند مخاطب با پیام‌های درست و سالم می‌شود.

در همین زمینه خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، با کمال اکبری رئیس دانشکده دین و رسانه گفت‌وگویی انجام داده است که در ادامه تقدیم خوانندگان گرامی خواهد شد:

رسا ـ عرفان‌های نوظهور چگونه استراتژی محتوایی خود را در رسانه‌های جدید (مانند اینستاگرام، تلگرام و یوتیوب) طراحی می‌کنند که بتواند در یک محیط اطلاعاتی شلوغ، توجه و اعتماد مخاطب را جلب کند؟ ریشه‌ی “جذابیت رسانه‌ای” این محتواها در چیست و چه مکانیسم‌های روان‌شناختی را هدف قرار می‌دهند؟

عرفان‌های نوظهور حوزه‌ای خاص دارند که بررسی آن نیازمند دقت و تأمل است. وقتی از «نوظهور» صحبت می‌کنیم منظور این است که این جریان‌ها نوعی از عرفان را بازتاب می‌دهند هرچند که عملکردشان با عرفان اصیل تفاوت دارد. عرفان حقیقی انسان را به تعالی و قرب الهی می‌رساند اما در بسیاری از این جریان‌های نوظهور جهت‌گیری معکوس دیده می‌شود و گاهی افراد را از مسیر واقعی معنوی دور می‌کنند.

این جریان‌ها در فضاهای رسانه‌ای جدید و جهانی فعالیت می‌کنند مانند اینستاگرام با استوری‌ها و پست‌های جذاب، تلگرام با کانال‌ها و محتواهای زنجیره‌ای و یوتیوب با ویدیوهای حرفه‌ای و جذاب. هدف آن‌ها جذب مخاطب و ایجاد جاذبه بصری و احساسی است و متأسفانه گاهی به سمت محتواهای غیرعقلانی و سطحی هم کشیده می‌شوند.

یکی از نکات مهم درباره این جریان‌ها بهره‌گیری آن‌ها از جذابیت‌های رسانه‌ای برای پاسخ به کمبود معنا و خلاهای روحی جامعه است. آن‌ها سعی می‌کنند با زبان جدید و ارائه پاسخ‌های ساده به پرسش‌های پیچیده، اضطراب وجودی نسل‌های جوان را کاهش دهند. این کار باعث می‌شود محتواهایشان برای مخاطبانی که آمادگی تفکر عمیق‌تر ندارند، بسیار جذاب جلوه کند.

روش‌های آن‌ها شامل استفاده از واژه‌ها و مفاهیم روانشناختی القای تقدس و اعتبار از طریق ظواهر و ساده‌سازی مفاهیم پیچیده است تا حس توانایی در پاسخ به پرسش‌های معنوی مخاطب ایجاد شود. این شیوه‌ها باعث می‌شود افراد به سمت این جریان‌ها گرایش پیدا کنند و آن‌ها را به عنوان جایگزینی برای پاسخ به نیازهای معنوی خود بپذیرند.

رسا ـ با توجه به اینکه بخش عمده جذب افراد توسط شبکه‌های اجتماعی صورت می‌گیرد، آیا استفاده از همین پلتفرم‌ها برای روشنگری و تبیین خطرات، استراتژی مؤثری است؟ همچنین تفاوت‌های اصلی در تکنیک‌های ارتباطی که رسانه‌های منتقد باید در فضای آنلاین در برابر محتوای این فرقه‌ها به کار ببرند چیست؟

فرقه‌ها و گروه‌های مشابه معمولاً از یک استراتژی سه‌مرحله‌ای برای جذب مخاطب استفاده می‌کنند. در مرحله اول آن‌ها محتواهای سبک و جذاب با جملات کوتاه و انگیزشی، تصاویر چشم‌نواز و نقل‌قول‌های کوتاه و به‌یادماندنی تولید می‌کنند تا پیام امیدبخش و قابل اشتراک‌گذاری ارائه کرده و ارتباط اولیه با مخاطب را ایجاد کنند. در مرحله دوم تمرکز بر تعمیق تدریجی محتواست؛ آن‌ها مفاهیم پیچیده را به زبان ساده ارائه می‌دهند و با ایجاد حس شهود در مخاطب کمک می‌کنند تا هویت خود را نسبت به موضوع شکل دهد و مفاهیم جدی‌تر را بهتر درک کند. در مرحله سوم هدف اصلی تشویق مخاطب به مشارکت و ایجاد حس تعلق به جمع یا مجموعه است؛ این مرحله با برانگیختن نیازهای معنوی، افراد را به تعامل بیشتر و پیگیری جدی‌تر محتوا ترغیب می‌کند.

برای رسانه‌های منتقد، استفاده از همان پلتفرم‌ها می‌تواند مؤثر باشد، اما تفاوت‌های اساسی در تکنیک‌ها ضروری است. برخلاف محتوای جذاب و ساده‌سازی شده فرقه‌ها، رسانه‌های منتقد باید تعادلی بین جذابیت بصری و محتوای آموزشی برقرار کنند پیام‌ها را به صورت مرحله‌ای و قابل فهم ارائه دهند و همزمان حس مشارکت و تعلق به جامعه‌ای هوشیار و منتقد را در مخاطب ایجاد کنند. این رویکرد به جای تبلیغ مستقیم هشدارها، مخاطب را به درک بهتر و تصمیم‌گیری آگاهانه سوق می‌دهد.

نکته سوم درباره روش‌هایی است که عرفان‌ها و شبه‌عرفان‌های نوظهور در فضای اجتماعی و رسانه‌ای جدید به کار می‌برند. آن‌ها با استفاده از هوش مصنوعی، محتوایی شخصی‌سازی‌شده تولید می‌کنند که متناسب با گروه‌های سنی مختلف و دغدغه‌های خاص زندگی هر فرد است. این نوع شخصی‌سازی باعث می‌شود مخاطب به راحتی با محتوا درگیر شود و نیازهای معنوی و فرهنگی خود را تا حدی پاسخ دهد.

علاوه بر این، این جریان‌ها با ایجاد تعامل در قالب چالش‌ها و فضای گفتگو، به ویژه در مسائل معنوی، مخاطب را جذب می‌کنند. هوش مصنوعی به آن‌ها کمک می‌کند تا فضایی ایجاد کنند که افراد، حتی با دانش محدود دینی، بتوانند سوالات خود را مطرح کرده و پاسخ دریافت کنند.

این استراتژی‌ها مبتنی بر درک عمیق از روانشناسی مخاطب و بهره‌گیری از رسانه‌های نوین است و به شکلی هوشمندانه، جامعه هدف را درگیر می‌کند. اما از سوی دیگر چنین روش‌هایی می‌تواند سلامت معنوی جامعه را تهدید کند. بنابراین ضروری است که در این زمینه اقدامات جدی و سریع انجام شود.

همچنین باید توجه داشت که همان‌طور که حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرموده‌اند، حقیقت گاهی سخت و سنگین است و فهم و عمل به آن دشوار است، در حالی که باطل سبک و شیرین جلوه می‌کند. این پیام باید به جامعه منتقل شود و علما و اندیشمندان در این زمینه فعال باشند تا سلامت معنوی جامعه حفظ گردد.

رسا ـ راهبرد بلندمدت رسانه‌ای برای ایجاد «سواد معنوی» و “مصونیت فرهنگی-رسانه‌ای” در برابر محتواهای گمراه‌کننده چیست؟ به عبارت دیگر، رسانه چگونه باید جامعه را مجهز به ابزارهای انتقادی کند تا خود بتواند محتوای فرقه‌ای را تشخیص دهد؟

برای مقابله رسانه‌ای با عرفان‌های نوظهور و ایجاد مصونیت معنوی در جامعه، ابتدا باید ضرورت این اقدام را درک کنیم و حوزه‌های عملیاتی آن را مشخص نماییم. اولین گام، آموزش سواد رسانه‌ای و تقویت تفکر انتقادی است. در این راستا لازم است سازوکارهایی تعریف شود که شامل تولید محتوای آموزشی درباره تکنیک‌های متقاعدسازی، تحلیل نشانه‌شناختی رسانه‌ها و برگزاری کارگاه‌های عملی برای نشان دادن تأثیرات مخرب این محتواها بر سلامت معنوی جامعه است. هدف این است که مخاطبان توانمند شوند و با مفاهیم گمراه‌کننده‌ای که در قالب ساده‌سازی مسائل یا تحریف مفاهیم مقدس ارائه می‌شوند، آشنا شوند.

در گام دوم نیاز به تعمیق معرفت دینی جامعه داریم. این کار مستلزم حضور نخبگان و کارشناسان دینی است تا مرز بین عرفان حقیقی و کاذب، معیارهای مکاتب انحرافی و ادعاهای نادرست آنها را تبیین کنند و الگویی برای نقد و بررسی این مکاتب ارائه شود.

در مرحله سوم باید شبکه‌های رسانه‌ای قابل اعتماد ایجاد یا از شبکه‌های موجود استفاده متمرکز شود تا بخشی از جریان‌های مخرب را مدیریت و کنترل کنیم. در این مسیر، فرهنگ نقد و نقادی در جامعه نقش مهمی دارد. نظام فکری شیعه به ویژه حکمت صدرایی، جایگاه ویژه‌ای برای تفکر انتقادی قائل است و تقویت این فرهنگ در جامعه موجب افزایش مقاومت معنوی و آگاهی مخاطبان می‌شود.

برای اینکه رسانه بتواند در این حوزه جدیت داشته باشد، نیازمند اقداماتی عملی هستیم. از جمله تولید محتواهای آموزشی درباره مکاتب انحرافی و ارائه تحلیل‌های دقیق و روشن از واقعیت‌های گزینشی و ناقص که گاهی اوقات موجب تشدید مشکلات می‌شوند. همچنین باید محتواهای جایگزین مبتنی بر معارف اسلامی تولید شود تا معنویت‌های سالم و درست برای جامعه جوان فراهم گردد. واقعیت این است که گاهی جوانان، هم اکنون یا در گذشته، به دلیل عدم دسترسی به منابع دینی مناسب یا گستردگی رسانه‌های رسمی، به سمت عرفان‌های کاذب کشیده می‌شوند. بنابراین ضروری است که رسانه‌ها به شکل مؤثر به این مسئله پرداخته و مقابله‌ای هوشمندانه با جذب جوانان توسط عرفان‌های نادرست داشته باشند.

ارسال نظرات