۲۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۹:۵۴
کد خبر: ۷۹۴۶۲۷

«والاترین شهید محراب» و معتمد امام در کرمانشاه

«والاترین شهید محراب» و معتمد امام در کرمانشاه
امام خمینی پس از شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی که پیش از انقلاب نقش معتمد و نماینده امام در کرمانشاه را داشت، طی پیامی این شخصیت برجسته را اینگونه توصیف کرد: «والاترین شهید محراب که به دست جنایتکاران ‌اشقی‌الاشقیاء به ملاء اعلا شتافت».

یک روز قبل از شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی یعنی ۲۲مهرماه ۱۳۶۱ ائمه جماعت در حسینیه جماران به حضور حضرت امام رسیده و با ایشان دیدار کردند. 

امام به محض ورود آیت‌الله عطاءالله ‌اشرفی‌اصفهانی، امام جمعه باختران (کرمانشاه) از جای برخاست و وی را در آغوش گرفت، عملی که هنگام رفتن نیز تکرار شد. گویی می‌دانست آخرین دیدار را با رفیق و دوست قدیمی خود دارد.

این رفتار امام برای آیت‌الله‌اشرفی غیرمترقبه بود، چنان‌که همان شب به یکی از نزدیکان خود گفته بود:
«... احتمال می‌دهم که این آخرین ملاقات من با امام باشد؛ چرا که این‌بار امام دو مرتبه با من معانقه (روبوسی) کردند».

از دوران درس و حوزه، همراه امام بود

آیت‌الله ‌اشرفی اصفهانی با امام خمینی رحمه‌الله‌علیه دوستی دیرینه داشت؛ همسن و سال امام بود و تقریبا همزمان با ایشان برای تحصیل و طلبگی‌ وارد حوزه علمیه قم شد. در درس‌های آیت‌الله‌العظمی ‌بروجردی حاضر می‌شد و همزمان با امام به تدریس در حوزه مشغول شد. این دوستی و رفاقت تا آنجا بود که حضرت امام در پیامشان به مناسبت شهادت آیت‌الله‌اشرفی اصفهانی نوشتند:

«... شهید عزیز محراب این جمعه ما از آن شخصیت‌هایی بود که این‌جانب یکی از ارادتمندان این شخص والامقام بوده و هستم. این وجود پربرکت متعهد را قریب شصت سال است که می‌شناسم... مرحوم شهید بزرگوار حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا عطاءالله‌اشرفی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی از هواهای نفسانی و تارک هوی و مطیع امر مولا و جامع علم مفید و عمل صالح می‌شناسم. در عین حال مجاهد و متعهد و قوی‌النفس بود...».

حجت‌الاسلام محمد ‌اشرفی، فرزند شهید آیت‌الله‌اشرفی‌اصفهانی درباره ارتباط قدیمی ‌پدرش با حضرت امام گفته است: 

«... در واقع ارتباط این دو بزرگوار به دوران جوانی و تحصیلات شهید محراب در زمان هجرت به قم (از اصفهان) برمی‌گردد. در زمان فوت شیخ عبدالکریم حائری، پدر من و امام با یکدیگر ارتباط داشتند و در دوران مراجع ثلاث و سپس آیت‌الله بروجردی نیز این دوستی تداوم یافت...».

از همین رو بود آیت‌الله‌اشرفی اصفهانی بلافاصله پس از فوت آیت‌الله بروجردی‌ به تبلیغ مرجعیت عامه و زعامت حضرت امام خمینی پرداخت. خود او درباره تشخیص اعلمیت امام و دعوت به مرجعیت عامه ایشان و تلاش برای سوق دادن مردم به این امر گفته بود:

«...بعد از رحلت ‌آیت‌الله بروجردی این‌جانب برحسب تشخیص خود و تفحص از شخصیت‌های بزرگ علمی ‌نجف‌‌اشرف و حوزه‌ علمیه‌ قم، حضرت امام را شایسته برای مقام مقدس مرجعیت معرفی نمودم و عامه‌ مردم را در امر تقلید به ایشان سوق دادم که این موضوع با مخالفت بعضی و کارشکنی آنان مواجه شد و از سوی ساواک تهدید به تبعید گردیدم. ولی به لطف خداوند بزرگ در راه انجام این امر الهی و وظیفه‌ شرعی موفق شدم...».


مدیریت علم و مبارزه در استان کرمانشاه

آیت‌الله‌اشرفی که از سال ۱۳۳۵به خواست آیت‌الله بروجردی در کرمانشاه مقیم شده و مدیریت مدرسه و حوزه علمیه آن شهر را برعهده گرفته بود‌؛ از زمان فوت آیت‌الله بروجردی و از ابتدای مرجعیت امام خمینی‌، توسط ایشان به‌عنوان نماینده ایشان در کرمانشاه منصوب شد و از آن پس با سخنرانی‌ها و اعلامیه‌ها و جلسات مختلف‌، یاد و نام و راه امام را در آن خطه‌ ترویج کرد و برای نهضت امام، شاگرد و رهرو و انقلابی‌تربیت نمود و در همه فراز و نشیب‌های نهضت حضور فعال داشت. از همین روی بر اساس اسناد منتشره ساواک، همواره از سوی مراکز امنیتی و اطلاعاتی رژیم شاه تحت مراقبت و تعقیب بود.

در طول ایام تبعید امام، بین ایشان و آقای ‌اشرفی‌اصفهانی نامه‌های بسیاری رد و بدل شد که اخبار برخی از آنها در اسناد منتشره ساواک آمده است.

نامه‌های فوق حکایت از اعتماد بسیار بالای امام به ایشان داشت که حتی نمایندگی تام‌الاختیار خود در امور حسبیه و شرعیه در استان کرمانشاه را با اجازه مطلق به وی واگذار نمودند و آیت‌الله‌اشرفی نیز در تمام آن سال‌ها‌، راه و یاد امام و نهضت ایشان را در اذهان و افکار زنده نگاه می‌داشت.

 

دستگیری و کمیته مشترک ضدخرابکاری

در تداوم همین مسیر بود که با شهادت حاج مصطفی خمینی، فرزند رشید امام، یکی از نخستین مجالس بزرگداشت آن شهید توسط آیت‌الله‌اشرفی اصفهانی در مسجد آیت‌الله بروجردی کرمانشاه با حضور گسترده علمای این شهر و مردم برگزار گردید.

در تمام روزهای اوج‌گیری نهضت امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) طی سال‌های ۵۶و ۵۷، آیت‌الله ‌اشرفی‌، پرشور و خستگی‌ناپذیر به سازماندهی مبارزات و آگاهی‌بخشی به مردم و آماده‌‌سازی خطه کرمانشاه برای انقلاب اسلامی مشغول بود؛ از برگزاری مراسم گرامیداشت شهدای ۱۹ دی قم و ۲۹ بهمن تبریز و...گرفته تا اعتراض به دستگیری علمای کرمانشاه و برگزاری نماز عید فطر و برپایی تظاهرات گسترده مردم در آن روز و تظاهرات روزهای پس از آن که خود آیت‌الله نیز در یکی از این تظاهرات‌ به تاریخ ۱۱ مهرماه ۱۳۵۷در حالی که پیشاپیش مردم حرکت می‌کرد، مورد هجوم مأموران گارد شاهنشاهی و ساواک قرار گرفت و براثر این حمله و هجوم مجروح شد. پس از آن بود که مزدوران شاه با حمله به منزلش‌، ایشان را دستگیر و به کمیته مشترک به اصطلاح ضدخرابکاری اعزام داشتند.
اما این دستگیری و بازداشت هم نتوانست آیت‌الله‌اشرفی را از ادامه راه امام باز دارد‌، حتی زمانی هم که روحانیون مبارز در اعتراض به بستن فرودگاه مهرآباد توسط رژیم شاه برای ممانعت از ورود امام خمینی به ایران، در مسجد دانشگاه تهران متحصن شده بودند، او با فراهم آوردن وسائل نقلیه همراه جمعی از علمای کرمانشاه به تهران آمده و به متحصنین پیوست.

یار همیشگی و استوار در ایام پس از انقلاب

آیت‌الله‌اشرفی اصفهانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان تمام‌عیار در خدمت برقراری و تثبیت نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی قرار داشت و از همان ابتدا به‌عنوان نماینده امام در استان کرمانشاه و از مهرماه ۱۳۵۸به امامت جمعه این شهر منصوب گردید که تا لحظه شهادت در این سنگر به حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی ‌‌اشتغال ورزید.

با شروع جنگ تحمیلی صدام، فعالیت‌هایش را در جهت حمایت از جبهه‌ها و رزمندگان اسلام و تقویت روحیه مردم و دعوت آنها به جبهه‌ها متمرکز نمود و در تمام خطبه‌های نماز جمعه به موضوع دفاع مقدس پرداخت.

همچنین در پشت جبهه با جمع‌آوری کمک‌های مردمی شامل پول، آذوقه و دیگر مایحتاج رزمندگان از آنها پشتیبانی نمود. خود نیز علی‌رغم سنّ بالا، بارها و بارها به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت و با ایراد سخنرانی‌های شورانگیز، انگیزه مقاومت و شهادت را در رزمندگان جبهه‌ها تقویت کرده و به آنها دلگرمی ‌می‌داد که آخرین بار تنها دو هفته پیش از شهادت، در عملیات مسلم بن‌ عقیل با حضور در قرارگاه فرماندهی عملیات، مراسم دعای توسل را برای رزمندگان برپا کرد.

در آن آخرین نماز جمعه و در روز ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱هم قرار بود در خطبه‌هایش پاسخ بازرگان و صدام را داده و به مزاحمت برای حجاج اشاره کرده و از دیدار روز پیش با امام یادی نماید اما هیچ کدام از خطبه‌ها خوانده نشد، چرا که ناگهان تروریستی وابسته به گروهک مجاهدین خلق (منافقین) با سر دادن شعارهای ضدانقلابی به سمت آیت‌الله‌اشرفی اصفهانی دوید و در یک لحظه نارنجکی را که در دست داشت منفجر نمود. آیت‌الله‌اشرفی به حالت سجده بر زمین افتاد و در همان لحظه آسمانی شد. گویی می‌خواست آخرین نماز و سجده‌اش را بهنگام شهادت انجام دهد.

حضرت امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) طی پیامی‌ در سوگ این عالم فرزانه نوشت:

«... چه سعادتمند و خوشبختند آنان که به دنیا و زخارف آن، پشت پا زدند و عمری را به زهد و تقوا گذراندند و آخرین درجات سعادت را در محراب عبادت و در اقامه جمعه با دست یکی از منافقین و منحرفین شقی، فائز و به والاترین شهید محراب که به دست جنایتکاران ‌اشقی‌الاشقیاء به ملاء اعلا شتافت، ملحق شدند...».

ارسال نظرات