کجپیلگی جنسی در سینما، تا کجا؟!
 
 		 		 			به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، بهبهانه اکران فیلم سینمایی «کجپیله» به کارگردانی هاتف علیمردانی، نوشتاری تحلیلی از محمدحسن شاهنگی، عضو شورای علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده که به شرح ذیل است:
فیلم «کجپیله» ساخته هاتف علیمردانی اتفاق جدیدی نیست؛ این فیلم بخشی از پروژه تأملبرانگیز «کجپیلگی جنسی» در سینمای ایرانِ بعد از انقلاب است که رویکرد آن، اصرار مستمر بر زیرسؤالبردن الگوی صحیح ارضای نیازهای جنسی در جامعه با تمسخر مفهوم کلیدی خانواده و در مقابل معرفی الگویهای غلط و غیربومی ارضای نیازهای جنسی (مانند همجنسگرایی، ازدواج سفید، باهمباشی غیرشرعی، ارجحیت تجرد بر تأهل، گدایی محبت از حیوانات خانگی و…) به مخاطب مسلمان ایرانی است. تنها تفاوت این فیلم با آثار قبلی در این زمینه زبان تندتر، صریحتر و وقیحتر آن است. اگر فیلمهای دیگر ولو در ظاهر، مراعات حدود اولیه دینی و عرفی را انجام میدادند و در نهایت از «سکس پنهان» استفاده میکردند، فیلم «کج پیله» خط قرمزی برای خود قائل نیست و ضمن قبحزدایی از نمایش رفتارهای اتاق خوابی محرک جنسی آشکار از صحنههای رقص مختلط، تماسهای جسمی جنسهای مخالف، مشروبخواری و … به وفور در سکانسهای خود بهره میگیرد.
کجپیلگی جنسی در سینمای ایران دارای محورهای مهمی است؛ نفرت از جنس مرد، شکاکیت در زندگی زناشویی، زیر سؤالبردن ریاست مرد در خانه و خانواده، برتری زنان مجرد یا مطلقه بر زنان شوهردار، قربانی یا کلفت نشاندادن زنان در کانون خانواده، اسیرنمایی زنان متأهل(در بند همسر)، تنزل جایگاه بالای زن در حد یک ابزار جنسی، زیر پانهادن مفهوم مقدس مادری و معرفی زن بهعنوان ماشین جوجهکشی! از آن جمله اند.
حلقه مفقوده کجپیلگی جنسی در سینمای ایران، درونمایه کلیدی «غیرت جنسی» است؛ غیرت به معنای نوعی برانگیختگی در مقام حفاظت از دارایی های خویش، یک حس مطلوب اجتماعی است که وجدانهای بیدار به آن مزین میشوند. «غیرت جنسی» چشم انسان را به داشتههای ناموسیاش باز میکند و ضرورت صیانت از این داشتههای محترم را به او گوشزد میسازد. «غیرت جنسی» به ما یادآوری میکند که حریم افراد و محارم به هیچ بهانه و یا وسیلهای نباید شکسته شود و در این زمینه نباید در باتلاق بیعفتی، بیتفاوتی و تسامحهای بیدلیل گرفتار شد.
بهیاد بیاوریم که در ماههای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی، برخی سینماها در شهرهای مختلف کشور در آتش سوختند؛ زیرا در نزد ملت، سینما جایی برای ولنگاری اخلاقی قلمداد میشد. به آتشکشیدن سینماها در این مقطع، تجلی نفرت وجدان جامعه از ارگان فرهنگی رژیم شاه بود و نخستین عکسالعمل مردم نسبت به وضعیت آشوبناک فرهنگی طاغوت، سالنهای سینما را نشانه گرفتند. نمایش فیلمهای غیراخلاقی و منافی عفت عمومی در سینماها، افکار عمومی و بهویژه طبقات متدین را خشمگین میکرد و به تلافیجویی وا میداشت و بدینترتیب سینما در نظرگاه بسیاری از طبقات اجتماع، نماد و مصداق کامل فحشا و فساد تلقی میشد. اکنون سؤال مهمی که در اینجا به ذهن میرسد، این است که کجپیلگی جنسی در سینمای کشورمان که در سالهای اخیر شاهد آنیم، تا کجا قرار است ادامه پیدا کند؟ دیگر قرار است چه اتفاقی بیفتد که ترمز این آثار مخرب، مضر و فسادانگیز کشیده شود؟ اساساً وجدان عمومی بیدار جامعه ایرانی تاب دیدن این فیلم را تا کی خواهد داشت؟