۲۰ آبان ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۱
کد خبر: ۷۹۷۲۰۵
یادداشت؛

ضرورت معماری نوین رسالت اجتماعی طلاب

ضرورت معماری نوین رسالت اجتماعی طلاب
حوزه علمیه در آستانه گذار از انزوای سنتی به امامت اجتماعی است. این تحول بنیادین، طلاب را ملزم می‌کند تا با معماری نوین رسالت اجتماعی، دانش خود را به ابزاری برای طراحی تمدن اسلامی و مقابله فعال با چالش‌های نوین تبدیل کنند؛ گامی حیاتی برای رهبری فکری جامعه در عصر حاضر.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حوزه علمیه با میراث عظیم خود در تمدن‌سازی اسلامی، همواره در معرض این آزمون تاریخی بوده است که: چگونه می‌توان پیوندی مستحکم میان رشد علمی و تهذیبی فردی(که لازمه‌ی وصول به حقیقت است) و وظیفه‌ی بنیادین «بلاغ مبین» و اقامه‌ی قسط در جامعه برقرار ساخت؟ 

متأسفانه، این بحث اغلب در دو نقطه کور گرفتار شده است: 1- «تفریط» که طلبه را به موجودی منزوی و به اصطلاح «فسیل» تبدیل می‌کند و 2- «افراط» که طلبه‌ ناپخته را به «نهال‌فروشی» اجتماعی می‌کشاند که پیش از بلوغ علمی، آسیب‌پذیر شده و به خود ضرر می رساند.

برای عبور از این بن‌بست، مدل‌سازی دقیق و ساختارمندی در حوزه های علمیه ضرورتی اجتناب پذیر است. مدلی که در آن، کنش‌گری اجتماعی از سال اول طلبگی، نه یک استثنا؛ بلکه یک الزام تربیتی قلمداد شود.

نقد ریشه‌ای آفت‌ها و منطق شیب ملایم

در بخش تفریط باید گفت که تداومِ صرفاً شخصی و درون‌حوزوی علم‌آموزی بدون توجه به «أهمّ الواجبات» پس از تشکیل نظام اسلامی، بزرگ ترین هدردهی سرمایه‌های الهی است. این راه، از مسیر اصلی امر به معروف و نهی از منکر که باید با افزایش علم و توان، سنگین‌تر شود، منحرف می‌شود.

اما در بخش افراط خطر، این است که دیگر شور انقلابی، طلبه‌ سال اول را بدون مهارت‌های لازم برای تبیین مبانی پیچیده به میدان بفرستد. این مدل که در آن کار عمرانی(مدل عمرانی) جایگزین تخصص آخوندی می‌شود، هم به رشد فردی طلاب آسیب می‌زند و هم به اعتبار نظام و روحانیت.

راهکار

راه حل این مشکل در یک مدل «شیب‌دار» است که بر اساس فرهنگ اسلامی، خیر گرفتن (علم‌آموزی) و خیر رساندن (کنش‌گری) را متعادل می‌کند. در آغاز طلبگی، نسبت سهم اجتماعی طلبه باید یک از ‌ده (۱۰٪) باشد و نه اینکه نُه از ده (۹۰٪) بر رشد فردی متمرکز شود. این سهم ۱۰ درصدی، باید به‌تدریج در طول 10 تا 20 سال افزایش یابد تا طلاب علوم دینی در مراحل پایانی تحصیل، عمده توان خود را صرف هدایت جامعه کند.

الزام‌آوری کنش‌گری در بستر اخوت و ولایت

نکته کلیدی این مدل، این است که کنش‌گری ۱۰ درصدی اولیه، نباید استحبابی باشد؛ بلکه باید به صورت الزامی تلقی شود و برای طلاب، امتیاز تشویقی به همراه داشته باشد. این الزام از منطق حدیث «مَن أَصبَحَ لا یَهتَمُّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم» نشأت می‌گیرد و مقید به رتبه علمی نیست.

این کنش باید در چارچوب «گروه‌محوری» تعریف شود؛ طلبه باید از ابتدا متصل به جمعی از برادران ایمانی باشد.

این کار دو کارکرد اساسی دارد:

۱. محافظت در برابر آسیب‌ها که در این بخش، فعالیت گروهی از انفرادی و شهرت‌طلبی جلوگیری کرده و طلبه را تحت نظارت «ولایت» اخلاقی جمع قرار می‌دهد.

۲. تمرین امامت که در این بخش نیز کارگروه‌ها مسئول حل مشکلات درون مدرسه‌ای (مانند مشکل تهجد) می‌شوند، که این خود تمرین عملی برای رهبری اجتماعی در آینده است.

تبیین دست‌فرمان الهی؛ هدف اصلاح امت است؛ نه فقط اصلاح فرد

با توجه به آیه «لِیَقُومَ النّاسُ بِالقِسطِ» باید گفت که هدف اصلی بعثت، فراهم آوردن بستری است که مردم، خود قسط را برپا دارند. طلاب علوم دینی به عنوان وارثان انبیا، مأمور به آموزش «مهارت راه‌بری اجتماعی» و «امامت امت» هستند.

بنابراین عبادت‌های فردی طلاب(مانند نماز شب) باید به عنوان مقدمه‌ای برای دریافت «قولاً ثقیلاً»(مسئولیت سنگین هدایت جامعه) تلقی شود؛ نه وسیله‌ای برای انزوا. همان‌طور که حضرت علی(ع) همزمان با رشد الهی خود، از جوانی در صحنه بودند.

مهارت خطا کردن در محیط امن

اجرای این مدل متوازن، به طلاب پایه اول اجازه می‌دهد تا در محیط امن گروهی، مهارت‌های اجتماعی، مدارا و سنجش شرایط را بیاموزند. کسی که در این سنین وارد کنش می‌شود، قطعا در آینده با اشتباهات پرهزینه مواجه نخواهد شد و رفتار او در جامعه به‌طور طبیعی «متین‌تر و معقول‌تر» خواهد بود. این معماری جدید، حوزه های علمیه را از تولید عابدین منفعل به پرورش «مؤمنین مجاهد ولایت‌مدار» سوق خواهد داد که هم در تهذیب پایدارند و هم در جهاد تبیین و اقدام، پیشگام و فعال.

 سعید چراغی

ارسال نظرات