رازی که قرار بود سید حسن نصرالله بعد از 40 سال فاش کند!
بعد از شهادت فرماندهان سطح یک حزب الله توسط اسرائیل، پرده از رازها و شخصیتهایی برداشته شد که سالها همه آنها که اخبار مقاومت لبنان را پیگیری میکردند به دنبال شنیدن و دانستن از این افراد و ماجراها بودند. حاج علی کرکی (حاج ابوالفضل) یکی از همین افراد بود که چند دهه ضربات سختی بر پیکره صهیونیستها وارد کرده بود بدون آنکه بتوانند ردی از این دشمن حاذق خود پیدا کنند.
ما در همین خبرگزاری پیش از این در مورد برخی از زوایای شخصیتی حاج علی صحبت کردیم. اما آنچه در ادامه میخوانید خاطرهای است از زبان او که برای فرزندش نقل کرده و اینطور از همکاری در انجام یکی از مبهمترین عملیاتهای استشهادی یعنی عملیات «مدرسه الشجره» مقر سربازان اسرائیلی در لبنان، صحبت کرده است. فرزند شهید حاح ابوالفضل این خاطره را به صورت اختصاصی برای خبرگزاری تسنیم فرستاده است.

شهیدان حاج قاسم سلیمانی- حاج عماد مغنیه- حاج علی کرکی
در نوامبر 1983، تنها چند روز قبل از اولین سالگرد عملیات شهادتطلبانه احمد قصیر، معروف به "عملیات خیبر"، که مقر فرماندهی نظامی اسرائیل در صور را هدف قرار داد، انفجاری مقر جدید فرماندهی نظامی در همان شهر را لرزاند. این مقر روبروی ورودی پادگان «بنوت برکات» در جاده اصلی بین صور و ناقوره قرار داشت. نگهبانان اسرائیلی تلاش کردند جلوی انفجار را بگیرند، اما شهید موفق شد با عبور از مانع و سه خاکریز خاکی، آنها را دور بزند و سپس مواد منفجره را در مقابل ساختمان منفجر کند. صدای انفجار در برخی مناطق جنوب لبنان تا 35 کیلومتر شنیده شد. این عملیات توسط شهید حاج عماد مغنیه، حاج علی کرکی و سید فواد شکر برنامهریزی شده بود.
آن روزها در خبرها میآمد که یک بمبگذار استشهادی ناشناس با عبور از موانع و تپههای خاکی اطراف ساختمان، یک کامیون بمبگذاری شده را به مقر جدید اشغالگران اسرائیل در ساختمان مدرسه الشجره کوبید. طبق اعترافات دشمن، این عملیات منجر به کشته شدن 92 اسرائیلی، از جمله افسران و سربازان، شد.
پدرم بعدها برای ما تعریف کرد: که خود نیز یکی از برنامهریزان و سازماندهندگان اصلی این عملیات استشهادی بود. سید محسن شکر و حاج ابوالفضل از آخرین کسانی بودند که «شهید الحسینی» مجری این عملیات را قبل از شهادت دیده بودند. حاج عماد مغنیه فرمانده اصلی این عملیات غافلگیری بود.

شهید فواد شکر
وقتی پدرم و حاج محسن نزد حاج عماد بر می گردند او از آنها می پرسد: «این جوان استشهادی در لحظات آخر چه حالی داشت؟»
حاج علی کرکی می گوید: «صورتش خیس بود اما از نور و شجاعت و ایمان راسخ میدرخشید.»
حاج ابوالفضل و سید محسن در یک تقاطع خاص با شهید حسینی خداحافظی کردند. پس چند دقیقه صدای انفجار مهیبی که حتی از عملیات استشهادی احمد قصیر در سال گذشتهاش، نیز بزرگتر بود، به گوش رسید. آتش آنچنان شعله میکشید که پرندگان از شعلههای آن میافتادند.
تا چند دهه نام مجری این عملیات به دلایل نامعلومی فاش نشد و هویت او تا به امروز نیز ناشناخته مانده است. در آن روز از او به عنوان استشهادی «حسینی» یاد میشد.
دشمن این عملیات را بسیار خطرناک میدانست، زیرا اندکی پس از عملیات شهادتطلبانه احمد قصیر انجام شد که دوباره در همان دام افتاده بود، سربازان خود را از دست داده و دو ضربه متوالی از مقاومت خورده بود.
قبل از جنگ طوفان الاقصی، حاج ابوالفضل به حضرت سید شهدای امت سید حسن نصرالله پیشنهاد داد که نام و هویت شهید آن عملیات اعلام شود. به گفته حاج ابوالفضل، سید حسن تقریباً موافق بود، اما جنگ اکتبر مانع از این امر شد و همچنان این شهید گمنام است.