استاد دانشگاه هاروارد:
مهندسی فرهنگی نیازمند ترکیب آگاهانه عوامل شناختی و بسترسازی تجربی است
خبرگزاری رسا ـ استاد دانشگاه هاروارد نداشتن پروژه بلندمدت در حوزه های فرهنگی هنری را از چالش های مهم جهان اسلام دانست و گفت: در برنامه ریزی فرهنگی و هنری نیازمند یک ترکیب آگاهانه از عوامل عقلی و شناختی و بسترسازی هیجانی و احساسی هستیم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، نخستین همایش نقش هنر در مهندسی فرهنگی با حضور پرفسور سیدمحسن فاطمی، استاد روانشناسی و ارتباطات دانشگاه های کلمبیا و هاروراد و صاحب مقالاتی در زمینه هنر و رسانه، روز گذشته در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد.
دکتر فاطمی، در این همایش اظهار داشت: دو فرآیند ذهنی در ارتباط با موضوع تبلیغات و مهندسی فرهنگی می تواند مورد بررسی قرار گیرد؛ نخست ذهن عقلی که منظور از آن ذهنی است که فرایند یادگیری آن به وسیله استدلال و برهان و زمینه های شناختی مبتنی بر قیاس شکل می گیرد و دوم ذهن احساسی و تجربی که در مهندسی فرهنگی بسیار موردتوجه قرار می گیرد.
وی افزود: یکی از دلایلی که در پروژه های هنری، تبلیغاتی و آموزشی با نقصان و کاستی رو به رو می شویم و حتی بعضا نتیجه عکس هم می گیریم این است که برنامه ریزی فرهنگی، هنری و تبلیغاتی ما صرفا ذهن عقلی را مخاطب قرار داده است لذا در فرآیند اقناع صرفا روی ذهن عقلی تأثیر خواهد گذاشت نه ذهن هیجانی در حالی که برنامه های تأثیر گذار برنامه هایی هستند که در کنار فرآیند عقلی مولفه های اثرگذاری روی ذهن تجربی را نیز لحاظ کنند.
فاطمی با بیان اینکه ذهن احساسی تا حد زیادی با زمینه های خودآگاه و نیمه خودآگاه مربوط است ابراز داشت: وقتی می خواهید تأثیر بگذارید نخستین عامل این است که توجه مخاطب را جلب کنید سپس مشکل و دغدغه او را دریافته و راه حل، تصویرسازی و فراخوان برای عمل ارائه دهید.
استاد دانشگاه هاروارد با اشاره به آیه«کونوا دعاة الناس بغیر السنتهم..» ادامه داد: این آیه نشانه این است که صرفا متقاعد شدن ذهن عقلی کافی نیست بلکه ذهن تجربی و احساسی هم باید متقاعد شود زیرا بسیاری از گریزها و ممانعت ها به خاطر این است که ذهن هیجانی و تجربی با طوفان هایی برخورد می کند که مانع محسوب می شود و لذا فرد به جای توجه به یک موضوع گریز از آن را پیشه می کند.
وی خاطرنشان کرد: ریشه مهم روانشناختی در حرکت تبلیغی انبیا و اولیا و نیز احادیثی که بر تعاملات درون فردی و بین فردی تأکید دارند، توجه به ذهن تجربی است زیرا تا زمانی که این ذهن متقاعد نشود نمی توان زمینه های فرهنگی ایجاد کرد.
فاطمی تصریح کرد: مکانسیم توجه به ذهن تجربی و عاطفی نیز بسیار مهم است، اگر هنر را ابراز و بیان هیجان ها معنا کنیم که در واقع بیان عاطفی واقعیت ها در ابعاد مختلف در هنر( به عنوان کلی مشکک) قرار می گیرد، تأثیرات بسیار عمیق هنر روی ذهن تجربی قابل شناسایی خواهد بود.
این استاد دانشگاه یادآور شد: در بستر مهندسی فرهنگی، تسهیل کننده هایی که صرفا روی زمینه های عقلی به فعالیت می پردارند نهایتا ما را به مغالطه ای با الفاظ هدایت خواهد کرد که تکرار آن تنها ترنمی را برای ذهن عقلی ایجاد می کند ولی عملا در حوزه های کابردی نتیجه نمی دهد.
وی گفت: به عنوان مثال در روایات بسیاری روی ارتباط تأکید شده است اما این مساله در حوزه های کابردی اجتماعی ما پیاده نشده است زیرا در طراحی و اجرای این مفاهیم به صورت کابردی تلاش نکرده ایم و فعالیت ما در این موراد صرفا در حوزه ذهن عقلی بوده است.
فاطمی ادامه داد: اگرامروز هالیوود در ابعاد گوناگون در جهان تأثیرگذار است به این دلیل است که از مولفه هایی استفاده کرده که در کنار ذهن عقلی به ذهن تجربی هم بسیار عمیق پرداخته و در کنار این چند عامل خود را شکوفا کرده است.
وی بیان داشت: یکی از این مولفه ها این است که ابزار رساندن پیام می تواند از خود پیام مهمتر باشد، ابزار باید متناسب با پیام باشد تا محتوای آن را زیر سوال نبرد چه بسا شاهد هستیم در دنیا پیام هایی با محتوای سخیف با ابزارهای و بسته بندی هایی ارائه می شود که بسیار نافذ است.
استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا تصریح کرد: مهمترین مساله این است که در مهندسی فرهنگی به مولفه های پیام رسانی، هیجانی و عاطفی و استفاده مناسب از آن توجه کابردی داشته باشیم، متاسفانه گاها بسیاری افراد صرفا به یک محاکاة کورکورانه دست زده و ابزارها را از بیرون گرفته و بدون توجه به مولفه های درونی و بومی و ارزش هایی که همراه آن بسترهای بیرونی است صرفا به تأسی از آن پرداخته اند.
وی با تأکید براینکه در مهندسی فرهنگی نیازمند گذر از اطلاعات و دارایی ها به سمت حکمت هستیم خاطرنشان کرد: امروز جهان مملو از اطلاعات است اما این اطلاعات کاربردی و عملی نمی شود زیرا دانش، کاربردی کردن اطلاعات است، اطلاعات باید به دانایی تبدیل شود و سپس به قضاوت و حکمت برسد.
فاطمی افزود: اگر خلاقیت را از مقسم های مهم هنر و خلاقیت را در کنار سیطره آشنا در نظر بگیریم معنای عملی آن این است که در برنامه ریزی فرهنگی و هنری نیازمند یک امتزاج آگاهانه هستیم که در کنار تکیه بر عوامل شناختی و مرتبط با آن بتوانیم بسترسازی هیجانی و احساسی داشته باشیم.
وی گفت: یکی از مهمترین ویِژگی های مدل های اقناع و اثرگذاری در دنیای امروز، کانالیزه کردن مولفه های مرتبط با زمینه های هنری در سطح هیجانی است بنابراین می توانیم این مساله را در سه بستر کلامی، دیداری و آگاهی مطرح کنیم، مهم است که عوامل آوایی، کلامی و دیداری را در بسترهای بومی و محلی خودمان با توجه به ذهن عاطفی و هیجانی شناسایی کرده و مصادیق این سه بعد را در حوزه های عملی پیدا کنیم.
وی با بیان اینکه در بسترشناسی ایده ها و زمینه های غربی بایستی به مولفه هایی که در آفرینش نحله ها تأثیر داشته اند نظر جامع و عمیق تری داشته باشیم اظهار داشت: ما نیازمند تعریف عمیقی از استراتژی در حوزه های مختلف فرهنگی و هنری و تعریف یک پروژه هستیم؛ مشکل جهان اسلام از زمان جمال الدین اسدآبادی تاکنون، نداشتن پروژه است، با اینکه در این برهه کارهای خوب زیادی انجام شده اما چون پروژه بلندمدتی در نظر گرفته نشده در عمل کاربرد بسیار عمیق نداشته است.
وی با اشاره به این روایت از امام رضا(ع) که بزرگی انسان به بزرگی اندیشه اوست ابراز داشت: دست اندرکاران امور فرهنگی تبلیغی با الهام از این حدیث می توانند اثرات بزرگی در ایده پردازی و نوآوری در این امور داشته باشند.
وی تأکید کرد: از مهمترین زمینه های خلاقیت، گسستن از فعلیت های تثبیت شده است، در تعریف پروژه های فرهنگی باید دو ذهن عقلی و تجربی را خوب شناخته و مولفه های کاربردی تعریف کنیم که در ابعاد عملی در بخش های فردی و اجتماعی مثمر ثمر باشند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: بدون ولایت ائمه اطهار(ع) برنامه ریزی فرهنگی امکان پذیر نخواهد بود./930/ پ201/ص
ارسال نظرات