من شیعهام

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، حجت الاسلام محمدرضا زائری با انتشار مطلبی در شماره جدید نشریه پنجره به بررسی اندیشه پولس سلامه، نویسنده مسیحی و نویسنده کتاب حماسه غدیر پرداخته است. متن این نوشتار در پی میآید:
«اگر شیعه بودن عشق علی و اهل بیت پاک و بزرگوار اوست، و اگر شیعه بودن شوریدن بر ستم و دردمندی از مصیبتهایی است که در لابهلای تاریخ بر حسین و فرزندانش رفته است، من شیعهام.»
پولس سلامه (مقدمه عیدالغدیر)
«ای ابوالحسن، شعرم در ساحل عظمت تو سنگریزهای بیش نیست ولی سنگریزهای است که به خون گرانبهای حسین تو آغشته شده، پس این حماسهنامه را پذیرا شو و از فراز جاودانگیات به ناتوانی که قلم خود را با یاد تو متبرک ساخته، نظر کن.» 1
اینها آخرین کلمات مقدمه کتاب ماندگار «پولس سلامه» است که در سال 1949 میلادی با نام «حماسه غدیر» منتشر و بهعنوان نخستین حماسهنامه عربی شناخته شد.
از آن هنگام تا امروز، بارها این مجموعه به چاپ رسیده و مورد تجلیل و تقدیر فراوان قرار گرفته است؛ گرچه نویسندگان و شاعران بسیاری قدم در راهی گذاشتهاند که پولس سلامه آغاز کرده بود، لیکن همچنان شور و حال و زیبایی خیره کننده اشعار او تابش و درخشش دیگری دارد.
پولس سلامه - حقوقدان و ادیب لبنانی - در سال 1902در روستای بتدین القش (منطقه جزین) در جنوب لبنان به دنیا آمد و در سال 1979 درگذشت . پدرش یوسف، بهکار آزاد اشتغال داشت و گرچه درس نخوانده بود اما بسیار باهوش و خوشحافظه بود. پولس سلامه تحصیلات خود را از مدرسه روستا آغاز کرد و سپس به مدارس صیدا و بیروت رفت و آنگاه در مدرسه فرانسوی بیروت لیسانس حقوق گرفت و بهکار قضاوت و وکالت اشتغال یافت و در این کار تا بالاترین مدارج پیش رفت.
اشتیاق غیرعادی او به مطالعه از کودکی، باعث شد تا معلومات بسیار گسترده و عمیقی در موضوعات مختلف ادبی و تاریخی پیدا کند و بهکار نگارش و تألیف اشتغال یابد. وی که از دوران نوجوانی استعدادهای ادبی و شخصیت قدرتمند خود را آشکار کرده بود، در 14 سالگی برای نخستینبار قصیدهای سرود و بعد از آن به مناسبتهای مختلف اشعاری میگفت که متأسفانه بعدها مجموعه اشعار دوره نخست زندگی ادبی او مفقود شد و جز چند بیت چیزی از آنها باقی نماند.
وی در سال 1929 ازدواج کرد و چهار پسر به نامهای نهاد و سعاد و رشاد و جواد داشت. از سال 1936 که در طرابلس به قضاوت مشغول بود، بیماری و مشکلات جسمی دردناک و طولانیاش آغاز شد که تا پایان عمرش ادامه یافت و در مجموع 26بار تحت عمل جراحی قرار گرفت و در مدت حیات خود تا پیش از مرگ همیشه گرفتار این ناراحتیها بود. وی همه تألیفات و اشعار خود را در فواصل میان بیماریها و بستری شدنها به نگارش در آورد.
پولس سلامه در اشعار مختلف خود به این سختیها و دردها اشاره میکند و در کتاب «خاطرات یک مجروح» به تفصیل درباره بخشی از این دوران مینویسد و از فلسفه درد حرف میزند. او که بهدلیل تداوم بیماریها و شدت دردها و مشکلات جسمی ایوب قرن بیستم نامیده میشد، در یکی از مناجاتهایش با اشاره به این سالها درد و رنج میگوید:
«خدایا تو را شکر میکنم که مرا با درد پاک ساختی و روحم را در کوره بلا گداختی تا مرا پیراسته به نزد خود بری، پس به شبنم آسمانی خویشم شستی، آنسان که باران درختان خاک گرفته و آلوده را میشویند و پاکیزه میسازند تا در پرتو آفتاب بدرخشند و نور تو بر آنها بیفتد و در زندگانی جاری شود و گل چشم بگشاید و شکوفه بخندد. خدایا درد من در برابر آتش عذاب تو چیزی نیست که زندگیم همه گناهی بزرگ بود! مرا عافیت دادی و به باطل گرویدم، روزی مرا افزودی و در گناه هزینه کردم، تو تنها کاسهای زهر در کامم ریختهای کمتر از آنچه سزاوارم پس اگر بیشترم دهی بیشتر طلب خواهم کرد!» 2
او در سالهای بیماری بهناچار از کار قضاوت دور ماند و در بستر بیماری به نوشتن و سرودن پرداخت و در مجموع حدود 16 کتاب شعر و نثر در این دوره از خود به یادگار گذاشت که مشهورترین آنها «ملحمه الغدیر» نخستین منظومه حماسی تاریخی عربی بهشمار میآید. برخی از دیگر کتابهای او عبارتند از: «ملحمه عیدالریاض، خبز و ملح، حکایه عمر، مذکرات جریح، مع المسیح»
درد و رنج اساسیترین عنصر در شخصیت پولس سلامه است و بهراستی کسی نمیداند اگر این درد و بیماریها نبود، چهچیزی از شخصیت و ابعاد وجودی او باقی میماند! لیکن این حقیقت کاملا آشکار است که تعامل زندگی او با حادثهای ناگهانی که موجب بیماریاش شد و تا آخر عمر، وی را به بستر انداخت، باعث شد او به قرائت کتابهای دینی و فلسفی و ادبی مشغول شود و به مرور اندیشهها و افکار خود بپردازد و به حقایق زندگی بیندیشد و بدینگونه نبوغ ادبی و فکری او عیان شودد. 3
بدینگونه او که تا پیش از این یا به تدریس در مدرسه یا قضاوت در دادگاه مشغول بود، فرصت یافت تا یا در سکوت و خلوت خود بیشتر بیندیشد و بخواند و یا پس از تلخی جدایی از افراد منفعتطلب و منافقی که او را پس از بیماری رها کردند، در محیطی متفاوت با افرادی تازه بنشیند؛ چنانکه از دوره استراحت خود در درمانگاهی در کوهستان میگوید: «روستاییان به دیدنم میآمدند و من که خودم روستازاده بودم، به حرفهایشان گوش میسپردم و اسم گاوها و بزهایشان را میپرسیدم.» 4
پولس سلامه در سال 1946 قصیده شورانگیز «علی و الحسین» را سرود و در مقدمه زیبا و دلنشین آن چنین گفت: «شاعر عربزبان چه مسلمان و چه مسیحی به اسلام مدیون است؛ چراکه نمیتواند قلم را به کلمات فصیح بگرداند جز آنکه نمی از باران قرآن کریم بر او هست.» و سپس با تجلیل فراوان از امیرمؤمنان علی علیهالسلام و با اشاره به تاریخ اسلام و مصیبتهای اهلبیت از شبی یاد میکند که تا صبح بر فاجعه کربلا گریسته و این قصیده را سروده بود.
این کتاب در واقع مقدمهای شد تا او دو سال بعد به درخواست و پیشنهاد علامه سیدعبدالحسین شرفالدین، کار عظیم «حماسه غدیر» را آغاز کند. وی در مصاحبهای میگوید: «وقتی درباره امام علی شعر میگویم یک شیعه واقعی میشوم، در درونم ایمانی عمیق میجوشد و میخروشد و مرا به نوشتن وادار میکند و این است که حتى یک بیت را بدون عقیده و صداقت ننوشتهام.» 5
شاید ابیات مشهور او ترجمان همین عبارات باشد که:
«جلجل الحق فی المسیحی حتى/ عُد من فرط حبه علویا!
لا تقل شیعه هواه علی/ إن فی کل منصف شیعیا»
(حق چنان در من مسیحی به خروش آمد که از شدت عشق او مرا شیعه دانستند. مگو شیعیان هواداران علی هستند زیرا که در درون هر شخص با انصاف و حقجو یک فرد شیعه قرار دارد!)
بدین ترتیب، او نهالی بسیار با برکت و پر ثمر را کاشت و چنانکه خود میگوید، روایت شورانگیز خویش از تاریخ اسلام و مصایب اهلبیت را آغاز کرد:
«با نهجالبلاغه آغاز کردم و پس از چندبار قرائت قرآن به مطالعه تفاسیر مختلف پرداختم، از جلالین و بیضاوی تا تفسیر طنطاوی جوهری و بعد سیره نبوی را خواندم از حلبی و رشامی و بعد صحیح مسلم و صحیح بخاری را جستوجو کردم و بعد از همه این مطالعات به علیبنابیطالب برگشتم و اینجا بود که فهمیدم دلم شیعه شده است. من با شعر و فکر و ایمانم شیعه شدم گرچه در دینم مسیحی هستم.»6 و در گفتوگویی دیگر در آخر حیات خود میگوید: «من مارونی شیعهام.» 7
پولس سلامه همچنین از نخستین شاعرانی است که شعر و ادبیات مقاومت را پایهگذاری کردند. او در سال 1947 یعنی یک سال پیش از تأسیس رسمی رژیم صهیونیستی، کتاب «فلسطین و أخواتها» را منتشر کرد و به تفصیل از عزت و کرامت کشورهای عربی و اسلامی در برابر اشغالگری صهیونیستها سخن گفت. از این جمله است این ابیات که:
«هرکه از میان ما بترسد و روی از مبارزه برگرداند، به خواری و ذلت گرفتار میشود و کسی از ما بر او سوگوار نمیشود و هرکس با قهرمانی و شجاعت به میدان نبرد پای بگذارد و مرگ را در آغوش گیرد، سرود جاودانگی برایش خواهیم خواند» 8
در سال 1949 مدرسه عاملیه بیروت مراسم بزرگداشت مفصل و با شکوهی برای او برگزار کرد که خود وی در آن زمان در بستر بیماری بود و چون امکان حضور در این مراسم را نیافت، یکی از دوستانش سروده او را به این مناسبت قرائت کرد و خود در بستر به گزارش مستقیم رادیو گوش میداد.
پس از انتشار «حماسه غدیر» رشید بیضون که نماینده شیعیان در مجلس بود و مدرسه عاملیه را تأسیس کرده بود، جمعی از شاعران و ادبا و چهرههای فرهنگی را گردآورد تا برای بزرگداشت پولس سلامه برنامهریزی کنند. این مجموعه بعد از چند جلسه گفتوگو مصمم به برگزاری مراسمی بزرگ شدند و بدین منظور با شاخصترین چهرههای ادبی و شاعران عرب و عالمان دینی و مراجع تقلید و نهادهای رسمی تماس گرفتند و آنها را برای مشارکت دعوت کردند و در تاریخ 22 ژوئن 1949 این مراسم باشکوه در مدرسه عاملیه برگزار شد. 9
پولس سلامه، مسیحی مارونی، در تاریخ زندگی خود هم با عاشقانهترین بیان و سخن، از امام علی گفت و داستان غدیر را روایت کرد و چند سال بعد با سرودن «ملحمه عید الریاض» به روایت تاریخ پادشاه سعودی پرداخت. گویی میخواست نشان دهد که از سر تعصب و گرایش مذهبی چیزی نگفته است و اگر قرار بود چنین باشد، باید این شاعر مارونی در مدح و وصف مارون مقدس یا شربل مقدس میسرود 10
فرزند او رشاد سلامه که راوی گریه شبانه او در سرودن داستان کربلاست و از مجالس مقتلخوانی سالانه خانوادهشان در ظهر عاشورا میگوید، نقل میکند که پس از انتشار گسترده کتاب «حماسه عید غدیر» علامه عبدالحسین شرفالدین به خانه ما آمد و بر در خانه ایستاد و گفت: «من امروز به زیارت این خانه آمدهام. هرکس بیتی در مدح امام علی بسراید، خانهای در بهشت دارد و تو ای پولس سلامه صدها بیت در فضایل این خاندان سرودهای» و ادامه داد: «دلم میخواهد وصیت کنم مرا با کفنی از اوراق این کتاب دفن کنند!»
شاید اگر علامه عبدالحسین امینی عمر و سلامت خود را در جستوجوی روایات تاریخی غدیر فدا کرد این علامه که عبدالحسین نیز هست بانی و باعث درخت سایه گستری شد که از زبان شاعری مسیحی طعم میوههای شیرین گزارش غدیر را در کام تاریخ معاصر بنشاند.
درخت سایهگستر و مبارکی که اندکاندک نهالهای دیگری در کنار خویش رویاند و به مرور بوستانی از آثار سلیمان کتانی و نصری سلهب و جورج شکور و جورج جرداق و خلیل فرحات و دهها شاعر و ادیب مسیحی دیگر پدید آورد. بوستانی که همه درختان گوناگونش در طعم شیرین اعتراف به حقیقت مشترک هستند11
پانوشت ها:
1- عیدالغدیر – ص 12
2- مذکرات جریح - ص 152
3- بولس سلامه، منصور عید - ص 40
4- لبنانیات، نقولا زیاده - ص 143
5- بیروت المساء، 8/3/1974
6- همان
7- الأنوار 5/6/1978
8- پولس سلامه، کمال السید - ص 130
9- گزارش این مراسم و متن سخنرانیها و اشعار یک سال بعد در کتابی به چاپ رسید. یک نسخه از این کتاب که اکنون نایاب است، اخیرا به کتابخانه حرم امام علی علیهالسلام در نجف اشرف اهدا شد؛ بدان امید که دوباره چاپ و منتشر شود.
10- شعراء لبنانیون رحلوا، میشال جحا - ص 298
11- نگارنده شرح مفصلی از اینگونه آثار و نمونههایی از اشعار پولس سلامه در وصف اهلبیت و مقتل سیدالشهدا علیهالسلام و فرزندانش در کتاب «پدر، پسر، روحالقدس» آورده که به منظور پرهیز از تکرار در این یادداشت ذکر نشد./916/د103/ع