نفس در سنت ارسطویی مسیحی بررسی شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ادموند رونگا لدیر از مدعوین خارجی همایش آموزههای دینی و مساله نفس و بدن به ارائه مقاله علمی خود با عنوان «نفس در سنت ارسطویی مسیحی» پرداخت.
این استاد دانشگاه اینسبروک اتریش اظهار داشت: جاودانگی در ارسطوگرایی مسیحی و سنت توماسی، پیوستگی زمانی بی پایان پس از مرگ نیست، بلکه جذب و مشارکت در ابدیت خداوند است.
وی اظهار داشت: زندگی انسانهای نجات یافته به خودی خود دستخوش هیچ تغییری نمی شود، زیرا گذشت زمان در ابدیت وجود ندارد.
این محقق علوم عقلی بیان داشت: مطابق تقریر ارسطویی و توماسی، ابدیت خداوند سلسلهای بیپایان از لحظههای زمانی نیست.
وی با اشاره به اینکه در ابدیت خداوند قبل و بعدی وجود ندارد، گفت: امروز ما آن چنان با مفهوم مدرن از زمان خو گرفتهایم که تصور یک تداوم بدون پیایی (بدون قبل و بعد) را نمیتوانیم تصور کنیم.
این پژوهشگر حوزه فلسفه اذعان داشت: مفهوم ارسطویی از ابدیت، از ثبات و تغییرناپذیری به دست میآید، چنان که مفهوم زمان از حرکت به دست میآید، بنایراین خدا به بالاترین درجه، تغییرناپذیر است و دارای ابدیتی به بالاترین درجه است.
این متفکر علوم عقلی گفت: نزد بسیاری از مسحیان آنچه به جاودانگی می رسد اول از همه نفس است که یک جوهر روحانی فرض می شود و به نظر می رسد مسیحیان طرفدار تقریری از دوگانگی جوهری نفس و بدن هستند.
وی گفت: درمقابل این تقریر، تقریر توماسی است که دوگانه انگاری تمام معنا است اما آکویناس یک دوگانه انگار جوهری به معنای مدرن دکارتی نیست.
این استاد دانشگاه گفت: جاودانگی در معنای مسیحی نباید به عنوان پیوستگی زمانی بی پایان بعد از مرگ تفسیر شود بلکه باید به عنوان جذب و مشارکت در ابدیت خداوند تفسیر شود.
وی گفت: ابدیت خداوند غیر از زمان بی پایان در وجود است بلکه او ورای زمان است و وجودی کامل به یکباره است.
این محقق فلسفه گفت: از آنجا که هیچ تغییری در ابدیت خداوند متصور نیست، من با این دیدگاه موافقم که ضرورتی ندارد فرض کنیم وجود یک بخش از نفس، از مرگ جسمانی تا رستاخیز عام امتداد زمانی دارد و شاید فرض اینکه مرگ و رستاخیز با یکدیگر منطبق هستند، فرض منسجم تری باشد. /909/پ202/ع